English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 60 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
It goes against the grain to pay these sums (that kind of money). U من که زورم می آید ازاین پولها بدهم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I am not stjrong enough. Iam not up to it . U زورم نمی رسد
jackpot U برنده تمام پولها
jackpots U برنده تمام پولها
How much is that? U چقدر بدهم؟
from this time forward U ازاین پس
hence it is U ازاین
from this time forth U ازاین پس
later on U ازاین پس
i cannot say him nay U نمتوانم پاسخ رد به او بدهم نمیتوانم به او
i cannot positively promise U نمیتوانم قول قطعی بدهم
For this reason . In this respect. U ازاین جهت
owing to this U ازاین سبب
over and above U گذشته ازاین
hereinbelow U ازاین پایین تر
in a. to this U گذشته ازاین
on the score of neglect U ازاین حیث
to this effect U ازاین قرار
from this time forth U ازاین ببعد
from this time forward U ازاین ببعد
I'd like to leave my luggage, please. من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم.
Where can I get my car washed? کجا میتوانم اتومبیلم را بدهم بشویند؟
I can't go on any longer. U من دیگر نمی توانم ادامه بدهم.
From now on. Henceforth. U از حالابه بعد (ازاین پس)
across U ازاین سو بان سو درمیان
superlunar U بیرون ازاین جهان
this wayŠplease U ازاین راه بفرمایید
f. this path U ازاین راه برو
I cannot square it with my conscience to ... U من این را نمی توانم به وجدانم وفق بدهم ...
I want to leave the car in the railway station U من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
It would not be proper for me to give you that information. U درست نیست که من این اطلاعات را به شما بدهم.
I don't want to say anything about that. U من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
It doesn't fly with me [American E] [colloquial] U من حاضر نیستم این کار را انجام بدهم!
That won't work with me! U من حاضر نیستم این کار را انجام بدهم!
Please let me take a share in the expenses. U اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
erenow U پیش ازاین تااین تاریخ
at an overthwart U بطور متقاطع ازاین سو بان سو
he passed hence U ازاین جهان رخت بربست
as follows U بشرح ذیل ازاین قرار
to an overthwart U بطور متقاطع ازاین سو بان سو
on the score of neglect U بعنوان غفلت ازاین بابت
oscillates U ازاین سو به ان سو افتادن مردد بودن
oscillated U ازاین سو به ان سو افتادن مردد بودن
oscillate U ازاین سو به ان سو افتادن مردد بودن
since that time. thereafter. U ازآن زمان به بعد (ازاین پس )
I had no opportunity to discuss the matter . U فرصت نشد که موضوع را مورد بحث قرار بدهم
is he a the wiser for it U ایا ازاین بابت عاقل تراست
Stop your little games (tricks). U ازاین بازیها (حقه وکلکها )دست بردار
Let me back up and explain how ... U به من اجازه بدهید از اول داستان در گذشته شروع بکنم و توضیح بدهم که چطور ...
The borrower is absolutely free to use the amount. U وام گیرنده کاملا مختار به استفاده ازاین مبلغ است .
meerschaum U هیدروسیلیکات منیزیم سرچپق یاسرقلیانی که ازاین سنگ ساخته میشود
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed U چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟
how much do i owe you U چقدر بشما بدهکار هستم چقدرباید بشما بدهم چقدرطلب شمامیشود
ethnography U تشریح علمی نژادهای بشراز نظر اداب ورسوم و اختلافاتی که ازاین نقطه نظر با هم دارند
pub U میخانه ادمی که ازاین میخانه بان میخانه برود خمار
pubs U میخانه ادمی که ازاین میخانه بان میخانه برود خمار
across U ازاین طرف بان طرف
pay as you go principle U اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
von neuman morgensterm utility index U شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com