English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
implication U معنای ضمنی
implications U معنای ضمنی
connotation U معنای ضمنی
connotations U معنای ضمنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
a word with a pejorative connotation U واژه ای با معنای ضمنی منفی
Other Matches
atto U معنای پیشوندی با معنای یک تریلیونم یا بیلیونیوم یک بیلیون
smiley U فاهری که با حروف متن ایجاد میشود که به پیام پست الکترونیکی معنای واقعی دهد مثلاگ به معنای خنده و - غیگین است
implicit U ضمنی
tacit U ضمنی
circumstantial U ضمنی
implied U ضمنی
incidents U ضمنی
occasional U ضمنی
episodical U ضمنی
episodic U ضمنی
incident U ضمنی
non- U در معنای نه
mono- U در معنای تک یا یک
negative U به معنای
negatives U به معنای
implicit agreement U موافقت ضمنی
incidentals time U زمان ضمنی
limplied warranty U ضمانت ضمنی
paraleipsis U افهام ضمنی
paralipsis U افهام ضمنی
connotations U دلالت ضمنی
subaudition U ادراک ضمنی
connotation U دلالت ضمنی
tacitly U بطور ضمنی
sufference U رضایت ضمنی
acceptation tacite U قبول ضمنی
by-product U محصول ضمنی
tacit collusion U تبانی ضمنی
tacit consent U رضای ضمنی
xor U یای ضمنی
impliedly U به طور ضمنی
implied terms U شرایط ضمنی
imputed income U درامد ضمنی
contextual definition U تعریف ضمنی
cognizance U تصدیق ضمنی
circumstantial event U واقعه ضمنی
implicit costs U هزینههای ضمنی
implicitness U دلالت ضمنی
episodes U حادثه ضمنی
episode U حادثه ضمنی
sufferance U رضایت ضمنی
incidental U جزئی ضمنی
implied acceptance U قبول ضمنی
implied assumpist U تعهد ضمنی
implied U مفهوم ضمنی
implied U رضایت ضمنی
incidents U حادثه ضمنی
implied term U شرط ضمنی
by-products U محصول ضمنی
incident U حادثه ضمنی
accident U تصادفی ضمنی
subaudition U فهم ضمنی
connivance U اجازه ضمنی
accidental U ضمنی عارضی
accidents U تصادفی ضمنی
anti- U به معنای "مخالف "
sub- U در معنای کمتر
denotation U معنای صریح
pre U در معنای پیش از
mini- U در معنای کوچک
pre- U در معنای پیش از
inter- U در معنای بین
kilos U در معنای یک هزار
n U در معنای نانو
kilo U در معنای یک هزار
positive U در معنای بله
cross conditioning U شرطی شدن ضمنی
connote U اشاره ضمنی کردن
connotative U اشاره ضمنی کننده
obiter dictum U بیان ضمنی و تصادفی
connote U دلالت ضمنی کردن بر
xor gate U دریچه یای ضمنی
insinuate U بطور ضمنی فهماندن
implying U دلالت ضمنی کردن بر
imply U دلالت ضمنی کردن بر
implies U دلالت ضمنی کردن بر
insinuated U بطور ضمنی فهماندن
insinuates U بطور ضمنی فهماندن
nimbuses U وندی به معنای باران زا
nano U پیشوندی به معنای 01 به توان 9-
quad U در معنای چهار بار
quads U در معنای چهار بار
nano U پیشوندی به معنای یک بیلیونیم
g U در معنای یک هزار میلیون
tera U پیشوندی به معنای یک تریلیونیم
hecto U پیشوندی به معنای یکصد
significance U معنای مخصوص دارد
semi- U در معنای نصف یا بخش
nimbus U وندی به معنای باران زا
suffixix U لفظ معنای الحاقی
micro- U در معنای خیلی کوچک
micro- U در معنای یک میلیونیوم واحد
ampersand U علامت چاپی & به معنای "و"
atto U پیشوندی به معنای 01 به توان 81-
ultra- U در معنای بسیار بزرگ
read between the lines <idiom> U پیدا کردن مفهوم ضمنی
inexplicit U بطور ضمنی بدون توضیح
tenant by sufference U متصرف با رضایت ضمنی مالک
ambiguous U آنچه دو معنای ممکن دارد
pico U پیشوندی به معنای 01 به توان منفی 21
significant U آنچه معنای مخصوصی دارد
multi- U در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
counter- U پیشوندی به معنای مخالف یاضد
super- U در معنای خیلی خوب یا قدرتمند
significantly U آنچه معنای مخصوصی دارد
multi U در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
semantics U معنای کلمات یا نشانها در برنامه ها
N.A U مخفف به معنای غیر قابل اجرا
kara U به معنای رنگ سیاه [در زبان ترکی]
null U حرفی که معنای هیچ چیز میدهد.
m U علامت اختصاری مگا به معنای یک میلیون
sidelights U اطلاعات ضمنی وفرعی روشنایی غیر مستقیم
sidelight U اطلاعات ضمنی وفرعی روشنایی غیر مستقیم
alinik design U واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
erase character U حرفی که به معنای انجام هیچ کار است
RTFM U خلاصه معروف درپیام به معنای " خواندن دستور کار"
u U جانشینی برای حرف یونانی "mu" به معنای میکرو یاریز میباشد
kb U واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا با معنای هزار بایت
IF statement U عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
Gezellig <adj.> U دنج دلپذیر راحت. اشاره ضمنی به زمانی که با عزیزان بعد از چند وقت دوری میگذرانید.
IF statement U عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
kilo U واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
kilos U واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
soft keys U کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
handshaking U استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshakes U استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshake U استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
novatio non presumiter U تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
semantics U 1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
prefixes U کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefix U کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
granted U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grants U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grant U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
com U پسوندی که به معنای این است که نام میدان اینترنت یک شرکت است و معمولاگ پایه آن در آمریکاست
cls U در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
enewal of contract by tacit agreement U تجدید توافق بر اساس توافق ضمنی
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
rightsizing U فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
leaving files open U به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
idlest U نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idles U نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idle U نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idled U نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
kikalak design U طرح قوچ [در ترکی این واژه به معنای شاخ قوچ می باشد. این طرح در فرش های ترکیه بکار رفته و بصورت قرینه در چهار طرف نقطه مرکزی بافته می شود.]
dictionary U 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionaries U 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com