Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
assistant chief of staff,g (intelligenc
U
معاونت اطلاعات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
good fellowship
U
معاونت
assistant chief of staff
U
معاونت
window
U
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
adjutancy
U
معینی معاونت
abetting
U
معاونت کردن
abetted
U
معاونت کردن
abets
U
معاونت کردن
assistant chief of staff, g (operations
U
معاونت عملیات
assistant chief of staff, g
U
معاونت پرسنلی
accessariness
U
معاونت در جرم
accessoiral guilt
U
معاونت در جرم
counselling and procuring an offence
U
معاونت در جرم
adjutantship
U
معاونت یاری
relieve
U
معاونت کردن
deputy for operations
U
معاونت عملیات
deputy for training
U
معاونت اموزشی
abet
U
معاونت کردن
participation an offence
U
معاونت در جرم
relieves
U
معاونت کردن
relieving
U
معاونت کردن
running mate
U
نامزد معاونت ریاستجمهوری
running mates
U
نامزد معاونت ریاستجمهوری
associative storage
U
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
curacy
U
معاونت کشیش بخش یادهستان
curacies
U
معاونت کشیش بخش یادهستان
echo check
U
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service
U
سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
attributing
U
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributes
U
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
derived information
U
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
attribute
U
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
aperture card
U
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
radar correlation
U
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
trapdoors
U
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor
U
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing
U
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
distance vector protocols
U
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
regrade
U
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
connection
U
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connexions
U
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
assistant chief of staff,g(civil affair
U
معاونت امور غیرنظامیان رکن پنجم اداره پنجم
civilian internee information bureau
U
دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
defense system aquisition
U
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
helped
U
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help
U
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps
U
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
negative acknowledgement
U
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
windowing
U
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
bandwidth
U
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
U
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
intelligence process
U
جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
witting
U
اطلاعات
information
U
اطلاعات
[pieces of]
information
U
اطلاعات
counterintelligence
U
ضد اطلاعات
data
U
اطلاعات
intelligence
U
اطلاعات
input information
U
اطلاعات ورودی
intelligence annex
U
پیوست اطلاعات
information system
U
سیستم اطلاعات
information theory
U
نظریه اطلاعات
inquiry office
U
دفتر اطلاعات
instruction pipeline
U
کانال اطلاعات
information transmission
U
انتقال اطلاعات
information unit
U
واحد اطلاعات
intelligence data
U
عناصر اطلاعات
marketing intelligence
U
اطلاعات بازاریابی
intelligence
U
اطلاعات نظامی
basic data
U
اطلاعات اولیه
logistical data
U
اطلاعات لجستیکی
intelligence estimate
U
براورد اطلاعات
ir
U
بازیابی اطلاعات
intelligence service
U
اداره اطلاعات
intelligence service
U
قسمت اطلاعات
intelligence office
U
دفتر اطلاعات
intelligence journal
U
دفتریادداشت اطلاعات
budget data
U
اطلاعات بودجه
intelligence department
U
اداره اطلاعات
combat intelligence
U
اطلاعات رزمی
filter center
U
مرکزتوزیع اطلاعات
critical intelligence
U
اطلاعات حیاتی
data processing
U
امایش اطلاعات
data base
U
مبنای اطلاعات
essential elements of information
U
عناصراصلی اطلاعات
data communication
U
انتقال اطلاعات
data element
U
عناصر اطلاعات
ministry of information
U
وزارت اطلاعات
data element
U
جزئیات اطلاعات
data input
U
اطلاعات ورودی
data item
U
جزئیات اطلاعات
departmental intelligence
U
اطلاعات اداری
defense information
U
اطلاعات دفاعی
financial data
U
اطلاعات مالی
flow of information
U
گردش اطلاعات
information source
U
منبع اطلاعات
information service
U
خدمات اطلاعات
information science
U
علم اطلاعات
information revolution
U
تحول اطلاعات
combatintelligence
U
اطلاعات رزمی
information retrieval
U
بازیابی اطلاعات
information processing
U
پردازش اطلاعات
information
U
مفروضات اطلاعات
information explosion
U
انفجار اطلاعات
information center
U
مرکز اطلاعات
information bureau
U
دفتر اطلاعات
leakage of information
U
نشت اطلاعات
genetic information
U
اطلاعات وراثتی
critical intelligence
U
اطلاعات مهم
defense information
U
اطلاعات نظامی
information technology
U
تکنولوژی اطلاعات
dissemination
U
پخش اطلاعات
disinformation
U
اطلاعات دورغ
wrong information
U
اطلاعات نادرست
data bank
U
بانک اطلاعات
weather intelligence
U
اطلاعات هواشناسی
data banks
U
بانک اطلاعات
secrets
U
اطلاعات سری
technical data
U
اطلاعات فنی
secret
U
اطلاعات سری
tactical intelligence
U
اطلاعات جنگی
tactical intelligence
U
اطلاعات تاکتیکی
stationary information
U
اطلاعات لایتغیر
spial officer
U
افسرتجسس و اطلاعات
spial
U
کسب اطلاعات
info
U
مخفف اطلاعات
data processing
U
تهیه اطلاعات
input information
U
اطلاعات اولیه
handout
U
برگه اطلاعات
information sheet
U
برگه اطلاعات
information office
U
دفتر اطلاعات
information desk
U
میز اطلاعات
keep up with the news
<idiom>
U
حفظ اطلاعات
data processing
U
پرورش اطلاعات
Ministry of Information .
U
وزارت اطلاعات
false information
U
اطلاعات نادرست
public information
U
اطلاعات عمومی
meteorological data
U
اطلاعات هواسنجی
military intelligence
U
اطلاعات نظامی
pemmican
U
اطلاعات خلاصه
pemican
U
اطلاعات خلاصه
perfect information
U
اطلاعات کامل
records available
U
اطلاعات موجود
communication
U
عبور اطلاعات
information on demand
U
اطلاعات با تقاضا
thesaurus
U
قاموس مجموعه اطلاعات
touting
U
فروشنده اطلاعات شرطبندی
almanacs
U
نشریهء اطلاعات عمومی
touted
U
فروشنده اطلاعات شرطبندی
data card
U
کارت ثبت اطلاعات
data card
U
کارت اطلاعات کامپیوتری
thesauruses
U
قاموس مجموعه اطلاعات
up to date
U
حاوی اخرین اطلاعات
up-to-date
U
حاوی اخرین اطلاعات
tout
U
فروشنده اطلاعات شرطبندی
almanacks
U
نشریهء اطلاعات عمومی
displayed
U
نشان دادن اطلاعات
batches
U
مین اطلاعات سفید
displaying
U
نشان دادن اطلاعات
input
U
داده ها اطلاعات ورودی
display
U
نشان دادن اطلاعات
inputted
U
داده ها اطلاعات ورودی
dolly
U
کامپیوترمبادله اطلاعات هوایی
communicate
U
انتقال اطلاعات به کسی
communicated
U
انتقال اطلاعات به کسی
dollies
U
کامپیوترمبادله اطلاعات هوایی
combat information center
U
مرکز اطلاعات رزمی
communicates
U
انتقال اطلاعات به کسی
batch
U
مین اطلاعات سفید
almanac
U
نشریهء اطلاعات عمومی
displays
U
نشان دادن اطلاعات
ana
U
منتخبات اطلاعات سودمند
advisory area
U
منطقه زیرپوشش اطلاعات
touts
U
فروشنده اطلاعات شرطبندی
tipster
U
فروشنده اطلاعات در شرطبندی
tipsters
U
فروشنده اطلاعات در شرطبندی
computer information system
U
سیستم اطلاعات کامپیوتری
columnar
U
نمایش اطلاعات درستون ها
charge coupled device
U
حافظه با اطلاعات چرخان
informative
U
حاوی اطلاعات مفید
data item
U
موارد ذکرشده در اطلاعات
hold something back
<idiom>
U
نگهداری اطلاعات از کسی
overprint
U
فهرنویسی کردن اطلاعات
overlap tell
U
پوشش رله اطلاعات
office information system
U
سیستم اطلاعات اداری
norton si
U
اطلاعات سیستم نورتن
non volatile
U
ما میتواند اطلاعات را برگرداند.
debrief
U
اطلاعات کسب کردن
debriefed
U
اطلاعات کسب کردن
debriefs
U
اطلاعات کسب کردن
massage accounting
U
ثبت اطلاعات پیام ها
market information
U
اطلاعات و دادههای بازار
marginal data
U
اطلاعات حاشیهای نقشه
oral information
U
اطلاعات گفتاری
[شفاهی]
personal data sheet
U
برگه اطلاعات فردی
a few scraps of information
U
یک خرده اطلاعات
[ناکافی]
(not) know the first thing about something
<idiom>
U
اطلاعات جزئی داشتن
pick someone's brains
<idiom>
U
اطلاعات دقیق به کسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com