English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
print U معمولا با معیار نقط ه در اینچ
printed U معمولا با معیار نقط ه در اینچ
prints U معمولا با معیار نقط ه در اینچ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mini- U اینچ و معمولا به اینچ
ppi gauge U معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
scitovsky double criterion U معیار دوگانه سیتووسکی معیار مضاعف سیتووسکی
pollex U یک اینچ
by inches U اینچ اینچ
mini- U اینچ
point size U اینچ
inch by inch U اینچ اینچ
inching U اینچ
inches U اینچ
inched U اینچ
inch U اینچ
square inch U اینچ مربع
in. U مخفف اینچ
inches per second U اینچ بر ثانیه
trackes per inch U شیار در اینچ
dots per inch U نقطه در هر اینچ
typeface U نقط ه در اینچ
dpi U نقطه در هر اینچ
character per inch U دخشه در اینچ
typefaces U نقط ه در اینچ
microfloppy U اینچ دیسک
RPI [row per inch] U رجشمار نسبت به اینچ
tpi U تعداد شیار در هر اینچ
bpi U تعداد بایت در هر اینچ
ounce per inch square U اونس اینچ مربع
uncia U یک دوازدهم یک اینچ یک اونس
pound per square inch U پوند بر اینچ مربع
cpi U Inch Per Character دخشه در اینچ
bytes per inch U تعداد بایت ها در یک واحد اینچ
pitch U تعداد حروف کم در یک اینچ از خط جا می شوند
pitches U تعداد حروف کم در یک اینچ از خط جا می شوند
cubit U مقیاس قدیمی طول معادل 81 تا 22 اینچ
I measure 30 inches round the waist . U اندازه دوز کمرم 30 اینچ است
character pitch U تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن
turret guns U توپهایی که کالیبر انها بیش از 6 اینچ است
micronlitre U یک لیتر گاز درفشار یک میلیونیم اینچ جیوه
canonical U معیار
benchmark U معیار
benchmarks U معیار
tests U معیار
paragons U معیار
paragon U معیار
rate of dosage U معیار
standards U معیار
standard U معیار
gauges U معیار
gauged U معیار
gauge U معیار
yardsticks U معیار
yardstick U معیار
touchstones U معیار
dimensions U معیار
test U معیار
sample U معیار
tested U معیار
criterion U معیار
received U معیار
dimension U معیار
sampled U معیار
norms U معیار
norm U معیار
touchstone U معیار
cpi U تعداد حروف چاپ شده که در فضای یک اینچ جا می گیرد
kpsi U [واژه مخفف معادل تعداد گره در هر اینچ مربع]
elite type U یک اندازه تحریر که دوازده کاراکتر را در هر اینچ تحریرقرار میدهد
pica U نوعی نوشتن در چاپگر که ده حرف در اینچ چاپ میکند
STD U مخفف معیار
standard U یکسان معیار
standards U یکسان معیار
STDs U مخفف معیار
sigma score U نمره معیار
sigma U انحراف معیار
standards of living U معیار زندگی
criterion of degeneracy U معیار تبهگنی
standard of living U معیار زندگی
gray code U معیار GREY
g U نمونه معیار
pareto criterion U معیار پاراتو
standard score U نمره معیار
system standard U معیار سیستم
gauges U مقیاس معیار
standard deviation U انحراف معیار
gauged U مقیاس معیار
standard error U خطای معیار
gauge U مقیاس معیار
standardization U معیار گیری
standard stimulus U محرک معیار
standard error of estimate U خطای معیار براورد
air quality criterion U معیار کیفیت هوا
sed U خطای معیار تفاوت
sm U خطای معیار میانگین
standard error of difference U خطای معیار تفاوت
criterion U معیار نشان قطعی
standard error of mean U خطای معیار میانگین
sigmagram U نگاره نمرات معیار
wire gauge U معیار ضخامت سیم
Greenwich Mean Time U معیار ساعت گرینویچ
tracks U تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
tracked U تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
bpi U تعداد بیتهایی که در یک اینچ از رسانه ذخیره سازی قابل ضبط است
track U تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
enhancing U حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
enhances U حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
enhance U حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
enhanced U حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
standardization U مطابق معیار خاص دراوردن
sd U انحراف معیار گروه نمونه
standard error of measurement U خطای معیار اندازه گیری
SE U خطای معیار اندازه گیری
standard progressive matrices test U ازمون ماتریسهای مدرج معیار
normally U معمولا"
pipe U معمولا
usu U معمولا
piped U معمولا
in an ordinary way U معمولا
as a rule U معمولا
usually U معمولا
generally U معمولا
ordinarily U معمولا"
carat U معیار اندازه گیری کیفیت طلا
carats U معیار اندازه گیری کیفیت طلا
substandard U زیر معیار یا مقیاس معمول یا قانونی
one for one U معمولا اسمبلر
silicon U قطعه نازک کریستال سیلیکون خالص با قط ر چند اینچ که روی آن مدارهای مجتمع قرار دارند.
transvaluate U سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
transvalue U سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
draft quality U معیار کیفی برای خروجی چاپ شده
standardized U مطابق نمونه و معیار عمومی تهیه شده
normally open contact U اتصال معمولا باز
as a rule <idiom> U معمولا ،طبق عادت
at large U به طور کلی [معمولا]
normally closed contact U اتصال معمولا بسته
four address instruction U معمولا: محل دو عملوند
halts U معمولا با روشهای خارجی
phosphor U معمولا اشعه الکترونی
halted U معمولا با روشهای خارجی
halt U معمولا با روشهای خارجی
applications U معمولا به صورت نوشته
application U معمولا به صورت نوشته
standard item U اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
bezant U پولک گردی که معمولا از طلااست
normal U معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
gulped U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulping U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulps U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
hand-out <idiom> U پاداش ،معمولا از طرف دولت
gulp U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
cleanup U توپزن چهارم که معمولا قوی است
homes U که معمولا در بالا سمت چپ قرار دارد
to pass go orrun current U معمولا مورد قبول واقع شدن
products customarily found in a pharmacy U کالاهایی که معمولا در داروخانه بفروش می روند
home U که معمولا در بالا سمت چپ قرار دارد
to bring somebody into line U زور کردن کسی که خودش را [به دیگران] وفق بدهد یا هم معیار بشود
wheelbases U فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbase U فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
ultra high magnetic field U معمولا میدان مغناطیسی باشغت بیش از 001ک
applies U تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
applying U تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
burn up <idiom> U کاملا سوختن (معمولا برای چیزهایی غیرازساختمان)
apply U تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
capital ship U کشتی جنگی یی که فرفیت ان بیش از ده هزار تن و مسلح به توپهایی با کالیبر بیش از8 اینچ باشد
wet weight U وزن خالص مایعاتی که معمولا هنگام کارکردن وجوددارند
We do not usually go places that cost a lot of money. U ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents. U بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.
littleneck clam U نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
soft tooling U ابزاری که ابعاد ان معمولا تاحد کمی قابل تنظیم است
luggable U کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
cladding U روکشی که روی سطح موادقرارگرفته و معمولا با انهاپیوند ایجاد میکند
assault U در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
assaulted U در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
assaults U در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
indicator U چیزی که وضعیت فرآیند را نشان دهد. معمولا با صورت یا نور
latchkey child [کودکی که معمولا در خانه بخاطر مشغله پدر مادر تنها است]
Crinkle U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
branch cutoff U دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
crankle U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crinkum U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
grotesque U [تصاویر با مناظر عجیب و غریب معمولا در سرداب ها استفاده می شود.] [معماری]
crankum U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
negligence U اهمال تفریط معیار ان در CL رفتارو دقتی است که یک فرد بافهم و شعور عادی در امورخود معمول می دارد
footnotes U یادداشتی در پایین صفحه مربوط به متن بالای آن که معمولا یک عدد مرجع است
footnote U یادداشتی در پایین صفحه مربوط به متن بالای آن که معمولا یک عدد مرجع است
cordon bleu U گوشتی که در میان آن ژامبون و پنیر قرار داده و سرخمیکنند و معمولا با سس سرو میشود
utilitarianism U بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
low supercharger gear U دور کم سوپرشارژر درموتورهای پیستونی که معمولا بصورت اتوماتیک توسط یک فشارسنج کنترل میشود
origins U محلی در صفحه نمایش که تمام مختصات به آن رجوع می کنند معمولا گوشه بالا سمت چپ
origin U محلی در صفحه نمایش که تمام مختصات به آن رجوع می کنند معمولا گوشه بالا سمت چپ
libraries U کتابها یا رکوردها و... که عموم می توانند فرض کنند که معمولا در یک محل عمومی قرار دارند
library U کتابها یا رکوردها و... که عموم می توانند فرض کنند که معمولا در یک محل عمومی قرار دارند
absorptive terrace U این تراس معمولا به منظورنگهداری و پخش اب دربیشترین سطح ممکن طرح وساخته میشود
discharge indicator disc U دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
intermediate contingency U قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
mandrel U جسم مرکزی معمولا با مقطع دایرهای که قطعه لولهای یاقسمت مادگی دور ان شکل میگردد
under lay U زیرانداز فرش [جهت جلوگیری از سر خوردن آن بر روی زمین که معمولا از جنس نمد و یا مشمع می باشد.]
noisy mode U رقم معمولا غیرصفر که هنگام نرمالسازی عدد اعشاری در صورت وجود اختلال به آن اضافه شود
cruelty U عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود
diamonds U شکل موجهای ضربهای که معمولا در جریان خروجی راکتها بصورت لوزیهای پشت سر هم قابل مشاهده است
knot density U چگالی گره [تراکم تعداد گره در مساحتی مشخص از فرش می باشد که اغلب بصورت متر مربع و یا اینچ مربع محاسبه می گردد.]
standards U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com