Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
prevention of stripping
U
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
parroting
U
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroted
U
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrot
U
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrots
U
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
red concept
U
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
communication security custodian
U
مسئول وسایل تامین مخابراتی
communication security custodian
U
مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
captured material
U
وسایل گرفته شده از دشمن
penetration aids
U
وسایل تولید رخنه در صفوف دشمن
counter force
U
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
cpu
U
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
tackling
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
mounting
U
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recover
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
catches
U
ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
spoofer
U
در رهگیری هوایی یعنی دشمن از وسایل فریب الکترونیکی یا تاکتیکی استفاده میکند
excess property
U
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
cattage key people
U
افرادی که در خانه کار می کنند و کار را از طریق سیستمهای مخابراتی فلاپی دیسک یاسایر وسایل به شرکت ارسال می دارند
channeling
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
maps
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
map
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios
U
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
neutralizing
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralising
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralises
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralised
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizes
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralize
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
dispersal lays
U
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
landing aids
U
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
pioneer tools
U
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
cryptoancillary equipment
U
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
basic
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic issue items
U
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
kits
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
denial measures
U
تدابیر ممانعت ازنفوذ دشمن
facilities
U
وسایل
assets
U
وسایل
furniture
U
وسایل
plant
U
وسایل
media
U
وسایل
means
U
وسایل
plants
U
وسایل
accouterment
U
وسایل
accessory equipment
U
وسایل یدکی
test equipment
U
وسایل ازمایش
fabricator
U
سازنده وسایل
salvages
U
وسایل اسقاطی
push botton
U
وسایل خودکار
utility
U
وسایل رفاهی
bedding
U
وسایل خواب
artificial suporters
U
وسایل محافظتی
pool equipment
U
وسایل تعمیرگاه
fitments
U
وسایل نصب
artificial aids
U
وسایل کمکی
fitment
U
وسایل نصب
furtherance
U
تهیه وسایل
salvaging
U
وسایل اسقاطی
dust collection equipment
U
وسایل گردگیری
salvaged
U
وسایل اسقاطی
subsistence
U
وسایل زیست
rigging warrant
U
فهرست وسایل
mnemonics
U
وسایل یادیار
utensil
U
وسایل اسباب
scuba diving
U
غواصی با وسایل
war material
U
وسایل جنگی
communication channels
U
وسایل ارتباطی
sonic equipment
U
وسایل اوایی
scuba diver
U
غواص با وسایل
erosion
U
فرسایش وسایل
cryptomaterial
U
وسایل رمز
sonic equipment
U
وسایل اوازی
cryptodevice
U
وسایل رمز
means
U
استطاعت وسایل
salvage
U
وسایل اسقاطی
loading facilities
U
وسایل بارگیری
tools of research
U
وسایل تحقیقات
essential elements
U
وسایل ضروری
utensils
U
وسایل اسباب
building plant
U
وسایل ساختمان
check out equipment
U
وسایل ازمایشگاهی
chaffing gear
U
وسایل ضد سایش
chaffing gear
U
وسایل ضد ساییدگی
mess gear
U
وسایل غذاخوری
means of production
U
وسایل تولید
captured material
U
وسایل اغتنامی
attachment
U
وسایل وابسته
installs
U
از کارانداختن وسایل
installing
U
از کارانداختن وسایل
install
U
از کارانداختن وسایل
Home appliances
U
وسایل خانگی
layouts
U
ترتیب وسایل
layout
U
ترتیب وسایل
mess kit
U
وسایل غذاخوری
auxiliary equipment
U
وسایل یدکی
sundry items
U
وسایل متفرقه
tentage
U
وسایل چادر
cable accessory
U
وسایل کابل
tentage
U
وسایل چادرها
tentage
U
وسایل چادرزنی
auxiliary equipment
U
وسایل کمکی
stockage
U
وسایل موجودی در انبار
fracture
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
attack size
U
استعداد وسایل درگیر در تک
aiding
U
کمک وسایل کمکی
gadgetry
U
وسایل کوچک مکانیکی
salvaged
U
اوراق کردن وسایل
accommodations
U
منزل وسایل راحتی
caddie
U
حامل وسایل بازیگر
fractured
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
twin plug
U
دو شاخه وسایل برقی
utensil plug
U
دو شاخه وسایل برقی
gate
U
وسایل ورود ورودیه
caddies
U
حامل وسایل بازیگر
gates
U
وسایل ورود ورودیه
accommodation
U
منزل وسایل راحتی
place settings
U
وسایل میز غذاخوری
fracturing
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
spins
U
ماهیگیری با وسایل چرخان
fractures
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
spin
U
ماهیگیری با وسایل چرخان
unaccommodated
U
بدون وسایل راحتی
aid
U
کمک وسایل کمکی
aided
U
کمک وسایل کمکی
cryptodevice
U
وسایل رمز کردن
coupler plug
U
دوشاخه وسایل الکتریکی
hi fi
U
وسایل ایجاد صدا
authentication equipment
U
وسایل تعیین نشانی
mass media
U
وسایل ارتباط جمعی
gun bag
U
کیسه وسایل توپ
tackling
U
وسایل ماهیگیری یا کمانگیری
mounting
U
سوار کردن وسایل
tackle
U
وسایل ماهیگیری یا کمانگیری
gripping appliance
U
وسایل بست و مهارکنندگی
caddying
U
حامل وسایل بازیگر
individual reserves
U
وسایل ذخیره انفرادی
authentication equipment
U
وسایل تعیین معرف
caddied
U
حامل وسایل بازیگر
process
U
و وسایل کنترل و پشتیبانی
tackled
U
وسایل ماهیگیری یا کمانگیری
salvage
U
اوراق کردن وسایل
light armor
U
وسایل زرهی سبک
tackles
U
وسایل ماهیگیری یا کمانگیری
athletic suporters
U
وسایل محافظتی ورزشکار
golf bag
U
کیف وسایل گلف
high lift device
U
وسایل برای زیاد
apparatus
U
اسباب و وسایل ژیمناستیک
condensation trail
U
مجموعه وسایل انجماد
processes
U
و وسایل کنترل و پشتیبانی
communication
U
مراوده وسایل ارتباطی
characteristics
U
مشخصات ومختصات وسایل
wracked
U
قفسه مهمات و وسایل
pictorial
U
وسایل تصویری یا تصویرنهایی
wracks
U
قفسه مهمات و وسایل
on hand
U
وسایل موجود درانبار
navigational aids
U
وسایل کمک ناوبری
aids to navigation
U
وسایل کمک ناوبری
motorsports
U
ورزشهای با وسایل موتوری
two pin plug
U
دو شاخه وسایل برقی
rack
U
قفسه مهمات و وسایل
demolition kit
U
جعبه وسایل تخریب
caddy
U
حامل وسایل بازیگر
plug
U
ورودی که به وسایل مختلف
plugging
U
ورودی که به وسایل مختلف
salvages
U
اوراق کردن وسایل
assembly order
U
دستور مونتاژ وسایل
banks
U
مجموعهای از وسایل مشابه
check out equipment
U
وسایل بازدید محل
racks
U
قفسه مهمات و وسایل
bank
U
مجموعهای از وسایل مشابه
racked
U
قفسه مهمات و وسایل
splint
U
وسایل شکسته بندی
penetration aids
U
وسایل تولید نفوذ
incoming traffic
U
جاده وسایل که می آیند
pool equipment
U
وسایل پارک موتوری
pararaft
U
وسایل نجات چتربازی
drawing instrument
U
وسایل رسم فنی
drawing instrument
U
وسایل نقشه کشی
sail locker
U
انبار وسایل ملوانی
salvage group
U
گروه بازیابی وسایل
trade something in
<idiom>
U
تعویض وسایل کهنه
smokers
U
وسایل رفاهی ناو
salvaging
U
اوراق کردن وسایل
clamping device
U
وسایل قید و بست
mess gear
U
وسایل نظافت نهارخوری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com