English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
magnetization U مغناطیس گردانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
induced magnetization U مغناطیس گردانی القائی
magnetic biasing U مغناطیس گردانی مقدماتی
magnetization characteristic U منحنی مغناطیس گردانی
magnetizing current U جریان مغناطیس گردانی
magnetizing field U میدان مغناطیس گردانی
Other Matches
strain hardenability U قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
strain hadening U سخت گردانی کششی سخت گردانی تغییر بعدی
nuclear magnetic resonance U تشدید مغناطیس هسته رزونانس مغناطیس هسته
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
rambled U سر گردانی
rambles U سر گردانی
ramble U سر گردانی
regimental U گردانی
file handling U پرونده گردانی
rectification U راست گردانی
repeal U باز گردانی
revolvable U دور گردانی
hardening U سخت گردانی
thinning U رقیق گردانی
rim drive U لبه گردانی
runaround U دور سر گردانی
data handling U داده گردانی
exception handling U استثنا گردانی
transliteration U نویسه گردانی
repeals U باز گردانی
radiation hardening U سخت گردانی تابشی
hard surfacing U سخت گردانی سطحی
nitrogen hardening U سخت گردانی ازتی
hardening furnace U کوره سخت گردانی
cure rate U سرعت سخت گردانی
austemper U سخت گردانی باینیت
quenching and tempering U ترساندن و سخت گردانی
curing vessel U فرف سخت گردانی
case harden U سخت گردانی سطحی
case hardening U سخت گردانی سطحی
cementation U سیمانکاری سخت گردانی
direct quenching U سخت گردانی مستقیم
quench age hardening U سخت گردانی و ترساندن
broken hardening U سخت گردانی شکسته
precipitation hardening U سخت گردانی رسوبی
curing oven U کوره سخت گردانی
austemper U سخت گردانی حرارتی
ausformig U سخت گردانی اوستینیتی
double hardening U سخت گردانی مضاعف
electrolytic deposition U متالیزه گردانی گالوانیکی
hardening distortion U شکستگی سخت گردانی
temper hardening U سخت گردانی بازپخت
hardening crake U ترک سخت گردانی
strain hadening U سخت گردانی سرد
hardening constituent U جزء سخت گردانی
strain hadening U سخت گردانی کرنشی
toughen by sparks U سخت گردانی با جرقه
work hardening U سخت گردانی سرد
softening point U نقطه نرم گردانی
softening furnace U کوره نرم گردانی
hardening room U اطاق سخت گردانی
induction harening U سخت گردانی القائی
selective hardening U سخت گردانی انتخابی
partial jurisdiction U حق خود گردانی محدود
hot tempering U سخت گردانی درجهای
age hardening U سخت گردانی زمانی
aging U سخت گردانی زمانی
depth of hardening zone U عمق ناحیه سخت گردانی
hardening strain U تغییر طول سخت گردانی
gas case hardening U سخت گردانی پوسته گازی
hard facing alloy U الیاژ سخت گردانی سطحی
mold drying oven U کوره خشک گردانی قالبی
oil hardening steel U فولاد سخت گردانی روغنی
simplification U ساده گردانی مختصر سازی
carburizer U ماده ویژه سخت گردانی
strain age hardening U سخت گردانی کرنشی زمانی
simplifcation U ساده گردانی مختصر سازی
self hardening steel U فولاد خود سخت گردانی
salt bath hardening U سخت گردانی حمام نمک
reinstatement of revolving credit U اعتبار گردانی را تجدید کردن
simplifications U ساده گردانی مختصر سازی
age hardening susceptibility U تقبل سخت گردانی زمانی
cold upsetting die U حدیده چاق گردانی سرد
quenched and tempered condition U حالت ترساندن و سخت گردانی
battalion landing team U تیم پیاده شونده گردانی
magnets U مغناطیس
magnet U مغناطیس
magnetism U مغناطیس
magnetic U مغناطیس
magneto U مغناطیس
remagnetizer U مغناطیس گر
magnetzation U مغناطیس
salt bath case hardening U سخت گردانی سطحی حمام نمک
quenching and tempering furnace U کوره ویژه سخت گردانی و ترساندن
gas fired hardening tempering furnace U کوره سخت گردانی و بازپخت گازسوز
high frequency induction hardening U سخت گردانی القایی فرکانس بالا
air hardening U سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
magnetizing field U میدان مغناطیس گر
magnetic battery U مغناطیس مرکب
compound magnet U مغناطیس مرکب
magnetic compensatory U مغناطیس تصحیح
compensating magnet U مغناطیس تصحیح
p.m. U مغناطیس پایدار
permanent magnet U مغناطیس پایدار
permeability curve U خم مغناطیس پذیری
permeance U مغناطیس رسانایی
natural magnet U مغناطیس طبیعی
magnotropism U مغناطیس گرایی
magnetosphere U مغناطیس- کره
purity magnet U مغناطیس خلوص
demagnetization U مغناطیس زدایی
magneto U دارای مغناطیس
magnetometer U مغناطیس سنج
magnetosphere U کره مغناطیس
magnetosphere U مغناطیس کره
magnetosphere U مغناطیس- سپهر
plunger magnet U مغناطیس پیستونی
pyromagnetic U گرما- مغناطیس
simple magnet U مغناطیس ساده
mags U مغناطیس agnetic
mag U مغناطیس agnetic
magnetism U درس مغناطیس
magnetism U مغناطیس شناسی
thermomagnetic U گرما مغناطیس
magnets U مغناطیس پایدار
magnet U مغناطیس پایدار
residual magnetism U مغناطیس مانده
residual magnetism U مغناطیس پس ماند
residual magnetization U مغناطیس مانده
susceptibility U مغناطیس پذیری
blow out magnet U مغناطیس جرقه
bar magnet U مغناطیس میلهای
b h cure U خم مغناطیس پذیری
artificial magnet U مغناطیس صنعتی
animal magnetism U مغناطیس حیوانی
remanence U مغناطیس مانده
residual magnetic induction U مغناطیس مانده
organic magnet U مغناطیس الی
demagnetization U مغناطیس زدائی
field coil U پیچک مغناطیس گر
magnetics U علم مغناطیس
magnetic susceptibility U مغناطیس پذیری
magnetic explorer U مغناطیس یاب
magnet coil U پیچک مغناطیس
inductometer U مغناطیس سنج
demagnetize U زدودن مغناطیس
magnetism U علم مغناطیس
induced magnetism U مغناطیس القایی
focusing magnet U مغناطیس تمرکز ده
elelctromagnetic U الکترو مغناطیس
ferrimagnetism U فری مغناطیس
magnetizable U مغناطیس پذیر
magnetization U مغناطیس پذیری
magnetization curve U خم مغناطیس پذیری
magnetization U مغناطیس کنندگی
magnetization work U مغناطیس کنندگی
magnetization U مغناطیس گری
magnetizing current U جریان مغناطیس گر
flame hardening U سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
magnetizes U تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
induced magnetism U مغناطیس القاء شده
magnetised U تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
alternating current magnet U مغناطیس جریان متناوب
air magnetic circuit U مدار هوایی مغناطیس
impedance magnetometer U مغناطیس سنج با تغییرامپدانس
ageing of magnet U پیر شدن مغناطیس
magnetizing U مغناطیس کردن یا شدن
magnetises U تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
magnetization vector U بردار مغناطیس کنندگی
magnetising U تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
magnetize U تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
demagnetizing field U میدان مغناطیس زدا
direct current magnet U مغناطیس جریان مستقیم
magnetizability U قابلیت مغناطیس شوندگی
negative pole U قطب منفی مغناطیس
coercive force U نیروی مغناطیس زدا
magnetizing force U شدت مغناطیس کنندگی
normal magnetization curve U خم مغناطیس پذیری معمولی
ion trap magnet U مغناطیس یون ربا
intensity of magnetization U شدت مغناطیس کنندگی
magnetic potential U نیروی مغناطیس رانی
blue beam magnet U مغناطیس اشعه ابی
magnet winding U سیم پیچ مغناطیس
intensity of magnetization U شدت مغناطیس گری
magnezation intensity U شدت مغناطیس کنندگی
demagnetization factor U ضریب مغناطیس زدایی
magnetics U درس الکترومغناطیس مغناطیس شناسی
permanent magnet dynamic U بلندگوی دینامیک با مغناطیس پایدار
differential susceptibility and permeabi U مغناطیس پذیری و نفوذپذیری نسبی
initial susceptibility and permeability U مغناطیس پذیری و نفوذپذیری اولیه
demagnetizing turns of armature U دورهای مغناطیس زدای ارمیچر
ideal magnetization curve U منحنی مغناطیس کنندگی ایده ال
magnetostriction U تغییر شکل براثر مغناطیس
magnetized bar U میله مغناطیس شده اهنربای قلمی
high frequency biasing U پیش مغناطیس کنندگی فرکانس بالا
magnetic reversal U عکس عمل مغناطیسی مغناطیس زدائی
dispersion hardening U سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
compass binnacle U پایه قطبنمای مغناطیس stand compass : sys
magneto U اهنربای اتش زنه مولد مغناطیس الکتریکی
cyaniding U سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
electromagnetic U اختلال داده در نتیجه میدان الکتریکی که توسط مغناطیس ایجاد شده است
remanence U چگالی شار باقیمانده در یک ماده بعد از از بین رفتن نیروی مغناطیس کننده
age hardening U سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
bloop U عبور دادن مغناطیس از روی نوار برای پاک کردن سیگنالهایی که نیازی به آنها نیست
tempering (metallurgy) U بازپخت [سخت گردانی] [دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن] [فلز کاری]
electromagnet U اهنی که بوسیله جریان برق خاصیت مغناطیسی پیدا میکند اهن ربای الکتریکی مغناطیس برقی
A magnet attracts iron. U آهن ربا ( مغناطیس ) آهن را جذب می کند
transliterate U عین کلمه یاعبارتی را اززبانی بزبان دیگر نقل کردن حرف بحرف نقل کردن نویسه گردانی کردن
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
strain hardenability U سخت گردانی سخت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com