Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
integrate circuit technology
U
مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
opto electronics
U
تکنولوژی مربوط به مجتمع سازی دانش نور و الکترونیک
mask design
U
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
i.c.
U
مدار مجتمع
integrate circuit
U
مدار مجتمع
integrated circuit
U
مدار مجتمع IC
integrated circuit
U
مدار مجتمع
integrate logic circuit
U
مدار منطقی مجتمع
medium scale integration
U
مدار مجتمع با دو قطعه
integrate magnetic circuit
U
مدار مغناطیسی مجتمع
microcircuit
U
مدار مجتمع پیچیده
monolithic integrated circuit
U
مدار مجتمع یکپارچه
microcontroller
U
مدار مجتمع که حاوی CPU
integrate semiconductor circuit
U
مدار نیمه هادی مجتمع
speech
U
مدار مجتمع با صوت تولید شده .
parallels
U
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
speeches
U
مدار مجتمع با صوت تولید شده .
parallelling
U
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallelled
U
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
paralleling
U
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
paralleled
U
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallel
U
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
substrate
U
ماده اصلی که روی آن یک مدار مجتمع ایجاد میشود
music chip
U
مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane
jumbo chip
U
مدار مجتمع که از مهر نیمه هادی استفاده میکند
metal oxide semiconductor
U
طراحی مدار مجتمع و روش ساخت با استفاده جفت تراتریستورهای p و n
microprocessors
U
مدار مجتمع که حاوی تمام قط عات واحد پردازش مرکزی
vhsic program
U
Circuit Integration HighSpeed Very program برنامه مدار مجتمع بسیارسریع
microprocessor
U
مدار مجتمع که حاوی تمام قط عات واحد پردازش مرکزی
integrate circuit transistor
U
ترانزیستور در مدار مجتمع ترانزیستور مجتمع
pinout
U
شرح محل سوزن ها در مدار مجتمع به همراه کار و سیگنال آنها
inhibits
U
توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
inhibit
U
توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
piggyback
U
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
piggybacks
U
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
dual
U
استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه
dip
U
Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
photo pattern generation
U
تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
dips
U
Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
gate
U
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gates
U
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
p channel mos
U
تکنولوژی نیمه هادی اکسیدفلزی نسبتا" قدیمی برای دستگاههایی که با تکنولوژی LSI ساخته شده اند
in circuit emulator
U
ای که وسیله یا مدار مجتمع را تقلید میکند و وارد یک سیستم جدید یا خطادار میشود برای بررسی صحت کار ان
mask
U
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
universal
U
مدار مجتمع مجزا که تمام عملیات سری به موازی و واسط را انجام میدهد که بین کامپیوتر و خط وط ارسال لازم است
masks
U
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
flat
U
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
flattest
U
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
multi board computer
U
کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
wafer
U
یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
wafers
U
یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
state of the art
U
جدیدترین تکنولوژی تکنولوژی جدید
feasability study
U
مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
duplex
U
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplexes
U
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
karyosystematice
U
بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
pad
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit
U
مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching
U
مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet
U
سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
pinning
U
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned
U
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin
U
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
technologies
U
تکنولوژی
technology
U
تکنولوژی
techs
U
تکنولوژی
tech
U
تکنولوژی
technology transfer
U
انتقال تکنولوژی
technologies
U
ابزارشناسی تکنولوژی
instructional technology
U
تکنولوژی اموزشی
institute of technology
U
انستیتو تکنولوژی
backstop technology
U
تکنولوژی پشتیبان
architectonic
U
تکنولوژی ساختمان
neutral technology
U
تکنولوژی خنثی
transfer of technology
U
انتقال تکنولوژی
nuclear technology
U
تکنولوژی هستهای
elecric technology
U
تکنولوژی برق
electrotechnology
U
تکنولوژی برق
soft technology
U
تکنولوژی نرم
choice of technology
U
انتخاب تکنولوژی
information technology
U
تکنولوژی اطلاعات
nuclear engineering
U
تکنولوژی هستهای
appropriate technology
U
تکنولوژی مناسب
technology
U
ابزارشناسی تکنولوژی
backstop technology
U
تکنولوژی با صرفه
appropriated technology
U
تکنولوژی متناسب
labor augmenting tednological progress
U
پیشرفت تکنولوژی کارافزا
automatic control technology
U
تکنولوژی اتوماتیک کنترل
technology
U
دانش فنی تکنولوژی
technologies
U
دانش فنی تکنولوژی
data processing technology
U
تکنولوژی پردازش داده
powder train
U
مدار خرج مدار باروت
firing circuit
U
مدار چاشنی مدار انفجار
automotive
U
تکنولوژی وسایل نقلیه موتوری
safety interlock
U
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
safety locking device
U
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
one hook
U
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
coherence
U
فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
safety interlocks
U
قفل های ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
neutral technology
U
تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
safety locking devices
U
قفل های ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
icot
U
موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید
globe valve
U
شیر سوپاپی
[صنعت]
[تکنولوژی ]
[مهندسی]
globe valve
U
شیر بشقابی
[صنعت]
[تکنولوژی ]
[مهندسی]
automotive engineering
U
تکنولوژی اتومکانیک مهندسی مکانیک اتومبیل
mcc
U
انجمن ریزالکترونیک و تکنولوژی کامپیوترTechnology andComputer icroelectronic
famos
U
Floating تکنولوژی ساخت دستگاههای ذخیره بار
ergonomics
U
علم و تکنولوژی ایمنی راحتی و سادگی استفاده ازماشین
reprographics
U
تکنولوژی ای که شامل واردزیر است فرایندهای تولیدمجدد و نسخه برداری ازمستندات
colonies
U
مجتمع
complexes
U
مجتمع
complex
U
مجتمع
colony
U
مجتمع
computer output microfilm
U
فیلم تولید شده با سیگنالهای کامپیوتری تکنولوژی ضبط خروجی کامپیوتر روی میکروفیلم
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
tail clusters
U
ابگیرهای مجتمع
regroup
U
مجتمع شدن
assembled
U
مجتمع کردن
assemble
U
مجتمع کردن
biocinosis
U
مجتمع زیستی
regrouped
U
مجتمع شدن
assembles
U
مجتمع کردن
cell assembly
U
مجتمع یاختهای
hardware
U
مدارهای مجتمع
regrouping
U
مجتمع شدن
integrated program
U
برنامه مجتمع
integration
U
مجتمع سازی
integrate
U
مجتمع کردن
integrates
U
مجتمع کردن
integrate transmission line
U
خط انتقال مجتمع
integrate system
U
سیستم مجتمع
integrate electronics
U
الکترونیک مجتمع
port complex
U
مجتمع بندری
integrate resistor
U
مقاومت مجتمع
integrating
U
مجتمع کردن
regroups
U
مجتمع شدن
silicon valley
U
محلی در دره سانتاکلارای کالیفرنیا باگسترده ترین تمرکز تجارت وکار تکنولوژی عالی در جهان
off hand
U
بی مطالعه
extemporarily
U
بی مطالعه
reading
U
مطالعه
studying
U
مطالعه
etude
U
مطالعه
offhanded
U
بی مطالعه
offhandedly
U
بی مطالعه
extemporal
U
بی مطالعه
perusal
U
مطالعه
readings
U
مطالعه
study
U
مطالعه
studies
U
مطالعه
cim
U
تکنولوژی که مستلزم بکارگیری یک دستگاه ورودی برای خواندن مستقیم محتویات میکروفیلم به داخل کامپیوتر میباشدicrofilmanufacturing
computer input microfilm
U
تکنولوژی که مستلزم بکارگیری یک دستگاه ورودی برای خواندن مستقیم محتویات میکروفیلم به درون کامپیوتر میباشد
join up
U
مجتمع کردن هواپیماها
integrated software
U
نرم افزار مجتمع
integrated data processing
U
پردازش داده مجتمع
integrate electronic component
U
قطعه الکترونیکی مجتمع
integrate transmission system
U
سیستم انتقال مجتمع
idp
U
پردازش داده مجتمع
vector data aggregate
U
بردار اطلاعات مجتمع
unstudied
U
مطالعه نشده
studio
U
اطاق مطالعه
studios
U
اطاق مطالعه
studied
U
از روی مطالعه
impromptu
U
بی مطالعه تصنیف
survey
U
مطالعه کردن
system study
U
مطالعه سیستم
survey
U
مطالعه مجمل
bolt
[examine]
U
مطالعه کردن
feasibility study
U
مطالعه امکانپذیری
explore
U
مطالعه کردن
inspect
U
مطالعه کردن
investigate
U
مطالعه کردن
look into
U
مطالعه کردن
praxeology
U
مطالعه رفتارانسان
analyse
[British]
U
مطالعه کردن
scrutinize
U
مطالعه کردن
analyze
[American]
U
مطالعه کردن
surveyed
U
مطالعه مجمل
surveys
U
مطالعه مجمل
dissect
[analyse]
U
مطالعه کردن
examine
U
مطالعه کردن
motion study
U
مطالعه ی حرکت
assay
U
مطالعه کردن
portable standard
U
چراغ مطالعه
at sight
U
بی مطالعه قبلی
study habits
U
عادتهای مطالعه
evaluate
U
مطالعه کردن
study
U
مطالعه کردن
check
U
مطالعه کردن
determine
U
مطالعه کردن
lucubration
U
مطالعه سخت
enquire into
U
مطالعه کردن
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
commercial center
[American]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
mall
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
medium scale integration
U
مجتمع سازی در مقیاس متوسط
retail park
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com