English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2482 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
radical economists U منظور گروهی ازاقتصاددانان کلاسیک مانندمالتوس و مارکس میباشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dictatorships U این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
dictatorship U این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
revisionism U روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
free port U بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free ports U بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
batches U 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batch U 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
Marxist U مارکس گرا
Marxists U مارکس گرا
Marxism U مارکس گرائی
Marxism U عقیده مارکس
marxian U وابسته به کارل مارکس
marxian U پیروعقیده کارل مارکس
dialectical materialism U فرضیهء استدلالی مارکس
Marxism U روش فکری کارل مارکس فیلسوف المانی
dialectic U هگل و مارکس ان را جهت تعلیل و توجیه امور
classic U کلاسیک
classical U کلاسیک
classics U کلاسیک
classic war U جنگ کلاسیک
classical variation U واریاسیون کلاسیک
classical theory U نظریه کلاسیک
classical psychoanalysis U روانکاوی کلاسیک
classical system U دستگاه کلاسیک
pseudoclassic U کلاسیک کاذب
pseudoclassic U شبه کلاسیک
orthodox school U مکتب کلاسیک
non quantized system U دستگاه کلاسیک
academic assault U یورش کلاسیک
classic armes U سلاحهای کلاسیک
classical conditioning U شرطی سازی کلاسیک
Orinthian Order U معماری کلاسیک [در یونان و رم]
classical mechanics U مکانیک کلاسیک [فیزیک]
classical economics U مکتب کلاسیک در اقتصاد
classical bononi defence U دفاع بنونی کلاسیک
classical economics U علم اقتصاد کلاسیک
liberal school U مکتب اقتصادی کلاسیک
husk U [تزئینات کلاسیک شبیه حلقه گل]
postclassical U مربوط به دوره بعد از کلاسیک
economic determinism U یکی ازاصول عقاید مارکس که به موجب ان جمیع تحولات اجتماعی وسیاسی ناشی ازجبر اقتصادی تلقی می گردد
Marxists U طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
Marxist U طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
kata U فنون کلاسیک و منتخب جودو فرم
composer U آهنگ ساز [بیشتر موسیقی کلاسیک]
antefix U [حاشیه تزئینی کتیبه ها در مقبره های کلاسیک]
antefixum U [حاشیه تزئینی کتیبه ها در مقبره های کلاسیک]
lion U [حکاکی سر شیر در معماری کلاسیک بخصوص در کتیبه ها]
geison U [سنگ سیاه در قسمت بالایی کتیبه های کلاسیک]
guilloche U [تزئینات کلاسیک با نوار یا قیان به هم تابیده شده] [معماری]
abuse U [خطاهای داده شده در شکل های معماری کلاسیک]
hypotrachelion [um] U [در معماری کلاسیک قسمتی بین سرستون و میله ستون]
Hiberno-romanesque U [سبک ساختمان های کلاسیک در ایرلند قرن ده تا بیست میلادی]
encarpus U [در معماری کلاسیک آراستن تمثیل ها بوسیله هلال گل، میوه و برگ]
egg-and-dart U [تزئینات کلاسیک با ابزار محدب به شکل تخم مرغ و نیش]
Lous quatorze U [سبک فرانسوی معماری باروک و کلاسیک در زمان لوپی چهاردهم]
classical economics U نظرپیروان ان عدم دخالت دولت در امور اقتصادی است وپیروان ان را اقتصادیون کلاسیک گویند
bakuninism U اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
aims U منظور
purposes U منظور
purpose U منظور
purpose of the dam U منظور از سد
objectless U بی منظور
purposeless U بی منظور
pricks U منظور
pricked U منظور
prick U منظور
aim U منظور
aimed U منظور
pricking U منظور
meanings U منظور
meaning U منظور
with the intention of U به منظور
with the view of U به منظور
with a view to U به منظور
sake U منظور
view U منظور
scope U منظور
viewed U منظور
intention U منظور
viewing U منظور
intentions U منظور
views U منظور
afro U میباشد
aden U میباشد
ads U میباشد
adeno U میباشد
sequoia U میباشد
aceto U میباشد
afr U میباشد
gametophyte U میباشد
adeni U میباشد
gallium U میباشد
ad U میباشد
gregarious U گروهی
congregational U گروهی
trimerous U سه گروهی
triple U سه گروهی
tripled U سه گروهی
triples U سه گروهی
tripling U سه گروهی
group atmosphere U جو گروهی
communally U گروهی
communal U گروهی
objectives U منظور ازعملیات
objectives U هدف منظور
objective U منظور ازعملیات
objective U هدف منظور
laid on <past-p.> U منظور شده
intent U معنی منظور
to make allowance U منظور کردن
intention U قصد و منظور
intentions U قصد و منظور
for publicity purposes U به منظور تبلیغ
whereto U بچه منظور
appropriated <adj.> <past-p.> U منظور شده
scope U منظور مفاد
get at <idiom> U منظور داشتن
whereunto U بچه منظور
provided <adj.> <past-p.> U منظور شده
scope U منظور از عملیات
allocating U منظور کردن
allocates U منظور کردن
to what purpose U برای چه منظور
allocate U منظور کردن
he is a man he is sick U وی مریض میباشد
team teaching U تدریس گروهی
mameluke U عضو گروهی
esprit de corps U روح گروهی
one shot lubrication U روغنکاری گروهی
quadrilles U رقص گروهی
sociogram U نگاره گروهی
mass media U رسانههای گروهی
syntality U شخصیت گروهی
team game U بازی گروهی
Republican U جمهوری گروهی
proximate analysis U تجزیه گروهی
Republicans U جمهوری گروهی
quadrille U رقص گروهی
intergroup U میان گروهی
deck switch U کلید گروهی
group membership U عضویت گروهی
group interview U مصاحبه گروهی
group frequency U بسامد گروهی
group factors U عاملهای گروهی
group dynamics U پویش گروهی
group drive U محرکه گروهی
group discussion U بحث گروهی
group contagion U سرایت گروهی
group consciousness U اگاهی گروهی
clustered devices U دستگاههای گروهی
collective protection U حفافت گروهی
media U رسانههای گروهی
group acceptance U پذیرش گروهی
gang switch U کلید گروهی
gang punch U منگنه گروهی
espirit de corps U روحیه گروهی
corporations U گروهی از مردم
corporation U گروهی از مردم
group structure U ساخت گروهی
batch quantity U کمیت گروهی
group test U ازمون گروهی
group theory U نظریه گروهی
group velocity U سرعت گروهی
groupware U ابزار گروهی
group selector U سلکتور گروهی
group printing U چاپ گروهی
bulk properties U خواص گروهی
group norms U هنجارهای گروهی
group pressure U فشار گروهی
dictatorship of proletariat U اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
self-defeating U علیه منظور خود
to make oneself clear <idiom> U منظور را روشن کردن
self defeating U علیه منظور خود
adhoc U تنها به این منظور
free stroke U کشیدن ساده سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه منتقل می شود]
bay-leaf U [تزئینات کلاسیک بر طبق برگ خشک کرده ی برگ بو]
Free style U [سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
iodin U عنصرشیمیایی که علامت ان I میباشد
custodian U بستههای دیسک و ..... میباشد
iodine U عنصرشیمیایی که علامت ان I میباشد
custodians U بستههای دیسک و ..... میباشد
rest stroke U کشیدن سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه کوتاه مدت تکیه میکند]
burst U گروهی از خطاهای پیاپی .
within group variance U پراکنش درون گروهی
marathon U جلسه گروهی طولانی
ring [algebraic structure] U حلقه گروهی [ریاضی]
group teaming U ریخته گری گروهی
between group variance U پراکنش میان گروهی
broadside messing U ناهار خوری گروهی
group occulating light U چراغ ناپیوسته گروهی
group identification U همانند سازی گروهی
group casting U ریخته گری گروهی
cluster controller U کنترل کننده گروهی
directive group therapy U درمان رهنمودی گروهی
particular baptists U گروهی از تعمید کنندگان
marathons U جلسه گروهی طولانی
activity group therapy U درمان با فعالیت گروهی
bursts U گروهی از خطاهای پیاپی .
synecology U بوم شناسی گروهی
gang milling cutter U دستگاه فرز گروهی
Recent search history Forum search
1What is the first name of your favorite uncle
1خوب بالای زیاد موضوعات صحبت کردیم
1gorse melatonin
2مهرآسا
1popsicle
1pedal pamping
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1construed
3as red as a rose
1مرض سینه وبغل
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com