English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
group dynamics U مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
geopolitics U مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
m factors U عوامل موثر دربازاریابی که عبارتند از :messages ,motives,markets ,moneymerchandise and media
functional distribution U توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
lysenkoism U نظریهای که معتقد است عوامل جسمانی وبدنی وشرایط محیط در وراثت موثر است
tac log group U گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
elements of weather U عناصر موثر در شرایط جوی عوامل جوی
barrier forces U نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
fire coordination line U خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
military services U نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
elasticity of factor substitution U کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
feasability study U مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
transient forces U نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
assigned forces U نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
package forces U نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
litterae humaniores U عواطف بشری
idols of the tribe U اوهام بشری
human language U زبان بشری
external diseconomies U عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
karyosystematice U بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
hu man U وابسته ب ه انسان بشری
summa U اثار دانش بشری
human oriented language U زبان ارایش یافته بشری
superhuman U ابر انسان فوق بشری
demarkation line U خط تقسیم نیروهای متخاصم خط مرز نیروهای متخاصم خط تحدید خط تحدید حدودنظامی طرفین
blue commander U فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
regional forces U نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
alert force U نیروهای اماده باش نیروهای اماده
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
v , series U سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
AI U طراحی و پیشبرد برنامههای کامپیوتری که از هوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید می کنند و شامل دلایل ابتدایی و سایر خصوصیات بشری هستند
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
m factors U عوامل ام
effects U عوامل
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
agents of production U عوامل تولید
production factors U عوامل تولید
variable factors U عوامل متغیر
allocative factors U عوامل تخصیصی
total factor productivity U بازدهی کل عوامل
factor price U قیمت عوامل
institutional factors U عوامل نهادی
aerodynamic factors U عوامل ایرودینامیکی
adverse factors U عوامل نامساعد
justificatory conditions U عوامل موجهه
factor proportion U نسبت عوامل
natural agents U عوامل طبیعی
factor productivity U بازدهی عوامل
growth factors U عوامل رشد
factor demand U تقاضای عوامل
human factor U عوامل انسانی
excusatory conditions U عوامل رافعه
motivational factors U عوامل محرکه
elements of expense U عوامل هزینهای
psychological factors U عوامل روانی
factors of production U عوامل تولید
balancing factors U عوامل جبرانی
technical data U عوامل فنی
complementary factors U عوامل مکمل
demand factors U عوامل تقاضا
constant factors U عوامل ثابت
armed services U قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
factor analysis U تجزیه و تحلیل عوامل
factor price equalization U برابرسازی قیمت عوامل
factor productivity U بهره دهی عوامل
market forces U عوامل موثردر بازار
mechanism U عوامل مکانیکی مکانیزم
elements of expense U عوامل تولید هزینه
factor price distortions U انحراف قیمت عوامل
mobility of factors of production U تحرک عوامل تولید
factor mobility U تحرک عوامل تولید
competitive factors U عوامل محرک رقابت
factor markets U بازارهای عوامل تولید
factor earnings U درامد عوامل تولید
o technique U تحلیل عوامل زمانی
factor cost line U خط هزینه عوامل تولید
mechanisms U عوامل مکانیکی مکانیزم
ingredients U داخل شونده عوامل
diseconomies U عوامل زیان اور
additional production personnel عوامل دیگر تولد
human factors engineering U مهندسی عوامل انسانی
inputs U عوامل تولید منابع
retarding factors U عوامل کند کننده
fixed factor U عوامل ثابت تولید
fixed factor U عوامل تولید ثابت
polygene U عوامل توارثی غیرهمردیف
ingredient U داخل شونده عوامل
cryptovariable U عوامل متغیر رمز
aiming group U عوامل مثلث گیری
weathering U اثر عوامل جوی
non specific factors of production U عوامل غیر اختصاصی تولید
net factor income from abroad خالص درآمد عوامل از خارج
variable factors U عوامل قابل تغییر تولید
factor payments U پرداختهای عوامل تولید مانند
aerometeorograph U دستگاه نگارش عوامل هواسنجی
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde U گروه بیشمار گروه
hordes U گروه بیشمار گروه
ground forces U نیروهای زمینی
screening forces U نیروهای پاسیور
battalion U نیروهای ارتشی
battalions U نیروهای ارتشی
combined forces U نیروهای مرکب
political forces U نیروهای سیاسی
market forces U نیروهای بازار
blue forces U نیروهای خودی
forces of production U نیروهای تولید
friendly forces U نیروهای خودی
frontalier U نیروهای مرزی
irregular forces U نیروهای نامنطم
garrison forces U نیروهای پادگانی
irregular forces U نیروهای چریکی
army of occupation U نیروهای اشغالی
army forces U نیروهای زمینی
combat forces U نیروهای رزمی
differential forces U نیروهای دیفرانسیلی
blue forces U نیروهای ابی
naval forces U نیروهای دریایی
nuclear forces U نیروهای هستهای
irregular U نیروهای نامنطم
armed forces U نیروهای مسلح
services U نیروهای مسلح
services U نیروهای سه گانه
enemy forces U نیروهای دشمن
opposing forces U نیروهای متخاصم
component forces U نیروهای مولفه
lateral forces U نیروهای عرضی
ceteris paribus U ثابت بودن تمام عوامل دیگر
mechanical powers U نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
columnar transposition U تغییر مکان دادن عوامل در ستون
map k U ضریب تصحیح عوامل یاعناصر نقشهای
elasticity of factor substitution U وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
input output table U این جدول جریان عوامل تولید
unpredictable factors U عوامل غیر قابل پیش بینی
self buried U مدفون شده در اثر عوامل طبیعی
neutral technology U تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
conventional forces U نیروهای رزمی معمولی
nato forces U نیروهای پیمان ناتو
action U اشغال نیروهای جنگی
actions U اشغال نیروهای جنگی
reserve mobilization U بسیج نیروهای احتیاط
landing forces U نیروهای پیاده شونده
van der waals forces U نیروهای وان در والس
opposing forces U نیروهای درگیر نبرد
fundamental forces U نیروهای بنیادی [فیزیک]
restraining forces U نیروهای مهار کننده
tactical reserve U نیروهای احتیاط تاکتیکی
balance collective forces U نیروهای کلی متعادل
paramilitary U نیروهای شبه نظامی
establishing authority U فرماندهی نیروهای اب خاکی
paramilitaries U نیروهای شبه نظامی
armed forces courier U پیک نیروهای مسلح
fundamental interactions U نیروهای بنیادی [فیزیک]
amphibious striking forces U نیروهای ضربتی اب خاکی
castrum U [کمپ نیروهای رومی]
dipole dipole forces U نیروهای دو قطبی- دوقطبی
armed forces police U دژبان نیروهای مسلح
assigned forces U نیروهای زیر امر
shift forward U انتقال به عوامل بعدی حرکت به سمت جلو
contingencey forces U نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
establishing authority U مقام مسئول نیروهای اب خاکی
special forces U نیروهای ویژه ضد چریک [ارتشی ]
joint U مشترک بین نیروهای مسلح
attack carrier striking forces U نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
residual force U نیروهای ته مانده یاباقیمانده در محل
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces . U درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
international date line U خط تقسیم نیروهای بین المللی
bleaching materiel U پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
off hand U بی مطالعه
offhanded U بی مطالعه
reading U مطالعه
readings U مطالعه
offhandedly U بی مطالعه
extemporal U بی مطالعه
etude U مطالعه
extemporarily U بی مطالعه
studying U مطالعه
studies U مطالعه
perusal U مطالعه
study U مطالعه
counter vailing power U تقارن دو نیروی اقتصادی نیروهای متقارن
international peace force U نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
sum of all external forces U حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
diffraction loading U منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
opposing U مخالف درگیر نبرد نیروهای متخاصم
operating force U نیروهای حاضر به کار نیروی فعال
orange forces U علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com