Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
letter
U
معرفی نامه
letters
U
معرفی نامه
letter of introduction
U
معرفی نامه
letter of reference
U
معرفی نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
identification tag
U
پلاک شناسایی اتیکت اسم کارت معرفی نامه
letterman
U
دارنده معرفی نامه
Other Matches
scissoring
U
1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
post script
U
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
U
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts
U
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libeling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
certificates
U
رضایت نامه شهادت نامه
affidavits
U
شهادت نامه قسم نامه
credential
U
گواهی نامه اعتبار نامه
certificate
U
رضایت نامه شهادت نامه
written agreement
U
موافقت نامه پیمان نامه
to a. letter
U
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
testacy
U
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
representation
U
معرفی
representations
U
معرفی
presentation
U
معرفی
presentations
U
معرفی
reference
U
معرفی
designations
U
معرفی
designation
U
معرفی
reclame
U
معرفی
presentable
U
شایان معرفی
nominator
U
معرفی کننده
nominating
U
معرفی کردن
nominates
U
معرفی کردن
representations
U
معرفی کردن
present
U
معرفی کردن
presented
U
معرفی کردن
inset
U
معرفی کردن
nominate
U
معرفی کردن
presents
U
معرفی کردن
presenting
U
معرفی کردن
designative
U
معرفی کننده
nuncupatory
U
معرفی کننده
representation
U
معرفی کردن
introduction
U
معارفه معرفی
introducing
U
معرفی کردن
bring forward
U
معرفی کردن
introduces
U
معرفی کردن
introduce
U
معرفی کردن
introduced
U
معرفی کردن
speak well for
U
معرفی کردن
insets
U
معرفی کردن
representer
U
معرفی کننده
introductions
U
معارفه معرفی
recommend
U
معرفی کردن
presentee
U
معرفی شده
recommending
U
معرفی کردن
recommends
U
معرفی کردن
initial campaign
U
معرفی کالا به بازار
algebra
U
قوانینی که برای معرفی
presentably
U
بطور قابل معرفی
reports
U
معرفی کردن خود
report
U
معرفی کردن خود
introduction
U
معرفی رسمی اشناسازی
net authentication
U
معرفی ایستگاههای شبکه
preconize
U
بعموم معرفی کردن
reported
U
معرفی کردن خود
introductions
U
معرفی رسمی اشناسازی
good wine needs no bush
U
چیزخوب نیازمند به معرفی نیست
computer generations
U
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
id
U
کارتی که ضخص را معرفی میکند
instantiate
U
معرفی کردن بوسیله کنسرت
social credit
U
تصادی معرفی شده است
roll out
U
معرفی یک کالای تجارتی به بازار
meets
U
معرفی شدن به ملاقات کردن
to r.someone as a
U
کسی را به سمتی معرفی کردن
quantification
U
معرفی عناصر یک جسم تعریف
reagency
U
امادگی برای واکنش یا معرفی
meet
U
معرفی شدن به ملاقات کردن
Can you recommend a guest house?
U
آیا میتوانید یک پانسیون به من معرفی کنید؟
Can you recommend a hotel?
U
آیا میتوانید یک هتل به من معرفی کنید؟
to report oneself
U
حاضر شدن وخود را معرفی کردن
technological
U
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
predefined
U
آنچه قبلا معرفی شده است
who are your reference?
U
چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
to proclam someone a traitor
U
کسیرا بعموم خائن معرفی کردن
I have been referred. (introduced,recommended)to you by MR. . . .
U
از جانب آقای ... به شما معرفی شده ام
to give publicity to
U
بعموم نشان دادن یا معرفی کردن
subscripted variable
U
عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
technologically
U
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
tag
U
نوار پشت پوتین کارت معرفی
tags
U
نوار پشت پوتین کارت معرفی
toastmistress
U
بانوی معرفی کننده ناطق سرمیز غذا
bring up
<idiom>
U
معرفی چیزی برای بحث (مذاکره)آوردن
personation
U
خود را به جای دیگری معرفی کردن یا جا زدن
Can you recommend a good restaurant?
U
آیا میتوانید یک رستوران خوب معرفی کنید؟
Type cable
U
مشخصات کابل معرفی شده توسط IBM
functional
U
مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند
names
U
کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص
report tothe director
U
خود را حضورا نزد رئیس معرفی کنید
proceed time
U
زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
to i. any one into abenefice
U
کسیرابرای دریافت درامد کلیسا معرفی کردن
name
U
کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص
to report to the police
U
خود را به پلیس معرفی کردن
[بخاطر خلافی]
menu
U
انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
bear arms
U
سلاح به دست گرفتن خود را به خدمت معرفی کردن
menus
U
انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
key
کد عددی برای معرفی کلیدی که انتخاب شده است
toastmaster
U
کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند
polar
U
سیستم معرفی موقعیتها به عنوان زاویه و فاصله از مبدا
toastmasters
U
کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند
ccitt
U
انجمن بین المللی که پروتکلهای ارتباطی و استانداردها را معرفی می کنند
flow diagram
U
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
setting up
U
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
set
U
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
sets
U
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
flowchart
U
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
category wiring
U
یکی از 5 سطح استاندارد معرفی شده توسط EIA / TIA
recredential
U
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
enquiry
U
کد کنترل مخصوص که تقاضایی برای معرفی یا وضعیت یا داده یک وسیله است
operate
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operates
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operated
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
distorts
U
معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله
anchor cell
U
خانهای در برنامه صفحه گسترده که ابتدای مجموعه خانه ها را معرفی میکند
distort
U
معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله
holotype
U
نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
password
U
کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
passwords
U
کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
National Center for Supercomputing Applications
U
سازمانی که معرفی و ایجاد شبکه جهان گستر را توسط جستجوگر Moscuic Web انجام میدهد
walkthrough
U
جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
boolean algebra
U
قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
wand
U
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
wands
U
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
descriptions
U
زبان برنامه سازی که دستوراتی را برای معرفی اندازه موقعیت ونوع متن گرافیک روی صفحه می پذیرد
DCA
U
قالب متن معرفی شده توسط IBM که اجازه در و بدل شدن متون بین سیستمهای کامپیوتری میدهد
layer
U
لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
layers
U
لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
description
U
زبان برنامه سازی که دستوراتی را برای معرفی اندازه موقعیت ونوع متن گرافیک روی صفحه می پذیرد
masks
U
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
mask
U
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
to register
[with a body]
U
اسم نویسی کردن
[خود را معرفی کردن]
[در اداره ای]
[اصطلاح رسمی]
con
U
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conned
U
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conning
U
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
cons
U
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
postbyte
U
بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند
declare
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declaring
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declares
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
bitmap
U
معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
Windows GDI
U
مجموعه توابع استاندارد , که توسط ماکروسافت معرفی شده اند , که به برنامه نویس امکان میدهد که تصاویری در پنجره ها رسم کند تحت سیستم عامل ویندوز
letter
U
نامه
post boy
U
نامه بر
letters
U
نامه
correspoundence
U
نامه ها
breve
U
نامه
manifests
U
نامه
manifesting
U
نامه
manifested
U
نامه
manifest
U
نامه
carrier
U
نامه بر
epistles
U
نامه
epistle
U
نامه
carriers
U
نامه بر
PCI
U
مشخصات ساخت Intel که یک نوع باس محلی سریعی را معرفی میکند که ارسال داده سریع بین پردازنده کارتهای گسترده PC فراهم میکند
letters patent
U
نامه سرگشاده
light list
U
چراغ نامه
by low
U
ایین نامه
warrant of attorney
U
وکالت نامه
bylaw
U
ایین نامه
letters patent
U
نامه سرگشوده
bylaws
U
ایین نامه
certificate of incorporation
U
شرکت نامه
letters of administration
U
قیم نامه
bacchanalian song
U
ساقی نامه
letters of procurator
U
وکالت نامه
concordat
U
موافقت نامه
concessionary agreement
U
امتیاز نامه
concession deed
U
امتیاز نامه
collins
U
نامه پر سود
circular letter
U
نامه اداری
letter writing
U
نامه نگاری
questionary
U
پرسش نامه
memorandum of understanding
U
تفاهم نامه
bail bond
U
ضمانت نامه
bill of divorce
U
طلاق نامه
bill of exception
U
اعتراض نامه
bill of indicment
U
ادعا نامه
registered letter
U
نامه سفارشی
bill of lading
U
بار نامه
marriage bed
U
عقد نامه
recognizance
U
التزام نامه
recognizance
U
تعهد نامه
letter writer
U
نامه نویس
bill of sale
U
بیع نامه
marriage contract
U
عقد نامه
billet doux
U
نامه عاشقانه
pursuivant
U
نامه رسان
mailer
U
نامه رسان
byelaw
U
ایین نامه
corrigenda
U
غلط نامه
genealogical tree
U
نسب نامه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com