English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Holly Sepulchre U مقبره مقدس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
halidom U چیز مقدس جای مقدس
ensepulchre U مقبره
sepulture U مقبره
burying ground U مقبره
mausoleums U مقبره
monument U مقبره
tomb U مقبره
tombs U مقبره
kil U مقبره
monuments U مقبره
mausoleum U مقبره
cenotaph U مقبره خالی
cenotaphs U مقبره سربازگمنام
sepulchers U مزار مقبره
sepulchre U مزار مقبره
sepulchres U مزار مقبره
sepulcher U مزار مقبره
stupa U گنبد مقبره
bier U مقبره مزار
biers U مقبره مزار
cenotaph U مقبره سربازگمنام
tumulus U مقبره تپه
cenotaphs U مقبره خالی
entomb U دفن کردن مقبره ساختن
entombing U دفن کردن مقبره ساختن
entombs U دفن کردن مقبره ساختن
entombed U دفن کردن مقبره ساختن
Daphnis of Miletus U [معمار مقبره های یونی آپولو]
bale U [نام نوعی مقبره در کاتس وود انگلستان]
gopura U [دروازه بلند و مزین مقبره های هندی]
conditivum U [مقبره رمی ها همراه با تابوت های تزئینی]
conditorium U [مقبره رمی ها همراه با تابوت های تزئینی]
antefix U [حاشیه تزئینی کتیبه ها در مقبره های کلاسیک]
antefixum U [حاشیه تزئینی کتیبه ها در مقبره های کلاسیک]
kil U مقبره این کلمه بصورت پیشوند وپسوند نیزبکاررفته وبمعنی >حجره و سلول ونهر<است
prayerful U مقدس
heavenly minded U مقدس
sacrosanct U مقدس
sacred U مقدس
saints U مقدس
saint U مقدس
saintly U مقدس
numinous U مقدس
sanctimonious U مقدس
holiest U مقدس
sanctified U مقدس
inviolable U مقدس
hallowed U مقدس
holier U مقدس
holy U مقدس
venerable U مقدس
sacred places U جاهای مقدس
the Holy Trinity U تثلیت مقدس
holyday U روز مقدس
holy legislator U شارع مقدس
holily U بطور مقدس
Holy Father U پدر مقدس
St U مخفف مقدس
SS U مخفف مقدس
moralistic U خشکه مقدس
sacred books U کتابهای مقدس
sanctified airs U مقدس نمایی
sanctimoniousness U مقدس نمایی
st.michael U پطرس مقدس
stoup U قدح اب مقدس
tartufe U مقدس ریایی
tartufe U خشکه مقدس
tartuffe U مقدس ریایی
sanctimony U مقدس نمایی
tartuffe U خشکه مقدس
the holy U کتاب مقدس
Holy Weeks U هفتهی مقدس
Mashhad U هر مقدس مشهد
hallow U مقدس کردن
scriptures U کتاب مقدس
shrines U جای مقدس
sanctuaries U جایگاه مقدس
sanctuary U جایگاه مقدس
relic U اثار مقدس
Holy Week U هفتهی مقدس
relics U اثار مقدس
innocent U مبرا مقدس
saints U مقدس شمردن
scripture U کتاب مقدس
saint U مقدس شمردن
Holy Writ U کتاب مقدس
fiesta U روز مقدس
hagiology U ادبیات مقدس
sancify U مقدس شمردن
dedication cross U صلیب مقدس
fiestas U روز مقدس
shrine U جای مقدس
halidome U چیز مقدس
halidome U جای مقدس
sanctimonious U مقدس نما
hermeneutic U ایین تفسیرکتاب مقدس
altar-table U میز مقدس در کلیسا
sanctum U قدس جایگاه مقدس
biblical U وابسته به کتاب مقدس
biblical U مطابق کتاب مقدس
sacredly U بطور مقدس یا محترم
pali U زبان مقدس بودائیان
it say in the bible that U در کتاب مقدس میگوید
mitsvot U حکم کتاب مقدس
mitzvah U حکم کتاب مقدس
guaiacum U عودالانبیاء درخت مقدس
anointment U تقدیس با روغن مقدس
pontify U خودرا مقدس نمودن
bibliolatry U پرستش کتاب مقدس
religiosity U خشکه مقدس بودن
postil U تفسیر کتاب مقدس
hermeneutics U علم یا ایین تفسیرکتاب مقدس
People of the Book U پیروان کتاب مقدس [ دین]
bible U بطورکلی هر رساله یاکتاب مقدس
feretory U [صندوق آثار مقدس کلیسا]
altar of credence U [جایگاه نان و شراب مقدس]
buretto U تنگ مخصوص شراب مقدس
buret U تنگ مخصوص شراب مقدس
bibles U بطورکلی هر رساله یاکتاب مقدس
vedic U وابسته به وداکتاب مقدس هندو
veda U کتاب مقدس باستانی هند
scriptural U مطابق متن کتاب مقدس
to U مادریک کلمه مقدس است
it is said in the bible that U در کتاب مقدس می گوید یامینویسد که
apis U گاو مقدس مصریان قدیم
midrash U تفسیر کتاب مقدس یهود
martinmas U جشن مارتین مقدس در 11نوامبر
lignum vitae U درخت مقدس خشب الانبیاء
it say in the bible that U درکتاب مقدس گفته شده است
credence U [قفسه یا میز در حرم مقدس کلیسا]
revised version U ترجمه اصلاح شده کتاب مقدس
zion U کوه مقدس اورشلیم قوم اسرائیل
enshrine U ضریح ساختن مقدس وگرامی داشتن
i saw this p in the scripture U این فقره را در کتاب مقدس دیدم
biblicism U پیروی تحت لفظی از کتاب مقدس
lector U قاری کتاب مقدس در کلیسای کاتولیک
lectionary U ایات منتخبه یا قسمتی از کتاب مقدس
vulgate U نسخه لاتین قدیمی کتاب مقدس
reliquary U فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
reliquaries U فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
franciscan U وابسته بدسته راهبان فرقه فرانسیس مقدس
scripturalism U اعتقادبه نص کتاب مقدس دلبستگی بدلائل نقلی
paradigm U ایه کتاب مقدس که مثالی رامتضمن است
paradigms U ایه کتاب مقدس که مثالی رامتضمن است
lower criticism U انتقاد نسبت به مندرجات متن کتاب مقدس
pierian spring U الهام بخش شعر وسخنوری چشمه مقدس شاعری
inspirationist U کسیکه کتاب مقدس را الهام خدابا وحی میداند
futurism U اعتقاد بوقوع پیشگوییهای کتاب مقدس عقیده به اخرت
grey friar U عضو جمعیت راهبان یادرویشان فرقه فرانسیس مقدس
ampullae niche U [طاقچه ای در کلیسا برای نگه داشتن ظروف آب مقدس]
altar of repose U [طاقچه یا گوشه محراب کلیسا که گنجه ای از نان مقدس در آن است.]
bibles U کتاب مقدس که شامل کتب عهد عتیق وجدید است
Chrismon U [حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
bible U کتاب مقدس که شامل کتب عهد عتیق وجدید است
fundamentalist U کسیکه نسبت بکتاب مقدس واصول دین پروتستان طرفدارعقایدکهنه است
the Holy Grail U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangrail U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangraal U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangreal U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
blue laws U قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
iconostasis U [پرده ای بین جایگاه مقدس و فضای اصلی در کلیساهای ارتدکس یونان و روسیه]
isagogics U گفتار در تاریخ ادبی کتاب مقدس و شرح گرداوری یاالهام شدن موادان
blue law U قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
methuselah U " متوشالح " کاهن بزرگ یهود که بنابروایت کتاب مقدس 969 سال زندگی کرده
patron saint U امام یا شخص مقدس حامی شخص
patron saints U امام یا شخص مقدس حامی شخص
hagiology U تاریخ مقدس تاریخ انبیاء
capitulary U کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس کتاب دعا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com