English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
vacant possession U ملک بدون مستاجر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
unoccupied U بدون مستاجر
tenantless U بدون مستاجر
Other Matches
occupant U مستاجر
tenant right U حق مستاجر
lodger U مستاجر
lessee U مستاجر
lodgers U مستاجر
sublessee U مستاجر جز
roomer U مستاجر
share cropper U مستاجر
landholder U مستاجر
lease holder U مستاجر
tenant U مستاجر
socager U مستاجر
occupants U مستاجر
tenants U مستاجر
proprietor and tenant U موجر و مستاجر
lodgers U مستاجر جزء
lodger U مستاجر جزء
tax farmer U مستاجر مالیات
subtenant U مستاجر جزء
occupier U مستقر مستاجر
tenant from year to year U مستاجر یک ساله
occupiers U مستقر مستاجر
undre ten U مستاجر جزء
crofter U مستاجر یا مالکیکمزرعه
landlord and tenant act U قانون موجر و مستاجر
subenant U مستاجر دست دوم
tenant by sufferance U مستاجر به تقدیر موجر
undertenant U مستاجر دست دوم
villenage U متصرف مستاجر اصلی
paravial U بیرون کردن مستاجر
subtenant U مستاجر دست دوم
sublease U به مستاجر دیگری اجاره دادن
sole tenant U مستاجر انحصاری مستاجری که شریک ندارد
bote U حق مستاجر به برداشتن چوب برای بعضی مصارف
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
waste U تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده
wastes U تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
estate at will U در CLواگذاری ملکی است که به کسی به عنوان اجاره با قیداین شرط که مستاجر عین مستاجره را به میل مالک اداره کند
tenant right U حقی است که درانقضای مهلت مقرر بابت تغییراتی که مستاجر در عین مستاجره داده و انتفاع ازانها ناتمام مانده است به وی تعلق می گیرد
under lease U وقتی مستاجر اصلی ملک برای مدتی کمتر از مدت باقیمانده اجاره خودش ملک را اجاره دهد
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
ex- U بدون
ex U بدون
bottomless U بدون ته
wanting U بدون
acheilos U بدون لب
undoubted U بدون شک
not nearctic U بدون
acheilous U بدون لب
unstressed U بدون مد
but U بدون
goalless U بدون گل
without U بدون
i'll warrant U بدون شک
doubtlessly U بدون شک
to a certainty U بدون شک
indubitable U بدون شک
obtrusively U بدون حق
undoubtedly U بدون شک
and no mistake U بدون شک
sans U بدون
prosaically U بدون لطافت
vainly U بدون نتیجه
avirulent U بدون شدت
termless U بدون شرط
awless U بدون بیم
asymptomatic U بدون علامت
anechoic U بدون انعکاس
unceasing U بدون وقفه
shadeless U بدون سایه
shockless U بدون ضربه
dealated U بدون بال
soilless U بدون خاک
cordless U بدون سیم
unmannered U بدون اداب
stemless U بدون تنه
strikeless U بدون ضربت
expired U بدون اعتبار
inoffensive U بدون زنندگی
by rote U بدون فکر
bloodlessly U بدون خونریزی
bareheaded U بدون کلاه
blankly U بدون مقصودیامعنی
stemless U بدون ساقه
terrorless U بدون ترس
safely U بدون خطر
undeviating U بدون انحراف
undeviating U بدون تردیدرای
unfeigned U بدون تصنع
unfinanced U بدون پشتوانه
constantly U بدون تغییر
unfunded U بدون سرمایه
unlined U بدون استر
unlined U بدون پوشش
unspotted U بدون الودگی
unsprung U بدون فنر
achromatic U بدون ترخیم
unmaned U بدون سرنشین
unmennerly U بدون اداب
unpromising U بدون امید
achlamydeous U بدون پوشش
unblushing U بدون شرم
unaligned U بدون صف ارایی
unalloyed U بدون الیاژ
adrift U بدون هدف
unselfish U بدون خودخواهی
ametabolous U بدون دگردیسی
ametabolic U بدون دگردیسی
air dry U بدون رطوبت
acranial U بدون کاسهء سر
acarpous U بدون میوه
acold U بدون احساسات
achromic U بدون ترخیم
toeless U بدون پنجه
unadvised U بدون اطلاع
acid free U بدون اسید
unsigned U بدون امضاء
searchless U بدون جستجو
guilelessly U بدون تزویر
humblest U بدون ارتفاع
humble U بدون ارتفاع
inofficial U بدون اجازه
inoperculate U بدون دریچه
intolerantly U بدون بردباری
inviscid U بدون لزوجت
irreflexive U بدون واکنش
irrespective of U بدون ملاحظه
free play U بدون محدودیت
free of tax U بدون مالیات
free from slip U بدون لغزش
notwithstanding U بدون توجه
free from backlash U بدون لقی
involuntarily U بدون اراده
flavorless U بدون مزه
failure free U بدون خرابی
ingenuously U بدون تزویر
inelastic U بدون کشش
hands down U بدون احتیاط
holdless U بدون گیره
immethodical U بدون اسلوب
indubitable U بدون تردید
immusical U بدون هماهنگی
inapproachable U بدون دسترسی
incognizant U بدون شناسایی
inaction U بدون فعالیت
incommunicable U بدون رابطه
bachelors U بدون عیال
bachelor U بدون عیال
insecure U بدون ایمنی
indolently U بدون درد
glabrous U بدون کرک
fruitlessly U بدون نتیجه
free trader U بدون گمرک
exclusive of U بدون در نظرگرفتن
no doubt U بدون تردید
bloodless U بدون خونریزی
unequivocally U بدون ابهام
unequivocal U بدون ابهام
pathless U بدون جاده
confidently U بدون شبهه
unfurnished U بدون اثاثیه
indistinctively U بدون فرق
quiescently U بدون جنبش
recoilless U بدون لنگر
undue U بدون مداخله
run on U بدون وقفه
faultless U بدون خطا
sans ceremonie U بدون تشریفات
consistently U بدون تناقض
sans recours U بدون رجوع
unresponsive U بدون احتیاط
continuously U بدون توقف
immediately U بدون واسطه
discontinuously U بدون اتصال
disconnectedly U بدون ارتباط
dimensionless U بدون بعد
diamensionless U بدون بعد
diamensionless U بدون اندازه
non delay U بدون تاخیر
nonboresafe U بدون ضامن
endless U بدون پایان
nonstop U بدون توقف
nonsyllabic U بدون هجایی
unattended U بدون متصدی
toothless U بدون دندانه
deice U بدون یخ کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com