English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
weapon selector U مقیاس یا جدول تعیین خسارات اتمی یا میزان دوزدریافتی هدفها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
damage criteria U میزان خسارات
manning table U جدول تعیین مشاغل جدول وفایف پرسنل
damage assessment U تعیین خسارات
flash ranging location U تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری
fallout contours U خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
radar locating U تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
meters U مقیاس میزان
meter U مقیاس میزان
scale U میزان مقیاس درجه
dosimetry U تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
cloud amount U میزان پوشش ابر اتمی
radiological survey U بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
permutation table U جدول تعیین رمز
difference chart U جدول تعیین بر دو سمت توپ
watermark U تعیین میزان مد اب
watermarks U تعیین میزان مد اب
difference chart U جدول تعیین سمت و برد نسبی
optometry U تعیین میزان دیدچشم
chart of attributes U جدول امار تعیین درجه مرغوبیت کالا
self rating U تعیین میزان استعداد خود
bomb damage assessment U تعیین میزان خسارت ناشی ازبمب
damage assessment U تعیین میزان خسارت براورد ضایعات
action agent U مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
miss distance scorer U دستگاه تعیین میزان خطای تیردستگاه خطایاب
nominal scale U شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
range scale U طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
exposure dose U دوزدریافتی
fallout prediction U محاسبه میزان ریزش اتمی پیش بینی ریزش
special weight race U مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
dispersion scale U طبله مخصوص تصحیح پراکندگی مقیاس پراکندگی میزان پراکندگی
vertical scale U عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
barleycorn U مقیاس وزنی برابر 8460/0 گرم مقیاس طولی برابر5/8میلیمتر
rood U مقیاس سطحی معادل یک چهارم جریب مقیاس طولی که درانگلستان 7 الی 8 یارد است
rainout U ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
minometer U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
implosion weapon U جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
civil damage assessment U ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
isotopy U دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
proliferation U سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
atomic weight U وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
clean weapon U جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
european atomic energy community U جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
bond albedo U نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
availability U میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
symbol table U جدول نمادها جدول نمادی
target system U سیستم هدفها
target overlay U کالک هدفها
schedule of targets U برنامه هدفها
target list U لیست هدفها
program of targets U برنامه هدفها
group of targets U گروه هدفها
target dossiers U پرونده هدفها
list of targets U لیست هدفها
replot data U عناصر دوباره بردن هدفها
centigrade temperature scale U مقیاس دمای سانتی گراد مقیاس دمای سلیسوس
scale factor U ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
nucleon U اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
nuclear stalemate U گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
target information center U مرکز جمع اوری اطلاعات هدفها
acoustical surveillance U اکتشاف وتجسس هدفها به طریقه صوتی
damages U خسارات
loss U خسارات
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
burn through range U مسافتی که رادار در ان میتواند هدفها را کشف کند
authentication U تعیین نشانی تعیین معرف کردن
fission to yield ratio U توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
inflict U واردکردن خسارات
inflicted U واردکردن خسارات
inflicts U واردکردن خسارات
particular average U خسارات جزئی
swingeing damages U خسارات زیاد
liable for damages U مسئول خسارات
damage control U کنترل خسارات
inflicting U واردکردن خسارات
unliquidated damages U خسارات معنوی
spelling table U جدول کلمات تهجی رمزی جدول تهجی رمز
correction index U جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
trap U سد کردن حرکت دادن هدفها در مقابل تیرانداز دام
with particular average U مشمول خسارات خاص
damage control bills U دستورالعمل کنترل خسارات
damage control U کنترل کردن خسارات
damage control book U راهنمای کنترل خسارات
free of particular average U معاف از خسارات جزئی
free of general average U معاف از خسارات عمومی
target offset methode U روش نشان دادن هدفها روی نقشه ها یا طرحهای عملیاتی
radio range U ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
small-scale U طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale U طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
cloud chamber effect U اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
atomic demolition munition U خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
cover U تامین زیان و خسارات بیمه
area damage control party U گروه کنترل خسارات منطقه
unliquidated damages U خسارات غیرقابل براورد به پول
novus actus intervenieus U قطع سلسله علیت در خسارات
with average U شامل خسارات خصوصی وجزئی
covers U تامین زیان و خسارات بیمه
coverings U تامین زیان و خسارات بیمه
tune U میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tunes U میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
The losses run into hundreds of thousands. U خسارات بالغ به صدها هزار می شوند.
board of inspection and survey U هیئت بازرسی کننده خسارات وضایعات
inflicts U وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
inflicting U وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
inflict U وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
inflicted U وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
ideology U روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ideologies U روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
barratry U خسارات ناشی از جرم عمدی ناخدا یا ملوان کشتی
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
survey meter U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
ejectment U باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
self adjusting U بخودی خود میزان شونده خود میزان
target selector U دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
locates U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
gurantee period U مدت زمانیکه قبل از تحویل نهائی پیمانکار ساختمانی موفف است خسارات ساختمان رارفع نماید
isobath U خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
air priorities committee U کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
control and reporting center U تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
auxiliary contours U خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
clock method U روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
running fix U کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
scale U مقیاس
full size U بخ مقیاس یک به یک
meter U مقیاس
full-size U بخ مقیاس یک به یک
scaling U مقیاس
meters U مقیاس
metres U مقیاس
measure U مقیاس
z scale U مقیاس " زی "
criterion U مقیاس
k scale U مقیاس ک
nominal scale U مقیاس
f scale U مقیاس اف
t scale U مقیاس T
metre U مقیاس
indicator U مقیاس
atomic U اتمی
hexatomic U شش اتمی
diatomic U دو اتمی
triatomic U سه اتمی
monoatomic U یک اتمی
nuclear U اتمی
nuclear strike U تک اتمی
depth contour U خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
scale up U افزایش مقیاس
scale down U کاهش مقیاس
scalability U مقیاس پذیری
nominal scale U مقیاس اسمی
norm U مقیاس یامعیار
spectral scale U مقیاس طیفی
norms U مقیاس یامعیار
scalogram U مقیاس تراکمی
scale of production U مقیاس تولید
scale of preferences U مقیاس برتریها
stanine scale U مقیاس نه بخشی
scale of preferences U مقیاس رجحانها
scale factor U ضریب مقیاس
large-scale U در مقیاس بزرگ
architecht's scale U خط کش مقیاس مهندسی
stens U مقیاس ده بخشی
scale factor U مقیاس گذاری
age scale U مقیاس سنی
gauges U مقیاس معیار
gauged U مقیاس معیار
percentile scale U مقیاس صدکی
photographic scale U مقیاس عکاسی
transverse scale U مقیاس عرضی
point scale U مقیاس امتیازی
time scales U مقیاس زمانی
large-scale U مقیاس بزرگ
time scale U مقیاس زمانی
precision scale U مقیاس دقیق
product scale U مقیاس فراورده
psychological scale U مقیاس روانی
large scale U مقیاس بزرگ
large scale U در مقیاس بزرگ
small-scale U مقیاس کوچک
tonal scale U مقیاس صوتی
ordinal scale U مقیاس ترتیبی
temperature scale U مقیاس دما
absolute scale U مقیاس مطلق
gauge U مقیاس معیار
yardstick U مقیاس پیمانه
yardsticks U مقیاس پیمانه
ration scale U مقیاس نسبتی
standard U نورم مقیاس
absolute temperature scale U مقیاس مطلق
range indicator U مقیاس مسافت
ratio schedule U مقیاس نسبتی
standards U نورم مقیاس
scaling U مقیاس گذاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com