Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 52 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
brought forward
U
منقول ازصفحه پیش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
moveable by destination
U
منقول در حکم غیر منقول
repeat
U
تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
repeats
U
تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
condequent
U
منقول
personal
U
منقول
personal chattels
U
دارایی منقول
movable property
U
مال منقول
carry forward
U
منقول ساختن
carry forward
U
مبلغ منقول
to carry over
U
منقول ساختن
movableness
U
منقول نابرجا
movables
U
مال منقول
personal state
U
دارایی منقول
moveable property
U
دارائی منقول
moveable property
U
مال منقول
narrated consensus
U
اجماع منقول
personal action
U
دعوی منقول
to carry forward
U
منقول ساختن
chattel
U
اموال منقول
chattel
U
دارائی منقول
movable
U
دارائی منقول
personal
U
منقول خصوصی
immovable
U
غیر منقول
immovable
U
دارایی غیر منقول
irreplaceable
U
غیر منقول بی عوض
personal chattels
U
دارایی شخصی منقول
personal property
U
دارایی شخصی منقول
real property
U
دارایی غیر منقول
hereditaments
U
دارایی غیر منقول
real action
U
دعوی غیر منقول
goods and chattels
U
اموال و دارائیهای منقول
good
U
مال منقول محموله
fixed property
U
اموال غیر منقول
immovableness
U
غیر منقول دادن
immovable property
U
مال غیر منقول
realty
U
دارایی غیر منقول ملک
heritage
U
ماترک ترکه غیر منقول
chattel
U
مال منقول دارایی شخصی
immovable by nature
U
مال غیر منقول ذاتی
jus mariti
U
حق مرد نسبت به دارایی منقول زنش
real action
U
دعوی راجع به اموال غیر منقول
incumbrance
U
حق رهن یا حبس نسبیت به مال غیر منقول
cadastre
U
مامور ثبت وممیزی املاک مزروعی وغیر منقول
conveyancing
U
در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
real representative
U
قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
tenant in fee simple
U
متصرف مطلق و دائمی ومادام العمر مال غیر منقول که تصرفاتش به اخلاف وی نیز منتقل میشود
tails
U
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tail
U
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tailed
U
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
reversion
U
هبه کردن مال غیر منقول بخ کسی به شرط حدوث امری در خارج یا گذشتن مدت معین هبه مشروط
tenant by curtesy
U
عنوان شوهر است که بعد ازفوت زوجه اش در صورتی که از او فرزند مسلم الوراثتی داشته باشد که در زمان حیات زوجه متولد شده باشدمیتواند مادام العمر از ترکه غیر منقول مشارالیه استفاده کند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com