Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
queenliness
U
ملکه منشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
queen
U
ملکه
queens
U
ملکه
constitutional monarch
U
ملکه
queens bench division
U
دادگاه ملکه
lady in waiting
U
ندیمه ملکه
ladies-in-waiting
U
ندیمه ملکه
lady-in-waiting
U
ندیمه ملکه
queen dowager
U
ملکه بیوه
rial
U
پادشاه ملکه
reigining beauty
U
ملکه وجاهت
queendom
U
قلمرو ملکه
queenhood
U
سمت ملکه
queenlike
U
ملکه وار
queenvictoria
U
ملکه ویکتوریا
her majesty
U
در گفتگوی ملکه
reginal
U
در خور ملکه
reginal
U
لایق ملکه
reginal
U
ملکه منش
queenly
U
درخور ملکه
empress
U
ملکه امپراتریس
queens
U
ملکه شدن
monarchs
U
ملکه شهریار
monarch
U
ملکه شهریار
empresses
U
ملکه امپراتریس
queen
U
ملکه شدن
amanuensis
U
منشی
clerks
U
منشی
score keeper
U
منشی
doggery
U
سگ منشی
penman
U
منشی
characteristic
U
منشی
characteristically
U
منشی
secretary
U
منشی
actuaries
U
منشی
actuary
U
منشی
secretaries
U
منشی
clerk
U
منشی
ladies-in-waiting
U
مستخدمه مخصوص ملکه
tzarina
U
ملکه روسیه تزاری
lady in waiting
U
مستخدمه مخصوص ملکه
styled queen
U
ملقب یا موسوم به ملکه
to queen it
U
ملکه وار رفتارکردن
regina
U
ملکه سلطنت کننده
lady-in-waiting
U
مستخدمه مخصوص ملکه
dido
U
ملکه افسانهای کارتاژ
sacerdocy
U
کشیش منشی
puerilism
U
کودک منشی
secretaryship
U
منشی گری
secretary of embassy
U
منشی سفارت
piggishness
U
خوک منشی
kingliness
U
شاه منشی
hauteur
U
بزرگ منشی
beggarliness
U
گدا منشی
character trait
U
صفت منشی
clerkship
U
منشی گری
company secretary
U
منشی شرکت
drafter
U
منشی پیام
flag secretary
U
منشی تیمسار
gentility
U
اقا منشی
lordliness
U
لرد منشی
particianship
U
بزرگ منشی
manorialism
U
ارباب منشی
queen can do no wrong
U
ملکه نمیتواند خطا کند
Victoriana
U
وابسته به دوران ملکه ویکتوریا
Elizabethan
U
مربوط به بدوره ملکه الیزابت
lordliness
U
بزرگ منشی مناعت
gentlemanly
U
از روی بزرگ منشی
clerk of the course
U
منشی گروه داوران
meanness
U
گدا منشی خست
piggishly
U
ازروی خوک منشی
queen's bounty
U
دستلافی که ملکه بزن سه قلوزاییده میدهد
infanta
U
دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
Victorian
U
مربوط به زمان سلطنت ملکه ویکتوریا
Elizabethan architecture
U
معماری دوره ملکه الیزابت
[انگلستان]
the rose of tehran
U
زیباترین زن یادختردرتهران ملکه وجاهت تهران
Let the secretary get on with it .
U
بگذارید منشی کارش را بکند
scribe
U
کاتب نسخههای خطی منشی
scribes
U
کاتب نسخههای خطی منشی
secretariate
U
منشی گری کارمندان دبیرخانه
infante
U
جوانترین پسر پادشاه و ملکه اسپانیا و پرتقال
patronizingly
U
ازروی بزرگ منشی ازراه تشویق
victorianism
U
سبک نویسندگی و شعر و طرزتفکر زمان ملکه ویکتوریا
queen of
U
دختری که در بازیهای روزیکم می بعنوان ملکه برگزیده میشود
order of council
U
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
queen can do no wrong
U
بیان اصل عدم مسئوولیت ملکه یاپادشاه است در سیستم مشروطه
Aesthetic Movement
U
[جنبش هنرمندان آمریکایی و انگلیسی در احیای طراحی های باشکوه عصر ملکه ویکتوریا]
docketed
U
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docket
U
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docketing
U
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
dockets
U
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
anglicization
U
انگلیسی منشی اتصاف بصفات و خصوصیات انگلیسی
development support library
U
امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com