English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
quantity of leisure U مقدار ساعات بیکاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
off hours U ساعات بیکاری
vacant hours U ساعات بیکاری یا فراغت
leisure hours U ساعات فراغت یا بیکاری هنگام فرصت
natural rate hypothesis U فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
okuns law U براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
dead hours U ساعات خاموشی در شب ساعات خاموشی شبانه
set U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer U دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tables U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
workweek U ساعات کارهفته
curfew period U ساعات خاموشی
off hours U ساعات فراغت
hours of labor U ساعات کار
thoughtful hours U ساعات فکر
prime time U ساعات اوج
overtime U ساعات اضافی
prime time U ساعات پر شنونده
silent hours U ساعات خواب
prime time U ساعات پر بیننده
visiting hours ساعات ملاقات
thoughtful hours U ساعات تفکر
office hours U ساعات کار
waking hours U ساعات بیداری
duration of sunshine U ساعات افتابی
dead hours U ساعات خاموشی در شب
office hours U ساعات اداری
timetables U جدول ساعات کار
timetable U جدول ساعات کار
timetabled U جدول ساعات کار
the small hours U ساعات بعد از نیمه شب
commander's call U ساعات در اختیار فرماندهی
small hours ساعات عبادت صبحگاهی
happy hour <idiom> U ساعات تفریح وخوشی
timetabling U جدول ساعات کار
hours of worship ساعات پرستش یا نماز
horoscope U جدول ساعات روز
horoscopes U جدول ساعات روز
out of [outside] office hours U خارج از ساعات اداری
impatient hours U ساعات نا شکیبایی یا بی صبری
schooltime U ساعات درس مدرسه
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
sloth U بیکاری
inoccupation U بیکاری
vacation U بیکاری
unemployment U بیکاری
idless U بیکاری
idly U به بیکاری
idleness U بیکاری
vacations U بیکاری
canonical hours ساعات رسمی نماز یا عقد
horary U مربوط به ساعات دعایاکتاب دعا
man-hours U جمع تعداد ساعات کار
time book U دفتر ثبت ساعات کار
time sheet U ورقه ثبت ساعات کار
man-hour U جمع تعداد ساعات کار
daylight saving time U افزودن یک ساعت بر ساعات روز
curfew period U ساعات منع عبور و مرور
disguised unemployment U بیکاری پنهان
an off day U روز بیکاری
frictional unemployment U بیکاری اصطکاکی
down time U زمان بیکاری
disguised unemployment U بیکاری نامرئی
residual unemployment U بیکاری باقیمانده
rate of unemployment U نرخ بیکاری
unemployment rate U نرخ بیکاری
cyclical unemployment U بیکاری ادواری
cyclical unemployment U بیکاری دورانی
chronic unemployment U بیکاری مزمن
marginal unemployment U بیکاری نهائی
idle hours U ساعتهای بیکاری
In ones spare time . U دروقت بیکاری
structural unemployment U بیکاری ساختاری
unemployment inflation dilemma U معمای بیکاری
latency U زمان بیکاری
structural unemployment U بیکاری بنیادی
hidden unemployment U بیکاری پنهان
jobless U وابسته به بیکاری
mass unemployment U بیکاری انبوه
intellectual unemployment U بیکاری تحصیلکرده ها
voluntary unemployment U بیکاری ارادی
technological unemployment U بیکاری فنی
unemployment insurance U بیمه بیکاری
seasonal unemployment U بیکاری فصلی
split shift U تقسیم ساعات کار بدو یا چندقسمت
timetables U صورت اوقات برنامه ساعات کار
timetabled U صورت اوقات برنامه ساعات کار
keep regular hours U ساعات خواب و بیداری منظم داشتن
timetable U صورت اوقات برنامه ساعات کار
timetabling U صورت اوقات برنامه ساعات کار
involuntary unemployment U بیکاری غیر ارادی
unemployment fund U صندوق تامین بیکاری
idlesse U بیکاری تنبلی بطالت
kief U بنگ کیف بیکاری
dole U حق بیمه ایام بیکاری
idleness U بیکاری تنبلی بطالت
inactively U از روی بیکاری بطورغیرفعال
natural unemployment rate U نرخ بیکاری طبیعی
full timer U بچهای که درهمه ساعات اموزشگاه دراموزشگاه میما
time chart U جدول تطبیق ساعات نصف النهارات مختلف
idle time U دوره فترت زمان بیکاری
technological unemployment U بیکاری ناشی ازپیشرفتهای فنی
lay off U فصل کم کاری دوره بیکاری
inflationary gap U بیکاری مطلقا" وجودنداشته باشد
Time hangs heavily on my hands. U از زور بیکاری حوصله ام سر رفته
unemployment benefit U کمک دریافتی در دوران بیکاری
trade off between inflation and U رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
dosage U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
I am obsessed by fear of unemployment . U تنها فکرم نگرانی از بیکاری ( عدم اشتغال ) است
man a bout town U ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
frictional unemployment U بیکاری کوتاه مدت که در نتیجه تحرک ناقص نیروی کار
mondayish U بیحال در روز دوشنبه بواسطه بیکاری یکشنبه خسته از کار
bandwidth U در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money U مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
phillips curve U شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
begger my neighbour policy U سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
new deal U برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
check total U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
phillips curve U منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
extent U حد مقدار
iso quant U مقدار
modicum U مقدار کم
spattered U مقدار کم
spatter U مقدار کم
quantum U مقدار
spattering U مقدار کم
soupcon U مقدار کم
value U مقدار
sup U مقدار
smidgin U مقدار کم
measurment U مقدار
smidgen U مقدار کم
dealt U مقدار
single valued U تک مقدار
outturn U مقدار
scantling U مقدار
royalty tonnage U مقدار
spatters U مقدار کم
t value U مقدار تی
summa U مقدار
valuing U مقدار
values U مقدار
penny worth U مقدار کم
quantities U مقدار
magnitude U مقدار
sizes U مقدار
quantity U مقدار
sum U مقدار
percentage U مقدار
amount U مقدار
amounted U مقدار
amounting U مقدار
amounts U مقدار
volumes U مقدار
size U مقدار
volume U مقدار
percentages U مقدار
deals U مقدار
mouthfuls U مقدار
sprinkling U مقدار کم
what U چه مقدار
volume discount U مقدار
batch U مقدار
batches U مقدار
total U مقدار
supped U مقدار
supping U مقدار
sups U مقدار
mouthful U مقدار
deal U مقدار
truth table U دو مقدار
workdays U ایام کار اداری ساعات کار اداری
workday U ایام کار اداری ساعات کار اداری
lot U مقدار یا تعدادزیاد
values U قدر مقدار
data value U مقدار داده
averages U مقدار متوسط
valuing U قدر مقدار
constants U مقدار ثابت
averaging U مقدار متوسط
just as well <adv.> U همان مقدار
jillion U مقدار زیاد
constant U مقدار ثابت
value U قدر مقدار
rotation U مقدار چرخش یک شی
light value U مقدار نور
electrical quantity U مقدار الکتریسیته
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com