English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
expected value U مقدار نظری
theoretical value U مقدار نظری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
theorization U تحقیقات نظری استدلال نظری
sets U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer U دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tables U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
visionaries U نظری
visionary U نظری
armchair U نظری
armchairs U نظری
opinionative U نظری
theoretical U نظری
indiscrimination U بی نظری
theoretic U نظری
dosage U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
provinciality U تنگ نظری
theoretical chemistry U شیمی نظری
revisionary U تجدید نظری
erotics U عشق نظری
theoretical competition U رقابت نظری
dogmatic theology U لاهوت نظری
a priori U تئوری و نظری
objectivity U اصل بی نظری
theoretical plate U بشقابک نظری
oversights U اشتباه نظری
oversight U اشتباه نظری
theoretical span U دهانه نظری
theoretical mode U نمای نظری
subjectivism U حالت نظری
sight check U مقابله نظری
theoretical setting U غروب نظری
theoretical frequency U بسامد نظری
theoretical rising U طلوع نظری
theoretical type U سنخ نظری
narrow minddedness U کوتع نظری
unique in every sense of the word U از هر نظری بی مانند
theories U علم نظری
theories U اصول نظری
peninsularity U تنگ نظری
objectivity U بیطرفی و بی نظری
metaphsics U فلسفه نظری
metapolitics U سیاسیات نظری
notionalist U عالم نظری
span U دهانه نظری
spanned U دهانه نظری
spanning U دهانه نظری
spans U دهانه نظری
insularism U تنگ نظری
theory U اصول نظری
in theory U درعلم نظری
inspectional U نظری دیدنی
theory U علم نظری
latitudinarianism U وسیع نظری
parochialism U کوته نظری
theory U تحقیقات نظری
illiberal views U تنگ نظری
theories U تحقیقات نظری
pure mathematics U ریاضیات نظری
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
notionalist U متخصص علوم نظری
theorist U طرفدار استدلال نظری
theorizes U استدلال نظری کردن
theorizing U استدلال نظری کردن
theorizing U تحقیقات نظری کردن
short sighted U ناشی از کوته نظری
theorized U تحقیقات نظری کردن
theorises U تحقیقات نظری کردن
theorising U استدلال نظری کردن
theorising U تحقیقات نظری کردن
theorised U تحقیقات نظری کردن
notionalist U هواخواه استدلال نظری
theorised U استدلال نظری کردن
theorists U طرفدار استدلال نظری
theorize U استدلال نظری کردن
theorize U تحقیقات نظری کردن
theorized U استدلال نظری کردن
theorizes U تحقیقات نظری کردن
that is a good idea U خوب نظری است
visionaries U وابسته بدلایل نظری
theorises U استدلال نظری کردن
visionary U وابسته بدلایل نظری
dogmatics U علم الهیات نظری
A comparison of theory and practice. U مقایسه ای از نظری و عمل.
theoretics U تحقیقات نظری در علوم
bandwidth U در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money U مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
height equivalent of theroretical plate U ارتفاع معادل بشقابک نظری
theorists U متخصص علوم نظری نگرشگر
doctrinal U عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
hull speed U حداکثر سرعت نظری قایق
theorist U متخصص علوم نظری نگرشگر
short sight U نزدیک بینی کوتاه نظری
There is no disagreement among us. U اختلاف نظری بین ماوجود ندارد
to theorize [about something] U استدلال نظری کردن [در باره چیزی]
to theorise [about something] [British E] U استدلال نظری کردن [در باره چیزی]
pedantry or pedantism U پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
to make a remark U حرفی زدن افهار نظری کردن
pedantize U پیروی علم کتاب یاقواعد نظری کردن
I don't want to say anything about that. U من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
thermostatics U اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
kinetic theory of heat U عقیده نظری نسبت باینکه گرماازجنبش ذرات پیدامیشود
I wI'll not comment on this issue. U درباره این مطلب اظهار نظری نمی کنم
inquisitions U نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
h.e.t.p U plate theoretical equivalentof height ارتفاع معادل بشقابک نظری
inquisition U نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
What does Main Street think of this policy? U بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
checksum U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
check total U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
supping U مقدار
sups U مقدار
mouthful U مقدار
mouthfuls U مقدار
what U چه مقدار
measurment U مقدار
modicum U مقدار کم
batch U مقدار
batches U مقدار
iso quant U مقدار
valuing U مقدار
dealt U مقدار
extent U حد مقدار
quantum U مقدار
values U مقدار
value U مقدار
spatter U مقدار کم
spattered U مقدار کم
spattering U مقدار کم
spatters U مقدار کم
total U مقدار
amount U مقدار
amounted U مقدار
amounting U مقدار
amounts U مقدار
t value U مقدار تی
summa U مقدار
size U مقدار
sizes U مقدار
soupcon U مقدار کم
smidgin U مقدار کم
smidgen U مقدار کم
single valued U تک مقدار
quantity U مقدار
sum U مقدار
magnitude U مقدار
volume U مقدار
volumes U مقدار
sprinkling U مقدار کم
volume discount U مقدار
truth table U دو مقدار
quantities U مقدار
scantling U مقدار
sup U مقدار
supped U مقدار
percentage U مقدار
deals U مقدار
deal U مقدار
penny worth U مقدار کم
outturn U مقدار
percentages U مقدار
royalty tonnage U مقدار
thermal power U مقدار حرارتی
values U قدر مقدار
mean value U مقدار میانگین
mean value U مقدار متوسط
threshold value U مقدار استانه
trace compounds U ترکیبات کم مقدار
transmittance U مقدار عبور
true value U مقدار حقیقی
valuing U قدر مقدار
maximum ratings U مقدار حداکثر
voltaism U مقدار ولتاژبرق
maximum value U مقدار حداکثر
so much <idiom> U مقدار زیاد
in a way <idiom> U به مقدار از چیزی
value U قدر مقدار
rotation U مقدار چرخش یک شی
hoisted U مقدار کشش
hoist U مقدار کشش
moisture content U مقدار رطوبت
equally <adv.> U همان مقدار
just as well <adv.> U همان مقدار
sales {pl} U مقدار فروش
turn-over U مقدار فروش
turnover U مقدار فروش
dosing U مقدار دارو
hoists U مقدار کشش
optimum value U مقدار بهینه
moisture content U مقدار تری
infinite quantity U مقدار بی نهایت
volume of sales U مقدار فروش
on a grand scale <adv.> U به مقدار زیاد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com