English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
goldmine U منبع در آمد سرشار
goldmines U منبع در آمد سرشار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ups U منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply U منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
deadlock U موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
affluent U سرشار
profuse U سرشار
alive U سرشار
plenitudinous U سرشار
plenteous U سرشار
gushing U سرشار
galore U سرشار
profluent U سرشار
brim full U سرشار
pyrotechnical U سرشار
line source U منبع خطی منبع شبکه
overflows U سرشار شدن
overflowed U سرشار شدن
profuse U سرشار ساختن
overflow U سرشار شدن
gushingly U بطور سرشار
mellifluent U سرشار از عسل
opulence U وفور سرشار
overfilling of battery U سرشار کردن باتری
supplied U منبع
water supply U منبع اب
hotbeds U منبع
small reservoir at well top U منبع
rootstock U منبع
reference U منبع
references U منبع
resourc U منبع
pool U منبع
pooled U منبع
pools U منبع
source code U کد منبع
receptacles U منبع
receptacle U منبع
fount U منبع
cisterns U منبع اب
cistern U منبع اب
origin U منبع
cistern U منبع
water supplies U منبع اب
origins U منبع
fountain U منبع
fountains U منبع
resource U منبع
cisterns U منبع
head spring U منبع
wellspring U منبع
supplying U منبع
source U منبع
water system U منبع اب
supply U منبع
hotbed U منبع
originals U منبع سرچشمه
original U منبع سرچشمه
mains supply U منبع شبکه
image source U منبع تصویر
illuminant U منبع نور
heat supply U منبع حرارتی
word of mouth <idiom> U از منبع موثق
information source U منبع اطلاعات
isogenous U دارای یک منبع
light point U منبع روشنایی
light source U منبع نور
lighting source U منبع روشنایی
message source U منبع پیام
magnetic storage U منبع مغناطیسی
mines U منبع مامن
grid bias supply U منبع ولتاژشبکه
fountainhead U منبع خبر
cooling water supply U منبع اب سرد
cold water supply U منبع ابسرد
resource U منبع ممر
cold body U منبع سرد
source U منبع برق
attack origine U محل یا منبع تک
aliunde U از منبع دیگر
agency of communications U منبع ارتباط
current supply U منبع جریان
data source U منبع داده
electron emitter U منبع الکترون
excitation source U منبع برانگیختگی
energy supply U منبع انرژی
energizer U منبع انرژی
elevator boot U منبع بالابر
mined U منبع مامن
mine U منبع مامن
elevated tanke U منبع اب هوائی
power source U منبع قدرت
incandescent source U منبع ملتهب
source computer U کامپیوتر منبع
source program U برنامه منبع
source register U ثبات منبع
power supply U منبع انرژی
power supply U منبع تغذیه
source routine U روال منبع
store of value U منبع ارزش
power supplay U منبع تغذیه
power supplay U منبع قدرت
source U منبع منشاء
source of power U منبع انرژی
source of power U منبع قدرت
source document U سند منبع
second source U منبع دوم
resource sharing U اشتراک منبع
resource management U مدیریت منبع
resource file U فایل منبع
resource allocation U اختصاص منبع
authority U منبع موثق
source listing U لیست منبع
radiation source U منبع تشعشع
system resource U منبع سیستم
source language U زبان منبع
neutron source U منبع نوترون
wellhead U منبع چشمه
source data U دادههای منبع
voltage source U منبع قدرت
voltage source U منبع ولتاژ
thermal reservoir U منبع گرما
voltage source U منبع الکتریسیته
noises U منبع تغذیه
noise U منبع تغذیه
thermal reservoir U منبع گرمایی
line source U منبع خطی شکل
low frequency source U منبع فرکانس پایین
candlepower U شدت نور یک منبع
low voltage supply U منبع فشار ضعیف
magnetic energy storage U منبع انرژی مغناطیسی
mechanical energy reservoir U منبع انرژی الکتریکی
welding source U منبع جریان جوش
magnetic store U حافظه یا منبع مغناطیسی
magnetic tape store U منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
source data automation U خودکاری داده منبع
adscititious U دارای منبع خارجی
resource sharing U اشتراک گذاشتن منبع
source listing U لیست برداری منبع
voltage source U منبع فشار الکتریکی
radix U پایه منبع اصلی
information resource management U مدیریت منبع اطلاعات
internal power supply U منبع تغذیه داخلی
emergency power supply U منبع قدرت اضطراری
power supply cable U کابل منبع تغذیه
power supply cable U کابل منبع قدرت
power supply switch U کلید منبع تغذیه
non renewable resource U منبع بازگشت ناپذیر
archeological site U منبع [باستان شناسی]
non renewable resource U منبع تجدید ناپذیر
electronic power supply U منبع تغذیه الکترونیکی
cash cow <idiom> U منبع خوبی از پول
x ray source U منبع اشعه رونتگن
light source colour U رنگ منبع نور
site of the find U منبع [باستان شناسی]
motored U منبع نیروی مکانیکی
switches U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switched U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
motors U منبع نیروی مکانیکی
cisterns U حوضچه ارامش منبع
cistern U حوضچه ارامش منبع
turn-offs U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
gravy trains U منبع در امد نامشروع
gravy train U منبع در امد نامشروع
authority U منبع صحیح و موثق
motor U منبع نیروی مکانیکی
motor- U منبع نیروی مکانیکی
switch U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
bonanzas U منبع عایدی مهم
bonanza U منبع عایدی مهم
provenance U منبع [باستان شناسی]
powers U توقف منبع تغذیه الکتریکی
powering U توقف منبع تغذیه الکتریکی
uninterruptable power supply U منبع تغذیه وقفه ناپذیر
gravy train U منبع درامد بدون زحمت
gravy trains U منبع درامد بدون زحمت
ghost signals U علایم راداری بدون منبع
source data automation U کنترل خودکار داده منبع
symbolic U نوشتن برنامه به زبان منبع
lay in <idiom> U ذخیره منبع وموجودی چیزی
symbolically U نوشتن برنامه به زبان منبع
power U توقف منبع تغذیه الکتریکی
r f power supply U منبع توان بسامد رادیویی
mains electricity U منبع الکتریسیته محلی مشتریان
powered U توقف منبع تغذیه الکتریکی
aircraft battery U منبع الکتریکی برای هواپیما
mains power supply unit U واحد منبع تغذیه شبکه
data packet U منبع ارسال سری داده در یک بسته
source U کامپیوتری که میتواند منبع را کامپایل کند
switches U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
turn on U وصل کردن منبع تغذیه یک ماشین
switch U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
switched U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
sags U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
bare base U فرودگاهی دارای خط اتومبیل و تاکسی و منبع اب اشامیدنی
sag U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
read in U ارسالی داده از منبع خارجی به کامپیوتر اصلی
sagged U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
output U عمل ارسال اطلاع یا داده از منبع به کاربر
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com