Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
astrictive
U
منقبض کننده
condenser
U
منقبض کننده
contractive
U
منقبض کننده
retractive
U
منقبض کننده
retractor
U
منقبض کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
retractive
U
منقبض شونده جمع کننده
Other Matches
crimpy
U
منقبض
retracted
U
منقبض کردن
shrug
U
منقبض کردن
shrugged
U
منقبض کردن
shrugging
U
منقبض کردن
constrict
U
منقبض کردن
constricted
U
منقبض کردن
retracts
U
منقبض کردن
scrunching
U
منقبض کردن
incodensable
U
منقبض نشدنی
scrunched
U
منقبض کردن
twitch grass
U
منقبض شدن
scrunch
U
منقبض کردن
constricts
U
منقبض کردن
constricting
U
منقبض کردن
scrunches
U
منقبض کردن
contract
U
منقبض کردن
contract
U
منقبض شدن
retract
U
منقبض کردن
hard set
U
منقبض شده
contracted
U
منقبض شده
retracting
U
منقبض کردن
depressor
U
عضلهای که منقبض شود
twitching
U
منقبض شدن کشش
twitch
U
منقبض شدن کشش
twitched
U
منقبض شدن کشش
twitches
U
منقبض شدن کشش
contract
U
منقبض شدن مخفف کردن
shrink
U
منقبض شدن عقب کشیدن
shrinks
U
منقبض شدن عقب کشیدن
shrinking
U
منقبض شدن عقب کشیدن
systaltic
U
منقبض ومنبسط شونده بصورت متناوب
condensability
U
قابلیت انقباض یاتکثیف-امادگی برای منقبض شدن
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
condenses
U
منقبض کردن مختصرومفیدکردن خلاصه کردن
condensing
U
منقبض کردن مختصرومفیدکردن خلاصه کردن
condensing
U
منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
condenses
U
منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
condense
U
منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
condense
U
منقبض کردن مختصرومفیدکردن خلاصه کردن
condensate
U
تغلیظ شده منقبض شده
shrunken
U
جمع شدن منقبض شدن
contract
U
کنترات کردن منقبض کردن
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms
U
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
negative true logic
U
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
U
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff
U
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
U
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
U
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
solver
U
حل کننده
catterer
U
پچ پچ کننده
puffer
U
پف کننده
mauler
U
له کننده
thinner
U
کم کننده
crusher
U
له کننده
refutative
U
رد کننده
whisperer
U
پچ پچ کننده
bender
U
خم کننده
refuser
U
رد کننده
benders
U
خم کننده
sensor
U
حس کننده
deletive
U
حک کننده
fizzy
U
کف کننده
fillets
U
پر کننده
solvent
U
اب کننده
renunciant
U
کننده
mumbler
U
من من کننده
fillet
U
پر کننده
mitigatory
U
کم کننده
renunciant
U
رد کننده
filleted
U
پر کننده
filleting
U
پر کننده
doers
U
کننده
skittish
U
رم کننده
doer
U
کننده
jaberer
U
پچ پچ کننده
refutatory
U
رد کننده
mitigative
U
کم کننده
bandwidth
U
یچ کننده
solvents
U
اب کننده
deflective
U
کج کننده
noncommittal
U
رد کننده
filler
U
پر کننده
squelcher
U
له کننده
attenuant
U
اب کننده
ear-splitting
U
کر کننده
prattfall
U
پچ پچ کننده
fillers
U
پر کننده
surfy
U
کف کننده
syncopator
U
غش کننده
squasher
U
له کننده
percutient
U
دق کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com