English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
water resistance U مقاومت در مقابل اب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
streamline U دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
streamlines U دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
streamlining U دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
coefficient of drag U ضریب مقاومت در مقابل حرکت
light resistance U مقاومت در مقابل نور
shave down U کوتاه کردن موی سر پیش ازمسابقه شنا جهت کاستن مقاومت در مقابل اب
soil shear strength U قدرت مقاومت خاک در مقابل گلوله یا نفوذ ان
survivability U قابلیت مقاومت در مقابل دشمن توان زندگی
to resist an attack U در مقابل حملهای مقاومت یاایستادگی کردن
wear resistance U مقاومت در مقابل سایش
vat dyeing U رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
Other Matches
series resistance U مقاومت ورودی مقاومت سری مقاومت ماقبل
varistor U مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند
impedance U مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
choke impedance U امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
insulation resistance U مقاومت الکتریکی مقاومت ایزولاسیون
resilience U درجه مقاومت فرش در برابر سایش [این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.]
grid bias resistance U مقاومت پلاریزاسیون شبکه مقاومت بایاس شبکه
reluctivity U مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
grid suppressor U مقاومت میرایی شبکه مقاومت شبکه سوپرسورشبکه
vis a vis U مقابل
opposites U مقابل
as opposed to U در مقابل
at front <adv.> U در مقابل
as compared to U در مقابل
anti U در مقابل
vis-a-vis U مقابل
opposite U مقابل
title U مقابل
titles U مقابل
in consideration of U در مقابل
opposed U مقابل
at the front <adv.> U در مقابل
at the fore <adv.> U در مقابل
in front <adv.> U در مقابل
versus U در مقابل
versus prep U در مقابل
in the front <adv.> U در مقابل
fore <adv.> U در مقابل
anti thesis U وضع مقابل
point blank U مقابل هدف
alternative hypothesis U فرضیه مقابل
counterpoint U نقطه مقابل
respondent U طرف مقابل
counterparts U نقطه مقابل
counterpart U نقطه مقابل
counterweights U وزنه مقابل
orientated U هدف مقابل
point-blank U مقابل هدف
respondents U طرف مقابل
inverse U برعکس مقابل
contrary U مقابل خلاف
counterweight U وزنه مقابل
obverse U طرف مقابل
from opposite directions U از دو طرف مقابل
counter weight U وزنه مقابل
dead against U درست مقابل
on payment U در مقابل وجه
opposed piston engine U موتورپیستون مقابل
opposite the house U مقابل خانه
contralateral muscles U عضلات مقابل
off U مقابل عازم
in comparison to [compared with] U در قبال [در مقابل]
hardest U سخت در مقابل نرم
hard U سخت در مقابل نرم
rivals U طرف مقابل دعوا
equity versus efficiency U برابری در مقابل کارائی
front wall U دیوار مقابل اسکواش
rivaling U طرف مقابل دعوا
kukutsu dachi U ایستادن در مقابل حریف
laws versus tendencies U قوانین در مقابل تمایلات
rivalling U طرف مقابل دعوا
rivalled U طرف مقابل دعوا
mouse U مقابل حساسیت Mouse
mouses U مقابل حساسیت Mouse
torsional rigidity U استحکام در مقابل پیچش
drip proof enclosure U حفافت در مقابل ریزش اب
documents against payment U اسناد در مقابل پرداخت
harder U سخت در مقابل نرم
caps U در مقابل حالت کوچک
rival U طرف مقابل دعوا
rivaled U طرف مقابل دعوا
capitals U در مقابل حالت کوچک
cash against documents U پول در مقابل اسناد
countering U مقابل دستگاه شمارنده
aboral U نقطه مقابل دهان
boring stay U قسمت ساکن مقابل
blocks U دفاع در مقابل ابشار
blocked U دفاع در مقابل ابشار
block U دفاع در مقابل ابشار
forwarded U حرکت به جلو یا مقابل
forward U حرکت به جلو یا مقابل
release documents against U واگذاری اسناد در مقابل
antipode U نقطهء مقابل یا متقاطر
countered U مقابل دستگاه شمارنده
counter U مقابل دستگاه شمارنده
driveway U راه مقابل خانه
sonnal deung U مقابل تیغه دست
opposit stroke pistons U پیستون مقابل گرد
windproof U مقاوم در مقابل باد
flood protection U حفافت در مقابل طغیان
passing on the oath to the other party U رد قسم به طرف مقابل
shell proof U مقاوم در مقابل گلوله
fascia plate U تابلوی مقابل دریک وسیله
notche sensitivity index U ضریب حساسیت در مقابل شیار
flame safety U ایمنی در مقابل شعله اتش
exorable U قابل تحریک در مقابل التماس
insolation U در مقابل اشعه افتاب قراردادن
payment against a draft U پیش پرداخت در مقابل برات
d/p U تحویل اسناددر مقابل پرداخت
actinautographic U دارای حساسیت در مقابل نور
thermostability U قابلیت استحکام در مقابل حرارت
impluse response U رفتار در مقابل فشار ضربهای
denial operations U عملیات ممانعتی در مقابل نفوذدشمن
stenothermy U کم مقاومتی در مقابل تغییرات حرارت
than <conj.> U از [در مقابل] [پس از صفت عالی افضل]
rebellion U یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
rebellions U یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
documents aganist acceptance U تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
adjacent U آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است
to row back <idiom> <verb> U نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
sheet down U ثابت کردن بادبان در مقابل باد
to backtrack <idiom> <verb> U نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
would just as soon <idiom> U توجیح انجام یک چیزدر مقابل دیگری
socage U سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
soccage U سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
to row back <idiom> <verb> U عقب کشیدن [از موضوعی در مقابل حریف]
to backtrack <idiom> <verb> U عقب کشیدن [از موضوعی در مقابل حریف]
stance U طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
stance U طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
stances U طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
abneural U واقع در مقابل دستگاه مرکزی عصب
balloon jib U بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
bullets U در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط
relicta verificatione U تسلیم خوانده در مقابل دعوی خواهان
stances U طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
bullet U در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط
jump height curve U منحنی ارتفاع جهش در مقابل ابگذری
fin de non recevoir U رد کردن شکایت یا اعتراض طرف مقابل
ballooner U بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
thermosetting U قابل سفت شدن در مقابل حرارت
fastness of bleaching U ثبات رنگی در مقابل مواد سفید کننده
midcourt U منطقه میانی بین دیوار مقابل و عقب
bomb proof U پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
projection of a point U خطی که نقطه تصویرشده را بنقطه مقابل ان می پیوند د
audible U تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
slide U سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
speed U نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
service line U حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
slides U سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
speeds U نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speeding U نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
to make a goal U توپ راازدروازه طرف مقابل بیرون کردن
cold wet clothing U لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت
vertical angles U گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس
forecourt U قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
troop safety U حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
forecourts U قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
thermoplasticity U قابلت ارتجاع یا نرمش پذیری در مقابل حرارت
resisted U مقاومت
resisting U مقاومت
weak U کم مقاومت
total resistance U مقاومت کل
strength U مقاومت
resistor U مقاومت
strengths U مقاومت
renitency U مقاومت
passively U بی مقاومت
durability U مقاومت
resists U مقاومت
resist U مقاومت
weakest U کم مقاومت
weaker U کم مقاومت
high resistance U پر مقاومت
resistors U مقاومت
line resistance U مقاومت خط
resistance U مقاومت
weaknesses U کم مقاومت
line of resistance U خط مقاومت
gutter U فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
peine for et dure U مجازات عدم پاسخ در مقابل کیفر خواست جنایی
color fastness U درجه و میزان ثبات رنگ در مقابل نور و شستشو
royalties U پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
sheets U طناب وصل به بادبان برای تنظیم ان در مقابل باد
sheet U طناب وصل به بادبان برای تنظیم ان در مقابل باد
EDAC U سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای
scan U حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
scanned U حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
scans U حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
play footsie <idiom> U از زیرمیز با پا عضوی از بدن شخص مقابل را لمس کردن
shut out <idiom> U مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
gutters U فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
royalty U پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
trap U سد کردن حرکت دادن هدفها در مقابل تیرانداز دام
half U دیسک درایویی که مقابل آن نیمی از حالت استاندارد باشد.
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
impedance U مقاومت فاهری
low resistance U مقاومت کوچک
load resistance U مقاومت بار
line resistance U مقاومت خطی
grid resistance U مقاومت شبکه
grid bias resistance U مقاومت کاتد
heating resistor U مقاومت حرارتی
generator resistance U مقاومت ژنراتور
generator impedance U مقاومت ژنراتور
impedance at resonance U مقاومت رزونانس
irresistibility U مقاومت ناپذیری
impedance triangle U مثلث مقاومت ها
forward resistance U مقاومت مستقیم
inductance U مقاومت سلف
input resistance U مقاومت ورودی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com