English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
agreement U معاهده و مقاطعهء توافق
agreements U معاهده و مقاطعهء توافق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
exchange of instruments of ratification U مبادله اسناد دال بر تصدیق وتصویب موضوع مورد توافق یا تصویب معاهده
We have agreed in princeple . U درکل توافق کرده ایم ( توافق درکلیات )
enewal of contract by tacit agreement U تجدید توافق بر اساس توافق ضمنی
convention U معاهده
treaties U معاهده
confederations U معاهده
confederation U معاهده
bond U معاهده
conventions U معاهده
treaty U معاهده
conferderation U معاهده
compact U پیمان معاهده
peace treaty U معاهده صلح
open treaty U معاهده باز
denunciation of treaty U الغاء معاهده
frontier treaty U معاهده مرزی
compacted U پیمان معاهده
compacting U پیمان معاهده
compacts U پیمان معاهده
preamble of a treaty U مقدمه معاهده
denunciation of treaty U نقض معاهده
interpertation of a treaty U تفسیر معاهده
conclusion of a treaty U عقد معاهده
termination of the treaty U فسخ معاهده
conclusion of a treaty U انعقاد معاهده
rio treaty U معاهده ریو
construction of a treaty U تفسیر معاهده
pacts U معاهده پیمان بستن
promulgation of treaty U اعلام مفاد معاهده
draft of a treaty U پیش نویس معاهده
termination of the treaty U انقضا مدت معاهده
prolongation of treaty U تمدید مدت معاهده
protocol U پیش نویس معاهده
pact U معاهده پیمان بستن
bilateral treaty U معاهده یا معاهدات دو جانبه
protocols U پیش نویس معاهده
protocols U خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocol U خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
consistency U توافق
maladapted U بی توافق
concent U توافق
commensurableness U توافق
commensurability U توافق
concord U توافق
accommodations U توافق
agreements U توافق
conciliation U توافق
agreement U توافق
adaptation U توافق
concert U توافق
concerts U توافق
accommodation U توافق
adaptations U توافق
coincidences U توافق
analogies U توافق
accord U توافق
keeping U توافق
bands U توافق
rapport U توافق
accorded U توافق
accords U توافق
analogy U توافق
settlement U توافق
settlements U توافق
concurrence U توافق
band U توافق
coincidence U توافق
consent U توافق
consented U توافق
consenting U توافق
consents U توافق
to come to an understanding U توافق
rapallo treaty U قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
conconancy U توافق صدا
arbitration agreement U توافق بر حکمیت
consistence U توافق سازگاری
collective agreement U توافق جمعی
give-and-take U آماده به توافق
conformation U سازش توافق
conformable U قابل توافق
compromiser U توافق کار
concordat U توافق دوستانه
basic agreement U توافق اولیه
discordance U عدم توافق
dissidence U عدم توافق
plea agreement U توافق مدافعه
unilateral agreement U توافق یک جانبه
synesis U توافق معانی
harmonometer U توافق سنج
his painting lacked repose U نقاشی وی توافق
inadaptable U توافق ندادنی
inconsonantly U باعدم توافق
inharmoniousness U عدم توافق
speaking with prosecutor U توافق باشاکی
reciprocal agreement U توافق دو جانبه
disconformity U عدم توافق
mutual agreement U توافق طرفین
consonance U توافق صدا
correspondence principle U اصل توافق
outline agreement U توافق اولیه
skeleton agreement U توافق اولیه
master agreement U توافق اولیه
frame agreement U توافق اولیه
reach an agreement U به توافق رسیدن
maladaptation U عدم توافق
maladjustment U عدم توافق
adhesion U همبستگی توافق
adaptability U توافق سازگاری
disparity U عدم توافق
disparities U عدم توافق
breached U خطای رد یک توافق
breaches U خطای رد یک توافق
consensus U توافق عام
consistency U توافق سازگاری
maladjustments U عدم توافق
deal U توافق تجاری
adaptations U توافق سازش
adaptation U توافق سازش
adaptable U قابل توافق
maladjusted U بی توافق دژسازگار
deals U توافق تجاری
disagreement U عدم توافق
disagreements U عدم توافق
accordance U وفق توافق
adaption U توافق سازش
adaptiveness U قوه توافق
modus vivendi U توافق موقت
understandings U توافق تظر
agreement coefficient U ضریب توافق
agreement of arguments U توافق نشانوندها
adaptableness U قابلیت توافق
accompt U سازگاری توافق
understanding U توافق تظر
breach U خطای رد یک توافق
plea bargain U توافق مدافعه [حقوق]
approving U توافق در مورد چیزی
inconsonance U عدم توافق ناهماهنگی
meet someone half-way <idiom> U به توافق رسیدن با کسی
approve U توافق در مورد چیزی
variance U مغایرت عدم توافق
approves U توافق در مورد چیزی
compromising U توافق مصالحه کردن
skeleton agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
outline agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
compromises U توافق مصالحه کردن
abidance U رفتار برطبق توافق
come to an agreement U توافق حاصل کردن
compromise U توافق مصالحه کردن
settlements U حل و فصل توافق بنگاه
conventionalization U توافق با ایین و رسوم
consensus U توافق ورضایت عمومی
master agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
adaptability U قابلیت توافق و سازش
odds U عدم توافق مغایرت
basic agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
discordantly U از روی عدم توافق
frame agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
settlement U حل و فصل توافق بنگاه
approval U توافق برای استفاده از چیزی
out of court settlement U توافق بدون محکمه [حقوق]
to settle out of court U به توافق رسیدن خارج از دادگاه
agreement on partial payments U توافق در پرداخت های قسطی
breaks U خای نپذیرفتن وفایف یک توافق
break U خای نپذیرفتن وفایف یک توافق
unless otherwise agreed U اگر توافق دیگری نباشد
undertake U توافق برای انجام کاری
contract note U سند مقاطعه توافق نامه
acclimatization U توافق بااب و هوای یک محیط
discommend U با عدم توافق چیزی گفتن
adequateness U توافق داشتن متفق بودن
inadaptable U غیر قابل توافق ناسازگار
collusion U توافق میان فروشندگان یک کالا
adhering U توافق داشتن متفق بودن
adheres U توافق داشتن متفق بودن
adhered U توافق داشتن متفق بودن
inadaptability U عدم قابلیت توافق ناسازگاری
adhere U توافق داشتن متفق بودن
undertakes U توافق برای انجام کاری
undertaken U توافق برای انجام کاری
acclimatation U توافق بااب و هوای یک محیط
argument U بحث در باره چیزی بدون توافق
arguments U بحث در باره چیزی بدون توافق
private treaty U معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
pre- U آنچه قبلا توافق شده است
pre U آنچه قبلا توافق شده است
to come to an agreement U یکدل شدن توافق حاصل کردن
agreed value policy U بیمه نامه با ارزش توافق شده
unless otherwise agreement U مگر به ترتیب دیگری توافق شده باشد
presentation layer U کدها و تقاضاهای شروع و خاتمه اتصال توافق می :ند
plea deal [between Prosecution and Defense] U توافق مدافعه [بین دادستان و وکیل دفاع]
dunkrik treaty U معاهده منعقده بین انگلستان وفرانسه به سال 7491 که هدف ان تشریک مساعی دودولت در صورت تجاوز یاتهدید به تجاوز از طرف المان و نیز برقراری تماس اقتصادی دایم بود
nod U تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
deals U قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
fashionableness U توافق بارسم وایین معمول مطابقت باسبک روز
deal U قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
nods U تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
nodding U تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
nodded U تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
packs U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
pack U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com