Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
defoliants
U
مواد از بین برنده برگ وسبزینه درختان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
defoliating agent
U
عامل از بین برنده برگ وسبزینه درختان
ptomaine
U
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
durable material
U
مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
transudate
U
مواد فرانشت شده مواد مترشحه
dye-stuff
U
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzymes
U
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme
U
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
foliage
U
برگ درختان
vinedresser
U
باغبان درختان مو
silva
U
درختان جنگلی
shaw
U
ردیف درختان
bast
U
پوست لیفی درختان
sylva
U
درختان جنگلی یک ناحیه
roble
U
انواع درختان کاج
deforestation
U
قطع درختان جنگلی
cankers
U
یکجورافت درختان میوه
canker
U
یکجورافت درختان میوه
evergreen trees
U
درختان همیشه سبز
metasequoia
U
انواع درختان برگریزکاج
pomona
U
الهه درختان میوه
whitewood
U
درختان چوب سفید
topiary
U
مربوط بارایش وتزئین درختان
acorns
U
میوهء تیرهء درختان بلوط
The trees give a pleasant shade .
U
درختان سایه قشنگه می اندازد
acorn
U
میوهء تیرهء درختان بلوط
logjam
U
انباشتگی تنهی درختان بریده شده در رودخانه
wind shake
U
تکان سخت درختان جنگل در اثر طوفان
egger
U
یکجورپروانه که نوزادش برگ درختان رازیان میرساند
woodlot
U
منطقه ممنوعه در جنگل برای رشد درختان
interplant
U
کاشتن درختهای جوان بین درختان دیگر
paulownia
U
جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک
line out
U
قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
pine barren
U
زمین شن زارکه درختان کاج وصنوبردران میرویند
gutta percha
U
هیدرو کربن صمغ گیاهی درختان مختلف
girdler
U
حشرهای که پوست درختان رابطور کمربندی سوراخ میکند0
undergrowth
U
بوته ها و درختان کوچکی که زیر گیاه بزرگتری میروید
a corduroy road
U
جاده باتلاقی
[که کنده های درختان را بصورت اریب در آن می چینند.]
tree surgeon
U
ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
slated items
U
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
defoliant
U
گرد یا مایعی که روی درختان میریزند که درخت برگ ریزان کند
flame tree
U
درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
dendrochronology
U
دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
cutters
U
برنده
cutter
U
برنده
foretooth
U
برنده
incisor tooth
U
برنده
winning
U
برنده
scissile
U
برنده
portative
U
برنده
winnings
U
برنده
vehicles
U
برنده
vehicle
U
برنده
heuristic
U
پی برنده
incisory
U
برنده
deferent
U
برنده
trenchant
U
برنده
mutilator
U
برنده
winner
U
برنده
winners
U
برنده
discoverers
U
پی برنده
incisive
U
برنده
high proof
U
برنده
conductive
U
برنده
cutting
U
برنده
discoverer
U
پی برنده
decisions
U
برنده با امتیاز
achiever
U
از پیش برنده
users
U
بکار برنده
raider
U
یورش برنده
winners
U
برنده بازی
raiders
U
یورش برنده
propelling
U
پیش برنده
gonfalonier
U
برنده پرچم
lacerative
U
برنده یا درنده
resolutive
U
تحلیل برنده
user
U
بکار برنده
victors
U
برنده مسابقه
victor
U
برنده مسابقه
gestatorial
U
برنده پاپ
outpoint
U
برنده با امتیاز
impellor
U
پیش برنده
dark horses
U
برنده غیرمترقبه
perseus
U
برنده سر دیو
persi
U
برنده سر دیو
heiress
U
ارث برنده زن
heiresses
U
ارث برنده زن
highest bidder
U
برنده مزایده
prizer
U
برنده جایزه
winner
U
برنده بازی
booster
U
بالا برنده
matrolinous
U
بارث برنده
propulsive
U
جلو برنده
medalist
U
برنده مدال
boosters
U
بالا برنده
prizewinner
U
برنده جایزه
incisively
U
بطور برنده
impeller
U
پیش برنده
dark horse
U
برنده غیرمترقبه
uplifter
U
بالا برنده
utilizer
U
بکار برنده
deferent
U
بیرون برنده
winning move
U
حرکت برنده
winning position
U
پوزیسیون برنده
dissolvent
U
حل کننده برنده
medallist
U
برنده مدال
edge tool
U
الت برنده
edged tool
U
الت برنده
promoters
U
پیش برنده
promoter
U
پیش برنده
uptake
U
بالا برنده
shoo-in
<idiom>
U
برنده مطلق
wearing
U
تحلیل برنده
medalists
U
برنده مدال
cutting head
U
نوک برنده
contenders
U
برنده احتمالی
contender
U
برنده احتمالی
promotor
U
پیش برنده
decision
U
برنده با امتیاز
annihilator
U
از بین برنده
winner of a match
U
برنده مسابقه
medallists
U
برنده مدال
quercetin
U
ماده رنگی کریسیتین
[این رنگینه زرد از پوست درختان و بعضی سبزیجات استخراج می شود ولی طول عمر زیادی ندارد.]
benefic
U
فایده برنده نیکوکار
bearing capacity
U
قدرت برنده باربرد
Nobel Prize winner
U
برنده جایزه نوبل
emulous
U
رشک برنده طالب
myrmecophilous
U
بهره برنده ازمورچه
Nobel laureate
U
برنده جایزه نوبل
jackpots
U
برنده تمام پولها
benefitical
U
منتفع فایده برنده
emasculatory
U
برنده نیروی مردی
liquidator
U
برچیننده از بین برنده
painstakingly
U
ساعی رنج برنده
chung seung
U
برنده هوگوابی تکواندو
painstaking
U
ساعی رنج برنده
cutler
U
فروشنده الات برنده
limivorous
U
فرو برنده گل ولای
liquidators
U
برچیننده از بین برنده
emasculative
U
برنده نیروی مردی
nonwinner
U
هرگز برنده نشده
backsword
U
شمشیر یک لبهء برنده
decision
U
برنده کشتی با امتیاز
winterer
U
بسر برنده زمستان
won ending
U
اخر بازی برنده
file cutter
U
قسمت برنده سوهان
decisions
U
برنده کشتی با امتیاز
carry the day
<idiom>
U
برنده یا موفق شدن
raise the hand
U
بالابردن دست برنده
jackpot
U
برنده تمام پولها
walk all over someone
<idiom>
U
براحتی برنده شدن
tump
U
توده درختان واقع بر روی تپه توده
hellward
U
سوی دوزخ بر بدوزخ برنده
scissors
U
چیز برنده قطع کننده
cutting angle
U
سطح برنده تیغه برش
novillero
U
گاوبازی که هنوز برنده نشده
assimilator
U
تحلیل برنده همانند سازنده
hybrid propulation
U
نیروی پیش برنده مختلط
hoong seung
U
برنده هوگو قرمز تکواندو
maiden
U
اسبی که هنوز برنده نشده
gulfs
U
هر چیز بلعنده وفرو برنده
sharp tongued
U
بکار برنده سخنان زننده
To win on points.
U
با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
gulf
U
هر چیز بلعنده وفرو برنده
to scramble a victory
U
بزحمت برنده
[پیروز]
شدن
to ease to a victory
U
به سادگی برنده شدن
[ورزش]
maidens
U
اسبی که هنوز برنده نشده
cupholder
U
برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
runners-up
U
دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
procrustean
U
بوسیله اعمال زورکاری از پیش برنده
dye-remover
U
از بین برنده رنگ
[سفید کننده]
waltz off with
<idiom>
U
فائق آمدن ،براحتی برنده شدن
runner-up
U
دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
blade
U
قسمت برنده لبههای تیغ دار
runner up
U
دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
open water
U
فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
I have not played my trump ( winning ) card .
U
ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم )
shoo in
U
کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
Dudley carpet
U
فرش سفارشی ایرانی دادلی
[مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
photo finish
U
استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
maiden race
U
مسابقه بین اسبهایی که هرگز برنده نشده اند
ingestive
U
بشکم برنده وابسته به قورت و بلع دادن خوراک
The tongue is not steel , yet it cuts.
<proverb>
U
زبان اگر چه فولاد نیست اما برنده است .
compound helicopter
U
هلی کوپتری که مجهز به سیستم جلو برنده کمکی است
saving
U
قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
head
U
طول سر اسب بعنوان مقیاس فاصله برنده از نفر بعد
free-for-alls
U
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-all
U
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
winner's circle
U
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
long shot
U
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
adjudicate
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
material
U
مواد
supplies
U
مواد
provisions
U
مواد
materials
U
مواد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com