English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
arctic regions U مناطق قطبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
polar regions U مناطق قطبی زمین سرزمینهای قطبی
Other Matches
submarine sanctuaries U مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
reserved area U مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
arid erosion U فرسایش مناطق خشک فرسایش مناطق کم اب
polar plot U روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
orientation forces U نیروهای دو قطبی- دو قطبی
dipole dipole bond U پیوند دو قطبی- دو قطبی
polar stereographic U سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
circumpolar constellation U صورتهای فلکی دور قطبی صورتهای فلکی پیرا قطبی
association areas U مناطق ارتباطی
avernus U مناطق جهنمی
hazardous locations U مناطق خطر
tropical U مناطق حاره
cultivated areas U مناطق مزروعی
hinterlands U مناطق داخلی کشور
cateran U اهل مناطق مرتفع
pantropical U واقع در مناطق حاره
pantropic U واقع در مناطق حاره
havens U مناطق امن دریایی
humid tropics U مناطق حاره مرطوبی
color zones U مناطق گیرنده رنگ
hinterland U مناطق داخلی کشور
cultures U عوارض شهری مناطق شهرنشین
culturing U عوارض شهری مناطق شهرنشین
culture U عوارض شهری مناطق شهرنشین
gap filler U رادارمخصوص پوشش مناطق باز
underdeveloped areas U مناطق عقب مانده و کم پیشرفت
rain forest U جنگل انبوه مناطق گرم و پرباران
havens U مناطق امن از نظر عبور و مروردریایی
poached U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poach U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poaches U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
zonation U طرز پخش و انتشارموجودات در مناطق جغرافیایی
liberated U مناطق ازاد شده ازاشغال دشمن
coverage index U کالک نمایش مناطق زیرپوشش شناسایی عکاسی هوایی
exfiltration U خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
maritime aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
williwa U وزش ناگهانی باد یا هوای سرد در مناطق کوهستانی
terai U کلاه لبه پهن نمدی سفیدپوستان مناطق حاره
jaywalkers U پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
jaywalker U پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
supertropical bleach U نوعی ماده ضدعفونی فوق العاده قوی مخصوص مناطق حاره
automatic terminal information service U ارسال مداوم اطلاعات غیرکنترلی ثبت شده در مناطق ترمینالهای دذارای ترافیک سنگین
homopolar U هم قطبی
bipolar U دو قطبی
diode U دو قطبی
dipole U دو قطبی
double pole U دو قطبی
unipolar U یک قطبی
unipolar U تک قطبی
polar U قطبی
arctic U قطبی
polar coordinate U مختصات قطبی
polar coordinates U مختصات قطبی
north star U ستاره قطبی
polar diagram U نقشه قطبی
polar distance U فاصله قطبی
polar molecule U مولکول قطبی
polar compound U ترکیب قطبی
one pole switch U کلید یک قطبی
multipole U چند قطبی
moment of a dipole U گشتاور دو قطبی
polar angle U زاویه قطبی
polar bond U پیوند قطبی
multipolar U چند قطبی
multi contact U چند قطبی
polar relay U رله قطبی
polarizing filter U صافی قطبی
pole armature U ارمیچر قطبی
polestar U ستاره قطبی
unipolarity U حالت یک قطبی
single contact switch U کلید یک قطبی
triode U لامپ سه قطبی
terminal voltage U ولتاژ قطبی
two electrode valve U لامپ دو قطبی
two terminal network U شبکه دو قطبی
polarization current U جریان قطبی
polarized relay U رله قطبی
polar solvent U حلال قطبی
polar transmission U مخابره قطبی
polar variable U متغیر قطبی
polar vector U بردار قطبی
polar vortex U ورتکس قطبی
polar winds U بادهای قطبی
polaris U ستاره قطبی
unipolar armature U ارمیچر تک قطبی
diode U لامپ دو قطبی
Pole Star U ستاره قطبی
fitchet U گربه قطبی
foumart U گربه قطبی
polarizing U قطبی کردن
polarizes U قطبی کردن
dipole interaction U بر هم کنش دو قطبی
polarize U قطبی کردن
polarising U قطبی کردن
arctic basin U حوضچه قطبی
arctic regions U نواحی قطبی
crystal rectifier U دو قطبی بلورین
dipolar ion U یون دو قطبی
zwitterion U یون دو قطبی
dipole antenna U انتن دو قطبی
polarities U تمایل قطبی
dipole moment U گشتاور دو قطبی
bipolar cells U یاختههای دو قطبی
electric dipole U دو قطبی الکتریسیته
electric doublet U دو قطبی الکتریسیته
aurora U شفق قطبی
polarises U قطبی کردن
hexod U لامپ شش قطبی
loadstar U ستاره قطبی
hexode U لامپ شش قطبی
lodestaror load U ستاره قطبی
polarity U ویژگی قطبی
polarized U قطبی شده
polarization U قطبی شدگی
polarity U تمایل قطبی
polarization U قطبی سازی
polarities U ویژگی قطبی
polarised U قطبی کردن
magnetic doublet U دو قطبی مغناطیسی
four pole U چهار قطبی
lodestar U ستاره قطبی
bipolar affective disorder U اختلال عاطفی دو قطبی
polarised U قطبی کردن یا شدن
triode amplifier U فزون ساز سه قطبی
circumpolar stars U ستارگان دور قطبی
semiconductor diode U دو قطبی نیم رسانا
polarises U قطبی کردن یا شدن
unipolar U سلولهای عصبی یک قطبی
polarising U قطبی کردن یا شدن
unipolar psychosis U روان پریشی یک قطبی
polarize U قطبی کردن یا شدن
arctic U مربوطه به نواحی قطبی
polarizes U قطبی کردن یا شدن
the north star U ستاره قطبی یا شمالی
tetrode U لامپ چهار قطبی
polarizing U قطبی کردن یا شدن
polar coordinates U مختصات قطبی [ریاضی]
semipolar molecule U مولکول نیم قطبی
circumpolar stars U ستارگان پیرا قطبی
molecular dipole moment U گشتاور دو قطبی مولکولی
folded dipole U انتن دو قطبی دولا
polar covalent bond U پیوند کووالانسی قطبی
multipole moment U گشتاور چند قطبی
homopolar bond U پیوند جور قطبی
polar coordinates U دستگاه مختصات قطبی
magnetic quadrupole U چهار قطبی مغناطیسی
four terminal network U شبکه چهار قطبی
octode U لامپ هشت قطبی
polar chart U نمودار با مختصات قطبی
heptode U لامپ هفت قطبی
pentode U لامپ پنج قطبی
polar diagram U نمودار با مختصات قطبی
polar duplex telegraphy U تلگراف دو جهتی قطبی
dipole dipole forces U نیروهای دو قطبی- دوقطبی
duopoly U انحصار دو قطبی فروش
duopsony U انحصار دو قطبی خرید
magnetic dipole moment U گشتاور دو قطبی مغناطیسی
heteropolar bond U پیوند ناجور قطبی
isolation diode U لامپ دو قطبی خودکار
multi electrode valve U لامپ چند قطبی
image phase constant U ضریب فازی چهار قطبی ضریب ثابت فازی تصویر ثابت فازی چهار قطبی
passive four terminal network U شبکه چهار قطبی بی اثر
fitchew U پوست راسو یا گربه قطبی
output pentode U لامپ پنج قطبی خروجی
y parameter U پارامتر چهار قطبی ایگرگ
polar coordinate system U دستگاه مختصات قطبی [ریاضی]
fisch U پوست راسو یا گربه قطبی
equivalent diode voltage U ولتاژ لامپ دو قطبی هم ارز
equivalent diode of a triode U لامپ دو قطبی هم ارز چندقطبی
equivalent diode of a multielectrode val U لامپ دو قطبی هم ارز چندقطبی
dipole dipole coupling U جفت شدگی دو قطبی- دوقطبی
gas triode U لامپ سه قطبی با کاتد داغ
half wave dipole U انتن دو قطبی نیم موج
hot cathode gas triode U لامپ سه قطبی با کاتد داغ
perveance of a multi electrode valve(tub U پروه انس لامپ چند قطبی
gated beam tube U لامپ پنج قطبی با شیب ثابت
tzigane U کولی مجاری قبطی مجارستانی قطبی
gas tetrode U لامپ چهار قطبی با کاتد داغ
anoraks U نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
tundra U دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
tundras U دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
anorak U نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
longspur U انواع پرندگان پنجه بلند نواحی قطبی وشمال امریکا
merry dancers U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Brontide U نوعی صدا [صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
turtle border U حاشیه سماوری [در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
tree of life U درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
Kurdish rug U فرش کردی [مناطق بافت به صورت پراکنده بوده و بافته های آن نیز تمایز خاصی از نظر نقشه با دیگر شهرها ندارند. در آن از لچک ترنج گرفته تا افشان و هراتی بافته می شود.]
polar motion U وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
square design U طرح خشتی [طرح مربع شکل] [این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
filikli U [نوعی فرش با پرز بلند و نسبتا زبر و خشن و بیشتر از جنس پشم بز که در مناطق عشایری ترکیه و آذربایجان شوروی بافته شده، گره ها بدور نخ تار زده شده و کل فرش پس از اتمام بافت رنگرزی می شود.]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com