English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
characteristic strength U مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
The chances of a soloution are bleak. U احتمال وجود راه حلی بسیار ضعیف است
softies U پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softy U پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softie U پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
free port U بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free ports U بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
poisson distribution U این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
cambridge equation U نشان میدهند . یعنی پول واقعی برابراست با طول متوسط دورهای که هر واحدپول بین دو معامله نگهداری میشود ضرب در درامد واقعی K =
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
absolute altimeter U ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
palling U ضعیف شدن ضعیف کردن
pall U ضعیف شدن ضعیف کردن
palls U ضعیف شدن ضعیف کردن
palled U ضعیف شدن ضعیف کردن
isoresistivity U هم مقاومتی
resistive U مقاومتی
resistance furnace U کوره مقاومتی
resistance coupling U جفتگری مقاومتی
resistance capacitive coupling U جفتگری مقاومتی
r c coupling U جفتگری مقاومتی
resistance drop U افت مقاومتی
resistance coil U پیچک مقاومتی
resistance thermometer U گرماسنج مقاومتی
regenetative braking U ترمز مقاومتی
resistancae thermometer U دماسنج مقاومتی
resistance alloys U الیاژهای مقاومتی
strength weld U جوشکاری مقاومتی
resistance loss U اتلاف مقاومتی
resistance braking U ترمز مقاومتی
resistance butt welding U جوشکاری لب به لب مقاومتی
resistance welding U جوشکاری مقاومتی
recoveries U حصول
recovery U حصول
reached U حصول
reaching U حصول
reaches U حصول
gained U حصول
gains U حصول
reach U حصول
procuance U حصول
procuration U حصول
gain U حصول
balancing resistance for generator U ولتپای مقاومتی مولدها
pulsed resistance welding U جوشکاری مقاومتی ضربهای
resistance fusion welding U جوشکاری ذوبی مقاومتی
resistance pressure welding U جوشکاری فشاری مقاومتی
indirect resistance furnace U کوره مقاومتی غیرمستقیم
resistance seam welding U جوشکاری درزی مقاومتی
attainability U قابلیت حصول
get at able U قابل حصول
obtainable U قابل حصول
procurable U قابل حصول
unachievable U غیرقابل حصول
attainment U حصول اکتساب
attainments U حصول اکتساب
accessed U وسیله حصول
access U وسیله حصول
accesses U وسیله حصول
accessing U وسیله حصول
acquirable U قابل حصول
low head plant U نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
resistance arc furnace U کوره مقاومتی قوس نوری
varite U مقاومتی با ضریب دمایی منفی
stenothermy U کم مقاومتی در مقابل تغییرات حرارت
isokinetic exercise U تقویت عضله ها به کمک وسایل مقاومتی
gain U حصول تحصیل منفعت کردن
gained U حصول تحصیل منفعت کردن
gains U حصول تحصیل منفعت کردن
architecture proper U معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
isotonic exercise U تقویت عضله ها به کمک وسایل مقاومتی محرک
retrieved U اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
retrieve U اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
unobtainable U بدست نیامدنی نایافتنی غیرقابل حصول
retrieves U اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
weak constitution U بنیه ضعیف ضعف بنیه مزاج ضعیف
nympholepsy U جنون و علاقه شدید برای دسترسی به چیزهای غیرقابل حصول
best power mixture U نسبت متناسب مخلوط سوخت و هوا برای حصول حداکثرقدرت
design strength U مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
terminator U مقاومتی که در انتهای کابل coaxial باس شبکه قرار دارد برای تولید جریان الکتریکی . 2-
best economy mixture U نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
low voltage distribution system U شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
The real problem is not whether machines think but whether men do. U مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
chancing U احتمال
expectance U احتمال
eventualities U احتمال
eventuality U احتمال
chance U احتمال
chanced U احتمال
expectancy U احتمال
probability U احتمال
chances U احتمال
liability U احتمال
possibilities U احتمال
aptness U احتمال
contingency U احتمال
possibility U احتمال
contingencies U احتمال
likelihood U احتمال
liabilities U احتمال
presumptions U احتمال
suppositions U احتمال
presumption U احتمال
likelihoood U احتمال
verisimilitude U احتمال
like lihood U احتمال
supposition U احتمال
probability ratio U بهر احتمال
probability of detection U احتمال اکتشاف
probability of kill U احتمال انهدام
probability of collision U احتمال برخورد
probability function U تابع احتمال
probability curve U منحنی احتمال
presumption of fraud U احتمال تقلب
probability of ionization U احتمال یونش
probability factor U ضریب احتمال
contingencies U احتمال وقوع
probability of detection U احتمال کشف
probability theory U نظریه احتمال
probability distribution U توزیع احتمال
contingency U احتمال وقوع
probability analysis U احتمال کاوی
probabilism U احتمال گرایی
presumedly U احتمال میرود
transition probability U احتمال جهش
mathematical probability U احتمال ریاضی
risks U احتمال زیان
kill probability U احتمال کشندگی
transition probability U احتمال انتقال
improbability U عدم احتمال
risking U احتمال زیان
odds U احتمال ووقوع
There is a 50-50 chance. U احتمال 50-50است
stand a chance <idiom> U احتمال داشتن
inverisimilitude U عدم احتمال
risked U احتمال زیان
compound probability U احتمال مرکب
unlikelihood U عدم احتمال
moral certainty U احتمال قوی
statistical weight U احتمال ترمودینامیکی
the probability is U احتمال میرود
risk U احتمال زیان
the probability is U احتمال دارد
experimental probability U احتمال ازمایشی
experimental probability U احتمال تجربی
on the chance of U نظر به احتمال
conditional probability U احتمال مشروط
risks U احتمال زیان یاخطر
risked U احتمال زیان و ضرر
risked U احتمال زیان یاخطر
in all probability U احتمال کلی میرود
risking U احتمال زیان و ضرر
look for <idiom> U با احتمال فکر کردن
probability of kill U احتمال از بین رفتن
probability density U چگالی احتمال [ریاضی]
in all like U احتمال کلی دارد
angular probability distribution U توزیع زاویهای احتمال
radial probability distribution U توزیع احتمال شعاعی
risks U احتمال زیان و ضرر
risking U احتمال زیان یاخطر
balance U احتمال رویداد خطا
maximum probility detection U تعیین احتمال حداکثر
maximum liklihood method U روش حداکثر احتمال
damage threat U احتمال تولید خسارت
normal probability curve U منحنی بهنجار احتمال
kill probability U احتمال واردکردن تلفات
probability density function U تابع چگالی احتمال
it is beyond recall U احتمال لغوشدن ندارد
worst-case U بدترین وضع یا احتمال
It is quite likely that …. U خیلی احتمال می رود که …
balances U احتمال رویداد خطا
risk U احتمال زیان یاخطر
likelihood U احتمال کلی دارد
risk U احتمال زیان و ضرر
He is bound to come. U احتمال زیادی دارد که بیاید
risking U احتمال خطر ریسک کردن
risked U احتمال خطر ریسک کردن
the odds are that he will doit U احتمال دارد که انکار را بکند
to be on the safe side U برای اینکه احتمال اشتباه
it is p that he did not go U احتمال داردنرفته باشد دورنیست که
risk U احتمال خطر ریسک کردن
risks U احتمال خطر ریسک کردن
single shot hit probability U احتمال اصابت یک گلوله به هدف
damage threat U منطقه احتمال تولید خسارت
odds-on U دارای احتمال بیش از 5 درصد
gametophyte U میباشد
gallium U میباشد
aden U میباشد
aceto U میباشد
adeni U میباشد
afr U میباشد
adeno U میباشد
ad U میباشد
ads U میباشد
afro U میباشد
sequoia U میباشد
In all probability. Very likely. U به احتمال خیلی قوی ( قریب به یقین )
it may be presumed that U احتمال قوی میرود که میتوان فرض که
presume U مسلم دانستن احتمال کلی دادن
presumed U مسلم دانستن احتمال کلی دادن
presumes U مسلم دانستن احتمال کلی دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com