Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
free zone
U
منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
free ports
U
بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free port
U
بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
duty free
U
معاف ازحقوق گمرکی
carnet
U
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
duties free
U
معاف از حقوق گمرکی
duty free
U
معاف از عوارض گمرکی
free of charge
U
معاف از حقوق گمرکی
free of duty
U
معاف از عوارض گمرکی
Personal effects are duty-free.
لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
sector scan
U
کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
advalorem duty
U
حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
regional forces
U
نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
leave with pay
U
مرخصی با استفاده ازحقوق
ostracises
U
ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
ostracizing
U
ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
ostracised
U
ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
ostracizes
U
ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
ostracized
U
ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
ostracize
U
ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
ostracising
U
ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
outlawry
U
بی بهره گی از حقوق وحمایت قانونی محرومیت ازحقوق
exemption
U
از خدمت معاف کردن معاف کردن
preventive justice
U
قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
zonular
U
منطقهای
regional
U
منطقهای
zonary
U
منطقهای
regionally
U
منطقهای
territorial
U
منطقهای
zonal
U
منطقهای
regional projects
U
طرحهای منطقهای
regional trade
U
تجارت منطقهای
area fire
U
اتش منطقهای
area evacuation
U
اخراجات منطقهای
area evacuation
U
تخلیه منطقهای
area interdiction
U
ممانعت منطقهای
regional network
U
شبکه منطقهای
area defense
U
پدافند منطقهای
area monitoring
U
مراقبت منطقهای
regional economy
U
اقتصاد منطقهای
regional development
U
توسعه منطقهای
regional center
U
مرکز منطقهای
area confinement facility
U
بازداشتگاه منطقهای
zone
U
دفاع منطقهای
territorial
U
محلی منطقهای
area signal center
U
مرکزمخابرات منطقهای
circuit court
U
دادگاه منطقهای
carpet bombing
U
بمباران منطقهای
zone refining
U
پالایش منطقهای
zone purification
U
تصفیه منطقهای
zone defence
U
دفاع منطقهای
area target
U
اماج منطقهای
zones
U
دفاع منطقهای
regional gap
U
شکاف منطقهای
area bombing
U
بمباران منطقهای
area study
U
بررسی منطقهای
area target
U
هدف منطقهای
area sampling
U
نمونه گیری منطقهای
demolition belt
U
کمربند تخریب منطقهای
area control center
U
مرکز کنترل منطقهای
convalescent center
U
بیمارستان ثابت منطقهای
zonal tournament
U
تورنمنت منطقهای شطرنج
regionalistic
U
منطقهای ناحیه گرای
regionalist
U
منطقهای ناحیه گرای
regional planning
U
برنامه ریزی منطقهای
redeploy
U
از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
redeploying
U
از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
deprossion
U
منطقهای با فشار بارومتری نسبتا کم
plastic zone
U
منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
redeployed
U
از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
redeploys
U
از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
extended defense
U
پدافند در جبهه عریض به طور منطقهای
watershed
U
منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
cyclones
U
منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
equisignal zone
U
منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
watersheds
U
منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
cyclone
U
منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
effective beaten zone
U
منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
customs dutios
U
حقوق گمرکی
customs tariff
U
تعرفه گمرکی
customs tariff
U
حقوق گمرکی
customs union
U
اتحادیه گمرکی
debenture
U
گواهینامه گمرکی
customs duties
U
حقوق گمرکی
customs duties
U
عوارض گمرکی
customs agent
U
نماینده گمرکی
clearance
U
ترخیص گمرکی
customs duty
U
حقوق گمرکی
customs duty
U
تعرفه گمرکی
bonded ware house
U
انبار گمرکی
customs duty
U
عوارض گمرکی
custom tariff
U
تعرفه گمرکی
custom duties
U
حقوق گمرکی
custom union
U
اتحادیه گمرکی
tariffs
U
تعرفه گمرکی
tariff
U
تعرفه گمرکی
treaty duty
U
حق متعارف گمرکی
customs entry form
U
افهارنامه گمرکی
bonded good
U
کالای گمرکی
carpet bombing
U
توزیع بمب جهت پوشش یک منطقه بمباران منطقهای
exempted
U
معاف
exempt
U
معاف
exonerating
U
معاف
exonerates
U
معاف
exempting
U
معاف
exempts
U
معاف
exonerated from
U
معاف از
exonerated
U
معاف
exonerate
U
معاف
drawbacks
U
استرداد حقوق گمرکی
brussels nomenclature
U
تعرفه گمرکی بروکسل
drawback
U
برگشت حقوق گمرکی
customs agent
U
واسطه کارهای گمرکی
tariff
U
عوارض تعرفه گمرکی
drawback
U
استرداد حقوق گمرکی
custom
U
حقوق گمرکی گمرک
countervailing duty
U
حقوق گمرکی جبرانی
countervailing duties
U
حقوق گمرکی جبرانی
duty free
U
فاقد حقوق گمرکی
drawbacks
U
برگشت حقوق گمرکی
import surcharge
U
حقوق گمرکی اضافه
tariffs
U
عوارض تعرفه گمرکی
quayage
U
عوارض گمرکی و دریایی
customs declaration
U
اظهار نامه گمرکی
dutiable
U
مشمول حقوق گمرکی
duty free
U
بخشوده از حقوق گمرکی
customs broker
U
واسطه امور گمرکی
customs declaration
U
افهار نامه گمرکی
preferential duties
U
حقوق گمرکی امتیازی
free of tax
[only after nouns]
<adj.>
U
معاف از مالیات
carded for record
U
از خدمت صف معاف
warless
U
معاف از جنگ
protect a player
U
معاف از انتقال
tax exempt
U
معاف از مالیات
tax free
U
معاف از مالیات
dispend
U
معاف کردن
exemptible
U
معاف شدنی
tax-exempt
<adj.>
U
معاف از مالیات
non-taxable
<adj.>
U
معاف از مالیات
non-assessable
<adj.>
U
معاف از مالیات
free from taxes
<adj.>
U
معاف از مالیات
duty free
U
معاف ار مالیات
remit
U
معاف کردن
tax-free
<adj.>
U
معاف از مالیات
zero-rated
<adj.>
U
معاف از مالیات
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
U
معاف از مالیات
exempt from duty
U
معاف از خدمت
excuser
U
معاف کننده
excused list
U
فهرست معاف ها
dissolvable
U
معاف شدنی
dispense with
U
معاف شدن از
exempt from taxes
[only after nouns]
<adj.>
U
معاف از مالیات
taxless
<adj.>
U
معاف از مالیات
dispensable
U
معاف کردنی
exonerates
U
معاف کردن
exonerating
U
معاف کردن
exempt
U
معاف کردن
excusing
U
معاف کردن
exempted
U
معاف کردن
exempting
U
معاف کردن
scot-free
U
معاف از مالیات
scot free
U
معاف از مالیات
exempts
U
معاف کردن
remitted
U
معاف کردن
duty-free
U
معاف از گمرک
exonerated
U
معاف کردن
affranchize
U
معاف کردن
remitting
U
معاف کردن
excuse
U
معاف کردن
excused
U
معاف کردن
excusable
U
معاف شدنی
excuses
U
معاف کردن
exonerate
U
معاف کردن
remits
U
معاف کردن
Nothing to declare
U
همراه نداشتن کالاهای گمرکی
duties paid
U
حقوق گمرکی پرداخت شده
Goods to declare
U
همراه داشتن کالاهای گمرکی
duties on buyer's account
U
حقوق گمرکی به عهده خریداراست
I have nothing to declare.
کالای گمرکی همراه ندارم.
Customs and Excise
U
اداره حقوق و عوارض گمرکی
prohibitive tariff
U
حقوق گمرکی منع کننده
ad valorem duty
U
حقوق گمرکی به نسبت ارزش کالا
ad valorem duty
U
حقوق گمرکی براساس قیمت کالا
specific duties
U
عوارض گمرکی براساس مشخصات کالا
Do you have nothing to declare?
U
آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
to bear any customs duties
U
هر گونه عوارض گمرکی را به عهده گرفتن
dispenses
U
معاف کردن بخشیدن
to fall out
U
معاف کردن
[ارتش]
dispense
U
معاف کردن بخشیدن
dispensed
U
معاف کردن بخشیدن
to let off
U
معاف کردن ردکردن
dispensing
U
معاف کردن بخشیدن
free of general average
U
معاف از خسارات عمومی
to buy off
U
با پول معاف کردن
to dismiss
[American E]
U
معاف کردن
[ارتش]
free of particular average
U
معاف از خسارات جزئی
free of all average
U
معاف از هرگونه خسارت
intermediate area
U
منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
to bear all customs duties and taxes
U
تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
franks
U
معاف کردن مهر زدن
emeritus
U
افتخارا ازخدمت معاف شده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com