English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
feather bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather-bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the iron interest U کسانی که در معاملات اهن علاقه مند هستند
interested parties U اشخاص ذی نفع یا علاقه مند
artificial persons U اشخاص حقوقی
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
personals U بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
infant U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
infants U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
inland duty U حقوقی که از بازرگانی دردرون کشور گرفته میشود
equitable mortgage U از اعمال طرفین یک عمل یا تاسیس حقوقی ناشی میشود
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
salvage U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaged U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvages U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaging U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
retaining fee U وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
object code U خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
object module U واحد مقصود ماژول مقصود
object code U برنامه مقصود دستورالعملهای مقصود
payment on account آنچه علی الحساب پرداخت میشود
freight payable at destination U هزینه حمل در مقصد پرداخت میشود
fpad U هزینه حمل درمقصد پرداخت میشود
PGP U یات پرداخت از طریق اینترنت انجام میشود
pos U محلی در مغازه که قیمت کالاها پرداخت میشود
ransoms U وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
promotion money U دستمزدی که به موسسین شرکت برای خدماتشان پرداخت میشود
premium U مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
premiums U مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
wharfage U وجهی که برای استفاده ازبارانداز پرداخت میشود حق باراندازی
ransom U وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
toll traverse U وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
docl pass U گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
appearance money U پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
postpaid U پاکت تمبردار یا امانتی که قبلا مخارج پست ان پرداخت میشود
disinterest U بی علاقه کردن بی علاقه شدن
commision agent U نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
strike pay U حقوق ایام اعتصاب که ازطرف سندیکاهای کارگری به اعتصاب کنندگان پرداخت میشود
assemble capital stock U بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
five fundamental economic questions U چه کسانی تولیدکنند
charges forward U هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
the iron interest U کسانی که در اهن کار می کنند
the church militant U همه کسانی که در راه دین مسیحی می جنگند
He works day and night (round the clock). U روز وشب کارمی کند
incorporate U شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
incorporates U شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
incorporating U شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
rolls of honour U صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
roll of honour U صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
euthanasia U مرگ یا قتل کسانی که دچار مرض سخت و لاعلاجند
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
He was working like the devil. U مثل شیطان کارمی کرد(پرتلاش)
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
evolutionism U روش فکری کسانی که در جمیع امورمعتقد به سیر تکاملی هستند
pay as you go principle U اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
in house training U برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند
The car is now in perfect running order . U اتوموبیل الان دیگه مرتب وخوب کارمی کند
exclusion principle U اگر بتوان مانع استفاده کالا توسط کسانی که حاضر بپرداخت هزینه
banns U اعلان پیشنهاد ازدواج درکلیساتا کسانی که اعتراضی به صلاحیت زوجین دارنداطلاع دهند
idealism U روش فکری کسانی که معتقدندسیاست باید تابع ایده الهای انسانی باشد
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
reserved character U فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
record U رکوردحاوی داده جدیدکه برای خروجی رکورداصلی به کارمی رود
He always works best under pressure . U اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
work file U نوار مغناطیسی که برای فایل خراب شده به کارمی رود
judge advocate general U رئیس دادرسی ارتش مشاور حقوقی وزارت جنگ یا وزارت دفاع مشاور حقوقی ارتش
bill of attainder U لایحه قانونی مصادره اموال کسانی که به علت خیانت یاجنایت محکوم شده باشند
reserved character U کلمه یاعبارتی که به عنوان مشخصه درزبان برنامه سازی به کارمی رود.
class b allotment U کسورات سهمیه قرضه حقوقی کسورات سهام قرضه حقوقی
wells U در رهگیری هوایی یعنی جنگ افزارهای یاد شده خوب کارمی کنند
well U در رهگیری هوایی یعنی جنگ افزارهای یاد شده خوب کارمی کنند
return to zero signal U علامت مراجعه ضبط که به عنوان سطح نوار مغناطیسی نشده به کارمی رود.
asylums U حقی است که به موجب ان هردولت میتواند کسانی را که به علل سیاسی به خاک او یاسفارتخانه اش می گریزند راپناه دهد
asylum U حقی است که به موجب ان هردولت میتواند کسانی را که به علل سیاسی به خاک او یاسفارتخانه اش می گریزند راپناه دهد
sag wagon U وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
electronic U قلم یا عصای نوری قلمی که برای رسم روی جدول گرافیکی به کارمی رود
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
sectors U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
save U محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
saves U محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
saved U محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
universal U آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
omnium gatherum U مجموعه اشخاص
personae U اشخاص یک کتاب
knowledge of persons U شناسایی اشخاص
personas U اشخاص یک کتاب
person perception U ادراک اشخاص
persona U اشخاص یک کتاب
few men U اشخاص کمی
displaced persons U اشخاص پناهنده
many a man U بسا اشخاص
these people U این اشخاص
natural persons U اشخاص طبیعی
so many menŠso many minds U هر چه اشخاص بیشتر
many persons U خیلی اشخاص
many people U خیلی اشخاص
great persons U اشخاص بزرگ
meanings U مقصود
meaning U مقصود
design U مقصود
designs U مقصود
innuendo U مقصود
innuendoes U مقصود
no offences was meant U مقصود
objecting U مقصود
innuendos U مقصود
significance U مقصود
objective U مقصود
objectives U مقصود
point U مقصود
objects U مقصود
objected U مقصود
indirect objects U مقصود
object U مقصود
purposelessly U مقصود
direct objects U مقصود
objectless U بی مقصود
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
adhominem U حمله یا اعتراض به اشخاص
play off <idiom> U رفتار مختلف با اشخاص
through the grapevine <idiom> U از اشخاص دیگری پرسیدن
dog paddle U شنای اشخاص مبتدی
criss-crossing U امضای اشخاص بیسواد
inter alia U میان اشخاص دیگر
blacklisted U صورت اشخاص بدحساب
criss-crosses U امضای اشخاص بیسواد
blacklisting U صورت اشخاص بدحساب
withindoors U اشخاص داخل منزل
offences against persons U جرائم بر علیه اشخاص
panel U صورت اسامی اشخاص
panels U صورت اسامی اشخاص
blacklists U صورت اشخاص بدحساب
blacklist U صورت اشخاص بدحساب
criss-crossed U امضای اشخاص بیسواد
criss-cross U امضای اشخاص بیسواد
to suck eggs U اشخاص ازموده ترازخودراپنددادن
misconstrued U در فهمیدن مقصود
object module U واحد مقصود
object program U برنامه مقصود
object language U زبان مقصود
misconstruing U در فهمیدن مقصود
target disk U دیسک مقصود
misconstrues U در فهمیدن مقصود
object routin U روال مقصود
object machine U ماشین مقصود
misconstrue U در فهمیدن مقصود
purposive U متضمن مقصود
objective language U زبان مقصود
purposes U غرض مقصود
purposes U هدف مقصود
purpose U غرض مقصود
object code U دستورالعمل مقصود
he has an a. to grind U مقصود دارد
to what end? U برای چه مقصود
ideas U مقصود معنی
inexpressive U نرساننده مقصود
object computer U کامپیوتر مقصود
sentiment U نیت مقصود
nonce U مقصود فعلی
purpose U هدف مقصود
purposefully U با داشتن مقصود
idea U مقصود معنی
target language U زبان مقصود
target program U برنامه مقصود
lonely hearts U اشخاص مجرد و خواهان مصاحب
sucker list <idiom> U لیستی از اشخاص ساده لوح
common touch U استعدادایجاد حس همدردی وتعاون در اشخاص
he is not of that type U ازان قبیل اشخاص نیست
subjects of international law U اشخاص حقوق بین الملل
high-powered U مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
epos U سیستمی که از یک ترمینال کامپیوتر به عنوان سایت فروش برای محصولهای الکتریکی یا کنترل انبار و نیز مشخصات محصول به کارمی رود
virtual U مشخصات ترمینال ایده آل که به عنوان مدل ترمینال واقعی به کارمی رود
object deck U دسته کارت مقصود
To achieve ones object ( aim ) . U به مقصود خود رسیدن
i misapprehended him U مقصود او را درست نفهمیدم
drifts U مقصود جریان اهسته
And exactly what do you mean by that ? U مقصود ؟( درمقام اعتراض )
proposition U مقصود قیاس منطقی
drifting U مقصود جریان اهسته
drifted U مقصود جریان اهسته
drift U مقصود جریان اهسته
propositioning U مقصود قیاس منطقی
for the nonce U برای مقصود فعلی
now what did you mean by it U مقصود شماچه بود
propositioned U مقصود قیاس منطقی
propositions U مقصود قیاس منطقی
This lamp burns kerosene. U این چراغ نفت می سوزاند ( با نفت کارمی کند )
apportionment U تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع
dais U سکوب مخصوص جلوس اشخاص برجسته
round up U جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
intelligentsia U اشخاص با هوش و خردمند طبقه روشنفکر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com