English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (40 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
punch U منگنه کردن سوراخ کردن
punched U منگنه کردن سوراخ کردن
punches U منگنه کردن سوراخ کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
punched hole U سوراخ منگنه
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
to pink out leather U چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
perforation U عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
perforate U منگنه کردن
hollow out U منگنه کردن
perforates U منگنه کردن
blankest U منگنه کردن
blank U منگنه کردن
perforating U منگنه کردن
port a punch card U علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
stamps U منگنه کردن تمبرزدن
stamp U منگنه کردن تمبرزدن
overpunch U روی هم منگنه کردن
pink U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl U سوراخ سوراخ کردن دریدن
pinker U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinkest U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
smashes U بشدت زدن منگنه کردن
smash U بشدت زدن منگنه کردن
flan U تکه فلزی که با منگنه کردن تبدیل به سکه میشود
flans U تکه فلزی که با منگنه کردن تبدیل به سکه میشود
cancellate U سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
peeped U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeps U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
riddle U سوراخ سوراخ کردن
riddles U سوراخ سوراخ کردن
perforate U سوراخ کردن نفوذ کردن
penetrates U رخنه کردن سوراخ کردن
impales U سوراخ کردن احاطه کردن
gimlets U سوراخ کردن مته کردن
thrusting U سوراخ کردن رخنه کردن در
impaling U سوراخ کردن احاطه کردن
thrusts U سوراخ کردن رخنه کردن در
penetrated U رخنه کردن سوراخ کردن
stick U سوراخ کردن نصب کردن
perforates U سوراخ کردن نفوذ کردن
penetrate U رخنه کردن سوراخ کردن
penetract U رخنه کردن سوراخ کردن
impale U سوراخ کردن احاطه کردن
perforating U سوراخ کردن نفوذ کردن
impaled U سوراخ کردن احاطه کردن
gimlet U سوراخ کردن مته کردن
thrust U سوراخ کردن رخنه کردن در
stab U سوراخ کردن
stabbed U سوراخ کردن
broached U سوراخ کردن
punch U سوراخ کردن
incising U سوراخ کردن
broach U سوراخ کردن
stabs U سوراخ کردن
punched U سوراخ کردن
boring U سوراخ کردن
broaches U سوراخ کردن
goring U سوراخ کردن
gores U سوراخ کردن
gored U سوراخ کردن
gore U سوراخ کردن
pierces U سوراخ کردن
scuttled U سوراخ کردن
pierce U سوراخ کردن
broaching U سوراخ کردن
to break open U سوراخ کردن
perforating U سوراخ کردن
bore U سوراخ کردن
drill U سوراخ کردن
delving U سوراخ کردن
drilled U سوراخ کردن
punches U سوراخ کردن
drills U سوراخ کردن
perforates U سوراخ کردن
scuttle U سوراخ کردن
to drill through U سوراخ کردن
to punch a hole in U سوراخ کردن
wear a hole in U سوراخ کردن
to pick a hole in U سوراخ کردن
scuttling U سوراخ کردن
foraminate U سوراخ کردن
scuttles U سوراخ کردن
perforate U سوراخ کردن
delves U سوراخ کردن
bores U سوراخ کردن
delved U سوراخ کردن
pools U سوراخ کردن
pool U سوراخ کردن
transfix U سوراخ کردن
to burn a hole U سوراخ کردن
to poke a hole in any thing U سوراخ کردن
pooled U سوراخ کردن
steek U سوراخ کردن
delve U سوراخ کردن
to set abroach U سوراخ کردن
punched U سوراخ ایجاد کردن
punched U مهر کردن سوراخ
to peck a hole in U با نوک سوراخ کردن
transfixion U عمل سوراخ کردن
to tear a hole in U سوراخ یا پاره کردن
punch U مهر کردن سوراخ
back drill U از پشت سوراخ کردن
puncturing U سوراخ کردن شکست
punctures U سوراخ کردن شکست
punctured U سوراخ کردن شکست
punches U مهر کردن سوراخ
To bark up the wrong tree. <idiom> [سوراخ دعا را گم کردن]
prong U باچنگ ک سوراخ کردن
burrs U بامته سوراخ کردن
burring U بامته سوراخ کردن
burred U بامته سوراخ کردن
precision bore U سوراخ کردن دقیق
burr U بامته سوراخ کردن
spits U سوراخ کردن تف انداختن
spit U سوراخ کردن تف انداختن
prongs U باچنگ ک سوراخ کردن
pertusion U عمل سوراخ کردن
puncture U سوراخ کردن شکست
tusk U سوراخ کردن یا کندن
punches U سوراخ ایجاد کردن
tusks U سوراخ کردن یا کندن
punch U سوراخ ایجاد کردن
pecks U بانوک سوراخ کردن
lancinate U بانیزه سوراخ کردن
pecking U بانوک سوراخ کردن
lack vt U با گلوله سوراخ کردن
broach U سوراخ کردن قایق
broached U سوراخ کردن قایق
hollow forge U سوراخ کردن گرم
pecked U بانوک سوراخ کردن
peck U بانوک سوراخ کردن
broaching U سوراخ کردن قایق
broaches U سوراخ کردن قایق
gride U سوراخ کردن فرورفتن
slotting U سوراخ کردن شکاف کوچک
back drilling attachment U تجهیزات سوراخ کردن از پشت
puncture U سوراخ کردن پنچر شدن
punctures U سوراخ کردن پنچر شدن
unkennel U از سوراخ یا لانه بیرون کردن
slots U سوراخ کردن شکاف کوچک
puncturing U سوراخ کردن پنچر شدن
jabbing U خنجر زدن سوراخ کردن
jabbed U خنجر زدن سوراخ کردن
jab U خنجر زدن سوراخ کردن
drill U سوراخ کردن چاه کندن
drilled U سوراخ کردن چاه کندن
notches U شکاف چوبخط سوراخ کردن
punctured U سوراخ کردن پنچر شدن
notch U شکاف چوبخط سوراخ کردن
slot U سوراخ کردن شکاف کوچک
jabs U خنجر زدن سوراخ کردن
drills U سوراخ کردن چاه کندن
stave U شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
pinhole U سوراخ کردن برای گوشی یاز
loophole U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
loopholes U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
bore U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
karatonyxis U عمبل اب مرواریدبوسیله سوراخ کردن قرنیه
ruptures U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
rupturing U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
bores U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
fraise U گشادتر کردن سوراخ اره مدور
borer U هرچیزیکه وسیله سوراخ کردن باشد
rupture U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
jackhammer U مته دستی مخصوص سوراخ کردن سنگ
lanciation U سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
concrete coring drill U مته برای سوراخ کردن هسته بتن
trepanation U مته حفاری معدن وجراحی بامته سوراخ کردن
to prick at something U بچیزی سوزن یا تیغ زدن چیزیرا کمی سوراخ کردن
angle drill U ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
bottoming reamer U وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
choke bore U روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
center U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie U [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag U کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
horned scully U مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
acupunctuate U با سوزن سوراخ کردن سوزن فروکردن
fenestration U چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
float stone U سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
sight U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sights U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
gruyere cheese U پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
foraminate U ثقبه دار سوراخ سوراخ
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
keypunch operator U منگنه زن
roller U منگنه
rollers U منگنه
screw press U منگنه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com