Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
earth resistance
U
مقدار مقاومت زمین
resistance of an earthed conductor
U
مقدار مقاومت زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
resistance
U
مقدار مقاومت
armature resistance
U
مقدار مقاومت ارمیچر
insulation resistance
U
مقدار مقاومت نارسانا
leakage resistance
U
مقدار مقاومت نشت
joint resistance
U
مقدار مقاومت مفصل
resistance to alternating current
U
مقدار مقاومت موثر
effective resistance
U
مقدار مقاومت موثر
electrode resistance
U
مقدار مقاومت الکترد
dielectric resistance
U
مقدار مقاومت دی الکتریکی
air resistance
U
مقدار مقاومت هوا
contact resistance
U
مقدار مقاومت کنتاکت
critical resistance
U
مقدار مقاومت بحرانی
battery resistance
U
مقدار مقاومت باتری
internal resistance
U
مقدار مقاومت داخلی
alternating current resistance
U
مقدار مقاومت موثر
spurious resistance
U
مقدار مقاومت انگلی
ohmic valve
U
مقدار مقاومت اهمی
true resistance
U
مقدار مقاومت اهمی
bonding resistance of rail
U
مقدار مقاومت اتصال به ریل
mechanical percentage
U
حاصلضرب مقدار درصدهندسی در نسبت حد ارتجاعی فولاد به مقاومت محاسباتی بتن
earth resistance meter
U
دستگاه اندازه گیری مقاومت زمین
verges
U
مقدار نامعینی از زمین
verge
U
مقدار نامعینی از زمین
series resistance
U
مقاومت ورودی مقاومت سری مقاومت ماقبل
varistor
U
مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند
choke impedance
U
امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
impedance
U
مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
insulation resistance
U
مقاومت الکتریکی مقاومت ایزولاسیون
resilience
U
درجه مقاومت فرش در برابر سایش
[این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.]
setting up
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer
U
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tabled
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
default
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index
U
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
grid bias resistance
U
مقاومت پلاریزاسیون شبکه مقاومت بایاس شبکه
grid suppressor
U
مقاومت میرایی شبکه مقاومت شبکه سوپرسورشبکه
reluctivity
U
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
dosage
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
bandwidth
U
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money
U
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
checksum
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
check total
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
resistor
U
مقاومت
total resistance
U
مقاومت کل
high resistance
U
پر مقاومت
resistance
U
مقاومت
line resistance
U
مقاومت خط
resistors
U
مقاومت
passively
U
بی مقاومت
durability
U
مقاومت
resists
U
مقاومت
resisting
U
مقاومت
resisted
U
مقاومت
resist
U
مقاومت
strengths
U
مقاومت
strength
U
مقاومت
renitency
U
مقاومت
line of resistance
U
خط مقاومت
weakest
U
کم مقاومت
weaker
U
کم مقاومت
weak
U
کم مقاومت
weaknesses
U
کم مقاومت
coupling resistance
U
مقاومت اتصالی
coupling resistance
U
مقاومت پیوست
series resistor
U
مقاومت سری
suppressor
U
مقاومت ضد تداخل
withstand
U
مقاومت کردن
oscillating resistance
U
مقاومت نوسانی
withstanding
U
مقاومت کردن
input resistance
U
مقاومت ورودی
withstands
U
مقاومت کردن
withstood
U
مقاومت کردن
shear resistance
U
مقاومت برشی
reluctancy
U
مقاومت مغناطیسی
creep resistance
U
مقاومت خزش
ohmic resistance
U
مقاومت اهمی
internal resistance
U
مقاومت داخلی
critical resistance
U
مقاومت بحرانی
Power of resistance(endurance).
U
تاب مقاومت
nonresistance
U
عدم مقاومت
non resistance
U
عدم مقاومت
integrate resistor
U
مقاومت مجتمع
nickel silver
U
مقاومت ورشویی
insulance
U
مقاومت ایزولاسیون
creep strength
U
مقاومت خزشی
synaptic resistance
U
مقاومت سیناپسی
internal impedance
U
مقاومت داخلی
wear resistance
U
مقاومت سایش
grid bias resistance
U
مقاومت کاتد
grid resistance
U
مقاومت شبکه
resistance coefficient
U
ضریب مقاومت
water resistance
U
مقاومت در مقابل اب
infinity plug
U
مقاومت بینهایت
resistance standard
U
مقاومت استاندارد
standard resistor
U
مقاومت استاندارد
main line of resistance
U
خط مقاومت اصلی
resistance to tensile
U
مقاومت کششی
main line of resistance
U
خط اصلی مقاومت
weatherability
U
مقاومت جوی
winding resistance
U
مقاومت اهمی
cohesive bond
U
مقاومت چسبندگی
metallized resistor
U
مقاومت فلزپوش
conductor resistance
U
مقاومت هادی
actual resistivity
U
مقاومت حقیقی
adjustable resistance
U
مقاومت متغیر
variable resistance
U
مقاومت متغیر
compression strength
U
مقاومت فشاری
wire wound resistor
U
مقاومت پیچکی
air resistance
U
مقاومت هوا
collector resistance
U
مقاومت کلکتور
coil resistance
U
مقاومت بوبین
magneto resistance
U
مقاومت مغناطیسی
regulating resistance
U
مقاومت نافم
shunted
U
مقاومت موازی
electrical resistivity
U
مقاومت ویژه
pull off
U
مقاومت کردن
discharge resistance
U
مقاومت تخلیه
engine drag
U
مقاومت اصطکاک
engine drag
U
مقاومت مالشی
specific resistivity
U
مقاومت مخصوص
design strength
U
مقاومت محاسباتی
ineluctable
U
غیرقابل مقاومت
desistance
U
ترک مقاومت
specific resistance
U
مقاومت ویژه
skin friction
U
مقاومت پوسته
resistance
U
مقاومت کردن
shunts
U
مقاومت موازی
overpowering
U
مقاومت ناپذیر
ego resistance
U
مقاومت خود
electric resistance
U
مقاومت الکتریکی
electrical resistance
U
مقاومت برقی
electrical resistivity
U
مقاومت الکتریکی
dynamic strength
U
مقاومت دینامیکی
progressive resistance
U
مقاومت فزاینده
driving resistance
U
مقاومت کوبش
resistance
U
عایق مقاومت
specific resistance
U
ضریب مقاومت
reluctance
U
مقاومت مغناطیسی
stand
U
مقاومت کردن
outline
U
خط مقاومت عمومی
film resistor
U
مقاومت غشایی
fixed ersistor
U
مقاومت ثابت
flexural strength
U
مقاومت خمشی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com