Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unstudied
U
مطالعه نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
feasability study
U
مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
karyosystematice
U
بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
unpremediated
U
پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unbaoked
U
سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unbroke
U
رام نشده سوقان گیری نشده
uncommitted
U
غیر متعهد نشده تعهد نشده
unpicked
U
نچیده گزین نشده انتخاب نشده
undisciplined
U
تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unobligated
U
اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unborn
U
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unresolved
U
تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unset
U
جایگزین نشده جاانداخته نشده
irredenta
U
انجام نشده جبران نشده
uncharged
U
محسوب نشده رسمامتهم نشده
unsifted
U
الک نشده رسیدگی نشده
untried
U
امتحان نشده محاکمه نشده
inconsummate
U
تکمیل نشده انجام نشده
unasked
U
خواسته نشده پرسیده نشده
unredeemed
U
جبران نشده سبک نشده
undirected
U
رهبری نشده راهنمایی نشده
unsought
U
جستجو نشده کشف نشده
unintended saving
U
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
incomplete
U
انجام نشده پر نشده
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush
U
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
readings
U
مطالعه
reading
U
مطالعه
offhanded
U
بی مطالعه
offhandedly
U
بی مطالعه
off hand
U
بی مطالعه
etude
U
مطالعه
study
U
مطالعه
studies
U
مطالعه
perusal
U
مطالعه
extemporal
U
بی مطالعه
extemporarily
U
بی مطالعه
studying
U
مطالعه
feasibility study
U
مطالعه امکانپذیری
studio
U
اطاق مطالعه
at sight
U
بی مطالعه قبلی
studios
U
اطاق مطالعه
motion study
U
مطالعه ی حرکت
impromptu
U
بی مطالعه تصنیف
lucubration
U
مطالعه سخت
system study
U
مطالعه سیستم
surveyed
U
مطالعه مجمل
surveys
U
مطالعه مجمل
bolt
[examine]
U
مطالعه کردن
evaluate
U
مطالعه کردن
study
U
مطالعه کردن
dissect
[analyse]
U
مطالعه کردن
assay
U
مطالعه کردن
analyze
[American]
U
مطالعه کردن
survey
U
مطالعه مجمل
check
U
مطالعه کردن
determine
U
مطالعه کردن
praxeology
U
مطالعه رفتارانسان
survey
U
مطالعه کردن
scrutinize
U
مطالعه کردن
look into
U
مطالعه کردن
investigate
U
مطالعه کردن
inspect
U
مطالعه کردن
explore
U
مطالعه کردن
examine
U
مطالعه کردن
enquire into
U
مطالعه کردن
portable standard
U
چراغ مطالعه
study habits
U
عادتهای مطالعه
studied
U
از روی مطالعه
analyse
[British]
U
مطالعه کردن
demography
U
مطالعه مهاجرت جمعیت
self study
U
مطالعه پیش خود
psychognosy
U
مطالعه عمیق روانی
well-read
U
اهل مطالعه و تحقیق
well read
U
اهل مطالعه و تحقیق
criminology
U
مطالعه علمی جرم
subjects
U
مبحث موضوع مطالعه
thought-out
U
سنجیده مطالعه شده
ethnography
U
مطالعه علمی نژادها
geologic survey
U
مطالعه زمین شناسی
feasibility study
U
مطالعه امکان سنجی
thought out
U
سنجیده مطالعه شده
psychognosis
U
مطالعه عمیق روانی
subject
U
مبحث موضوع مطالعه
subjected
U
مبحث موضوع مطالعه
teleology
U
مطالعه حکمت غایی
subjecting
U
مبحث موضوع مطالعه
metallography
U
مطالعه الیاژهای فلزی
sub judice
U
مورد مطالعه دادگاه
analyse
U
جزئیات را مطالعه کردن
analysed
U
جزئیات را مطالعه کردن
analyses
U
جزئیات را مطالعه کردن
analysing
U
جزئیات را مطالعه کردن
analyzed
U
جزئیات را مطالعه کردن
analyzes
U
جزئیات را مطالعه کردن
myrmecologyt
U
مطالعه علمی مورچگان
analyzing
U
جزئیات را مطالعه کردن
teppetology
U
مطالعه ریشه ای فرش
cella
U
[اتاق مطالعه ی راهبها]
to study out
U
با بر رسی یا مطالعه پیداکردن
to pore
[over; on]
U
به مطالعه دقیق پرداختن
extemporized
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporizes
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
rheological
<adj.>
U
علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده
extemporize
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporising
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporises
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporised
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
flexible arm lamp
U
چراغ مطالعه قابل انعطاف
extemporizing
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
sight read
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-read
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-reading
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-reads
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
reconsider
U
مجددا درامری مطالعه کردن
reconsidered
U
مجددا درامری مطالعه کردن
reconsidering
U
مجددا درامری مطالعه کردن
reconsiders
U
مجددا درامری مطالعه کردن
gastroenterology
U
مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
toponymy
U
مطالعه وجه تسمیه شهرهاونقاط
sinology
U
مطالعه ادبیات ورسوم چین
methods of economic study
U
روشهای مطالعه علم اقتصاد
studying
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
consumer research
U
مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
to make a study of something
U
چیزی را بررسی یا مطالعه کردن
optics
U
علم مطالعه در خواص نور
humanist
U
مطالعه کننده طبیعت یا امورانسانی
angiology
U
مطالعه عروق خونی و لنفی
geopolitics
U
مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
ethnology
U
علم مطالعه نژادها و اقوام
income and expenditure approach
U
مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
articulated machine lamp
U
چراغ مطالعه با گردن تاشو
capability study
U
مطالعه امکان انجام کار
geophysical survey
U
مطالعه خواص فیزیکی زمین
adjustable lamp
چراغ مطالعه قابل تنظیم
faunist
U
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
integrate circuit technology
U
مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
studies
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
study
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
endocrinology
U
علم شناسایی و مطالعه غددمترشحه داخلی
commodity approach
U
بررسی بازار با مطالعه مسیرتولید تا مصرف
Ekistics
U
[دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
semitics
U
مطالعه زبان وادبیات وتاریخ سامی
skimmer
U
الت سرشیرگیری مطالعه کننده سطحی
protohistory
U
مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
symbology
U
مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
theogony
U
مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
geologize
U
مطالعه علم زمین شناسی کردن
to poreone's eyes out
U
چشم را از بسیاری مطالعه خسته کردن
She laid the book aside .
U
کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
bookworms
U
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
speleology
U
مطالعه غارها ازلحاظ زمین شناسی وتاریخی
crystallography
U
کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
glottochronology
U
مبحث مطالعه سیر تکامل زبانهای مختلف
booklore
U
علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
bookworm
U
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
theogonic
U
وابسته به مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
dysgenics
U
مبحث مطالعه فساد نسل وتباهی نژادی
helminthology
U
مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
group dynamics
U
مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
mock up
U
مدلی باندازه طبعی وکامل برای مطالعه وازمایش
pragmatics
U
مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
Ergonomics
U
[مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
bioastronautics
U
مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
morphophonemics
U
مبحث مطالعه صور مختلف یاتصاریف مختلفه یک لغت یاریشه
gestalt psychology
U
مطالعه قوه ادراک و رفتار از نقطه نظرواکنش شخصی در برابرامورکلی
ideologist
U
ایده ئولوگ کسی که در مورد افکار وعقاید مطالعه میکند
impromptu
U
کاری که بی مطالعه و بمقتضای وقت انجام دهند بالبداهه حرف زدن
epizootology
U
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizoology
U
علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootiology
U
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
casework
U
مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
input output analysis
U
تحلیل داده ها ستاده ها مطالعه تجربی روابط متقابل بخشهای مختلف اقتصاد
After dinner he likes to retire to his study.
U
پس از شام او
[مرد]
دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
dendrochronology
U
دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
structuralism
U
بخشی از روانشناسی که ازراه تعقل وتفکر وضع روحی فرد را مورد مطالعه قرارمیدهد
historcicism
U
فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
geopolitic
U
علمی که روابط بین موقعیت جغرافیایی سرزمینها را باپیدایش و نابودی قدرتهای بزرگ و امپراطوریها مطالعه میکند
cybernetics
U
مطالعه ومقایسه بین دستگاه عصبی خودکارکه مرکب ازمغز واعصاب میباشدبادستگاه الکتریکی ومکانیکی فرمانشناسی
uncharged
U
پر نشده
unbowed
U
خم نشده
functional distribution
U
توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
psychbiology
U
علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
harmonics
U
مبحث مطالعه خواص ومختصات اصوات موسیقی مبحث الحان موزون همسازها
unearned
U
کسب نشده
unguarded
U
حراست نشده
unset
U
ثابت نشده
unconnected
U
وصل نشده
innascible
U
زایده نشده
wound less
U
زخمی نشده
unguarded
U
حساب نشده
unasked
U
سوال نشده
roughdry
U
اطو نشده
unseen
U
مکشوف نشده
unseen
U
مشاهده نشده
sightless
U
دیده نشده
unreconstructed
U
بازسازی نشده
tenantless
U
اشغال نشده
the date was not specified
U
نشده بود
unquestioned
U
بررسی نشده
unquestioned
U
استنتاق نشده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com