English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 164 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
elementary U مقدماتی پایهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prolegomenon U مقدماتی کلمات مقدماتی
basic unit training U اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
fundamental U پایهای
basic U پایهای
buttress dam U سد پایهای
basics U پایهای
octal base U هشت پایهای
tripod ligand U لیگاند سه پایهای
platform independence U استقلال پایهای
piedmont U کوه پایهای
grade U در پایهای قرار گرفتن
grades U در پایهای قرار گرفتن
framed building U ساختمان تیر پایهای
tail boom U پایهای که سطوح دم را تحمل میکند
stylobate U پایهای که زیرچند ستون باشد
basilar U پایهای واقع شده در پایین
andiron U سه پایهای که کنار بخاری می گذاشتند
octal glass type tube U لامپ الکترونی هشت پایهای
polypary U ساق یا پایهای که چندین مرجان روی ان قرار می گیرند
polypidom U ساق یا پایهای که چندین مرجان روی ان قرار می گیرند
gingall U یکجورتفنگ سنگین که روی پایهای گذاشته اتش میکنند
kernels U توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است
kernel U توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است
Xerox Network System U پروتکل شبکه ساخت aerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه novell IPX است
XNS U پروتکل شبکه ساخت xerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه Novell ipx ایجاد کرده است
preliminary U مقدماتی
prolegomenary U مقدماتی
prodromal U مقدماتی
preparative U مقدماتی
prelusive U مقدماتی
preludial U مقدماتی
precursive U مقدماتی
introductive U مقدماتی
elementarily U مقدماتی
introductory U مقدماتی
preparatory U مقدماتی
prolusory U مقدماتی
tentative U مقدماتی
preliminaries U مقدماتی
rudimental U مقدماتی
elemental U مقدماتی
first U مقدماتی
prolegomenous U مقدماتی
elementary U مقدماتی
proforma U مقدماتی
subassembly U مونتاژ مقدماتی
preceding pass U کالیبر مقدماتی
precompression U تراکم مقدماتی
pilot study U بررسی مقدماتی
pilot injection U تزریق مقدماتی
introduction to physics U فیزیک مقدماتی
junior high school U دبیرستان مقدماتی
Travaux preparatoires U کارهای مقدماتی
rudiment U علوم مقدماتی
preheater U گرمکن مقدماتی
preliminary budget U بودجه مقدماتی
preparative U کار مقدماتی
preparatory response U پاسخ مقدماتی
preselection U انتخاب مقدماتی
prolusion U مقاله مقدماتی
preselector U سلکتور مقدماتی
pretest U امتحان مقدماتی
prime color U رنگ مقدماتی
proforma invoice U سیاهه مقدماتی
prep U مدرسه مقدماتی
propaedeutic U تعلیمات مقدماتی
propaedeutic U تحصیلات مقدماتی
preliminary design U طرح مقدماتی
preliminary expenses U هزینههای مقدماتی
preliminary investigation U بررسی مقدماتی
preliminary negotiations U مذاکرات مقدماتی
preliminary test U ازمایش مقدماتی
preliminary treatment U عملیات مقدماتی
responsions U ازمون مقدماتی
preliminary works U کارهای مقدماتی
proem U رساله مقدماتی
primary U مقدماتی نخستین
basic U اساسی مقدماتی
forehearth U کوره مقدماتی
basic research U تحقیقات مقدماتی
first aid U کمکهای مقدماتی
basic hole U سوراخ مقدماتی
basic course U دوره مقدماتی
preludes U قسمت مقدماتی
interlude U نگهداری مقدماتی
interludes U نگهداری مقدماتی
prelude U قسمت مقدماتی
preliminaries U مقدمات مقدماتی
preliminaries U امتحان مقدماتی
preliminaries U دور مقدماتی
preliminary U مقدمات مقدماتی
preliminary U امتحان مقدماتی
primary U مقدماتی اصلی
primary U ابتدایی مقدماتی
basic training U اموزش مقدماتی
preliminary U دور مقدماتی
perlim U دوره مقدماتی
preparations U اقدام مقدماتی
basics U مقدماتی اساسی
heat U مسابقه مقدماتی
basics U اساسی مقدماتی
elimination heat U دوره مقدماتی
first cut U برش مقدماتی
basic U مقدماتی اساسی
elementary item U قلم مقدماتی
elementary gate U دریچه مقدماتی
fore exercise U تمرین مقدماتی
economizer U کرمکن مقدماتی
heats U مسابقه مقدماتی
bottom blown converter U مبدل دم مقدماتی
preparation U اقدام مقدماتی
elementary algebra U جبر مقدماتی [ریاضی]
basic machine unit U واحد دستگاه مقدماتی
supercharge U متراکم کردن مقدماتی
basic bessemer converter U مبدل مقدماتی بسمر
prolusion U اثر هنری مقدماتی
rudimentary knowledge U دانش مقدماتی یا نخستین
fundamental U اصولی مقدماتی اساسی
reconnaissance U بازدید مقدماتی اکتشاف
magnetic biasing U مغناطیس گردانی مقدماتی
preselect U انتخاب کردن مقدماتی
preparatory students U شاگردان تهیه یا مقدماتی
pre design estimate U براورد مقدماتی طرح
pre load U بار کردن مقدماتی
black pickling U اسید شویی مقدماتی
basic combat training U اموزش رزم مقدماتی
eliminator U برنه در دور مقدماتی
basic bessemer process U فرایند مقدماتی بسمر
incipincy U وضع مقدماتی ابتدایی
pre heat U حرارت دادن مقدماتی
incipience U وضع مقدماتی ابتدایی
basic bessemer steel U فولاد مقدماتی بسمر
SX U نوعی قطعه پردازنده که از پردازنده یا پایهای نشات گرفته است که تولید و خرید آن ارزانتر است
strategic reconnaissance U بررسی مقدماتی وضع دشمن
white primary U اخذ اراء مقدماتی حزبی
flight U بهترین نتیجه دور مقدماتی
junior college U دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
basic bessemer pig iron U اهن خام مقدماتی توماس
literacy U فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
preliminary budget forecast U پیش بینی مقدماتی بودجه
protocol U مقاوله نامه موافقت مقدماتی
protocols U مقاوله نامه موافقت مقدماتی
pretest U امتحان مقدماتی بعمل اوردن
preparatory U تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
basic relay post U پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
house of delegates U مجلس مقننه مقدماتی ویرجینیا ومریلند
investigated U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
microcontroller U RAM و زبان برنامه نویسی مقدماتی است
investigating U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigates U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigate U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
exempt player U بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
juniorate U مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
WordPad U امکان نرم افزاری در ویندوز که توابع مقدماتی Microsoft Word را دارد
protocol U خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocols U خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
characters U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
premedical U دوره مقدماتی پزشکی وابسته به پیش پزشکی
charactristics U مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
basic ration U جیره مقدماتی جیره مبنا
first pickling U اسیدشویی مقدماتی اسیدشویی اولیه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com