English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nominal value U مقدار اسمی
rated quantity U مقدار اسمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
set U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer U دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
table U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
substantival U اسمی
nounal U اسمی
onomastic U اسمی
rated U اسمی
denominative U اسمی
nominal U اسمی
trinomial U سه اسمی
rated voltage U ولتاژ اسمی
nominal diameter U قطر اسمی
rated current U جریان اسمی
nominal data U داده اسمی
nominal pitch U گام اسمی
nominal income U درامد اسمی
nominal load U بار اسمی
nominal partner U شریک اسمی
nominal voltage U ولتاژ اسمی
nominal price U بهای اسمی
par value U ارزش اسمی
nominal value U بهای اسمی
nominal value U ارزش اسمی
nominal value U قیمت اسمی
nominal cost U هزینه اسمی
nominal size U اندازه اسمی
nominal wage U مزد اسمی
nominal scale U مقیاس اسمی
nominal capital U سرمایه اسمی
nominal rating U کار اسمی
nominal price U قیمت اسمی
rated candlepower U شمع اسمی
rated duty U کار اسمی
ratings U رژیم اسمی
call price U ارزش اسمی
face value U بهای اسمی
face value U ارزش اسمی
smee battery U پیل اسمی
rating U رژیم اسمی
ostensible U شریک اسمی
at par U بقیمت اسمی
at par U به قیمت اسمی
n.h.p. U توان اسمی دستگاه
below par U کمتر از بهای اسمی
at par U قیمت اسمی سند
voltage rating of a condenser U ولتاژ اسمی خازن
it answers to its name U اسمی است بامسمی
above par U بالاتر از بهای اسمی
gerunds U اسمی که از اضافه کردن
gerund U اسمی که از اضافه کردن
nominal value U قیمت اسمی سهمی
full load U بار خارجی اسمی
nominal interest rate U نرخ بهره اسمی
intermittent rating U کار اسمی متناوب
nominal load U بار خارجی اسمی
below par U کمتر از ارزش اسمی
continuous rating U کار پیوسته اسمی
dosages U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
asthmatics U دچار تنگی نفس اسمی
at par U بقیمت اصلی برابرقیمت اسمی
nominal gross national product U محصول ناخالص ملی اسمی
indicated horsepower U توان اسب اسمی دستگاه
asthmatic U دچار تنگی نفس اسمی
nominative indepdent U اسمی که درحالت نداواقع شود
nominal horsepower U توان اسب اسمی دستگاه
abjectival use of a noun U استعمال اسمی به طور صفت
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
pentaptote U اسمی که دارای پنج حالت باشد
bond discount U تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
write down U تنزل دادن بهای اسمی سهام
at par U قیمت ثابت انتقال ارز به بهای اسمی
His name is never mentioned anywhere . U اسمی ازاو درجایی برده نمی شود
depreciation of currency U کاهش قیمت اسمی سکه طلای استاندارد
debt discount U تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
bandwidth U در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money U مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
premiums U مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
premium U مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
write down U یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
nominative appositive U اسمی که بعلت بدل شدن حالت فاعلیت پیدا کند
imparisyllabic U دردستوریونانی اسمی که حالت اضافه هجاهای بیشتری داردتادرحالت فاعلیت
tolerances U بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
tolerance U بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
cation U یونی با بار مثبت که در جهت اسمی جریان حرکت میکند
callable bond U نوعی قرضه که صادر کننده حق بازخرید ان را قبل ازموعد اسمی ندارد
face value U مبلغ اسمی مبلغی که روی سکه اسکناس و یا سهام نوشته شده است
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
check total U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
nominal scale U شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
mouthfuls U مقدار
extent U حد مقدار
dealt U مقدار
deals U مقدار
what U چه مقدار
batch U مقدار
iso quant U مقدار
spattering U مقدار کم
mouthful U مقدار
spattered U مقدار کم
spatters U مقدار کم
spatter U مقدار کم
deal U مقدار
measurment U مقدار
quantum U مقدار
sup U مقدار
supped U مقدار
supping U مقدار
modicum U مقدار کم
sups U مقدار
batches U مقدار
total U مقدار
t value U مقدار تی
summa U مقدار
soupcon U مقدار کم
smidgin U مقدار کم
volume U مقدار
volumes U مقدار
smidgen U مقدار کم
magnitude U مقدار
sum U مقدار
value U مقدار
sprinkling U مقدار کم
volume discount U مقدار
truth table U دو مقدار
values U مقدار
single valued U تک مقدار
quantity U مقدار
amount U مقدار
amounted U مقدار
amounting U مقدار
penny worth U مقدار کم
amounts U مقدار
outturn U مقدار
size U مقدار
sizes U مقدار
percentages U مقدار
percentage U مقدار
valuing U مقدار
quantities U مقدار
royalty tonnage U مقدار
scantling U مقدار
average value U مقدار میانگین
in a way <idiom> U به مقدار از چیزی
approximate value U مقدار تقریبی
valuing U قدر مقدار
an abundance of U مقدار زیاد
algebraic value U مقدار جبری
certificate of measurement U گواهی مقدار
dosing U مقدار دارو
dosing U مقدار مجاز
doses U مقدار دارو
doses U مقدار مجاز
calorific power U مقدار حرارتی
dosed U مقدار دارو
hoist U مقدار کشش
absorbance U مقدار جذب
absolute value U مقدار مطلق
absorbancy U مقدار جذب
constant U مقدار ثابت
values U قدر مقدار
constants U مقدار ثابت
sufficient U مقدار کافی
auxiliary value U مقدار کومکی
average value U مقدار متوسط
value U قدر مقدار
rotation U مقدار چرخش یک شی
hoists U مقدار کشش
hoisted U مقدار کشش
dosed U مقدار مجاز
turnover U مقدار فروش
true value U مقدار حقیقی
transmittance U مقدار عبور
trace compounds U ترکیبات کم مقدار
thermal power U مقدار حرارتی
theoretical value U مقدار نظری
slather U مقدار زیاد
sign magnitude U علامت و مقدار
sign and magnitude U علامت و مقدار
shear value U مقدار برش
scalar value U مقدار عددی
relative value U مقدار نسبی
rated value U مقدار نامی
quantum of action U مقدار اثر
quantity of supply U مقدار عرضه
quantity of money U مقدار پول
quantity of leisure U مقدار فراغت
voltaism U مقدار ولتاژبرق
turn-over U مقدار فروش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com