Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 137 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
varia
U
مطالب گوناگون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
miscellanies
U
مجموعهای از مطالب گوناگون
miscellany
U
مجموعهای از مطالب گوناگون
Other Matches
petitioning creditor
U
مطالب
antilogy
U
تناقض مطالب
discussions
U
تشریح مطالب
discussion
U
تشریح مطالب
recapitulations
U
تکرار رئوس مطالب
syllabuses
U
رئوس مطالب برنامه
front page
U
مطالب سرصفحه یا سرمقاله
front-page
U
مطالب سرصفحه یا سرمقاله
syllabus
U
رئوس مطالب برنامه
refersher course
U
دوره یاداوری مطالب
miscellanist
U
نویسنده مطالب مختلف
epitome
U
خلاصه رئوس مطالب
recapitulation
U
تکرار رئوس مطالب
outlines
U
خلاصه رئوس مطالب
outline
U
خلاصه رئوس مطالب
outlined
U
خلاصه رئوس مطالب
outlining
U
خلاصه رئوس مطالب
recapitulated
U
رئوس مطالب را دوره کردن
concordances
U
راهنمای مطالب وموضوعات کتاب
anagoge
U
تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
recapitulates
U
رئوس مطالب را تکرار کردن
shockers
U
مطالب مهیج تحریک کننده
recapitulating
U
رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulating
U
رئوس مطالب را دوره کردن
shocker
U
مطالب مهیج تحریک کننده
concordance
U
راهنمای مطالب وموضوعات کتاب
recapitulated
U
رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulate
U
رئوس مطالب را تکرار کردن
anagogy
U
تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
precis
U
خلاصه رئوس مطالب تلخیص
recapitulates
U
رئوس مطالب را دوره کردن
recapitulate
U
رئوس مطالب را دوره کردن
for the rest
U
اما در باره باقی مطالب
mixtilineal
U
گوناگون خط
miscellaneous
U
گوناگون
odd and ends
U
گوناگون
pied
U
گوناگون
varicolored
U
گوناگون
variate
U
گوناگون
heterochromous
U
گوناگون
protean
U
گوناگون
sundries
U
گوناگون
variegated
U
گوناگون
multifarious
U
گوناگون
varied
U
گوناگون
various
U
گوناگون
diverse
U
گوناگون
sundry
U
گوناگون
multiple
U
گوناگون
pornographer
U
نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
copywriter
U
نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
copywriters
U
نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
glasnost
U
سیاست بحث آزاد مطالب و مسائل
multiple
U
چندلا گوناگون
versicolor
U
برنگهای گوناگون
miscellaneously
U
بطور گوناگون
diversified
U
گوناگون ساختن
diversifies
U
گوناگون ساختن
under various titles
U
به عناوین گوناگون
undervarious
U
بعناوین گوناگون
varia
U
اشیا گوناگون
variant
U
گوناگون مختلف
here and there
<idiom>
U
درمکانهای گوناگون
variegated colours
U
رنگهای گوناگون
varietal
U
گوناگون پر از تنوعات
oddments
U
مواد گوناگون
diversifying
U
گوناگون ساختن
diversify
U
گوناگون ساختن
wide-ranging
U
متنوع - گوناگون
demodulate
U
از مخابرات رادیویی مطالب رمزی کشف کردن
documentarian
U
کسیکه فیلم یا مطالب مستندی را تهیه میکند
bathos
U
تنزل از مطالب عالی به چیزهای پیش پا افتاده
journalese
U
بزرگ جلوه دادن مطالب درروزنامه نگاری
differentiation
U
فرق گذاری تفکیک و تمیز مطالب از یکدیگر
manifoldly
U
بطور متعدد یا گوناگون
sundry
U
اقلام متفرقه گوناگون
variform
U
گوناگون مختلف الشکل
humoursomeness
U
حالات ویژه گوناگون
polyphagia
U
خورنده غذاهای گوناگون
various books
U
کتابهای گوناگون یا مختلف
heterochromous
U
دارای رنگهای گوناگون
galley
U
نمونه ستونی و صفحه بندی نشده مطالب چاپی
context sensitive help key
U
کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
galley proof
U
نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
tragi comedy
U
نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
symposia
U
مقالات گوناگون درباره یک موضوع
symposium
U
مقالات گوناگون درباره یک موضوع
symposiums
U
مقالات گوناگون درباره یک موضوع
job lots
U
کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
catchall
U
فرف یامخزن اشیاء گوناگون
job lot
U
کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
to compare apples and oranges
<idiom>
U
چیزهای کاملا گوناگون را با هم برابرکردن
polyvalent
U
دارای پادگن ها یا پادتنهای گوناگون
varied
U
دارای رنگهای گوناگون رنگارنگ
moto scramble
U
مسابقه چند بخشی درمسیرهای گوناگون
combination carrier
U
کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
omnibus bill
U
لایحه قانونی که مسائل گوناگون در بر دارد
redundancies
U
تکراراطلاعات میان فایلهای گوناگون افزونگی
multi purpose vehicle
U
وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
Reforms are needed in various directions.
U
تغییراتی ؟ رجهات گوناگون لازم است
redundancy
U
تکراراطلاعات میان فایلهای گوناگون افزونگی
progressive attack
U
پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
Autocue
U
دستگاهی که مطالب را برای گوینده تلویزیون در حین اجرای برنامه نمایش میدهد
varriform
U
دارای چندین شکل گوناگون مختلف الشکل
universal provider
U
سوداگری که در همه چیزیادرکالاهای گوناگون معامله میکند
He gets paid wering different hats .
U
به عنوان های گوناگون حقوق دریافت می کند
His presentation was actually just a recital of names, places, and dates.
U
مطالب ارایه شده او
[مرد]
در واقع فقط شمارشی از نام، مکان، و تاریخ بود.
covering letters
U
نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد
covering letter
U
نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد
hexapla
U
کتاب شش متنی که متنهای گوناگون رادرستونهای موازی نشان دهد
heteromorphic
U
جور بجور شونده دارای شکلهای گوناگون جانوران دگردیس
to ring the changes
U
کاری راتا انجا که بتوان باشکال گوناگون انجام دادن
input output table
U
بین بخشهای گوناگون اقتصادی را مشخص و اندازه گیری میکند
jumble shop
U
دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
panopticon
U
نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
montage
U
قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
instructional computing
U
فرایند اموزشی تدریس مراحل گوناگون علم کامپیوتر وپردازش داده به افراد
montages
U
قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
redundant information
U
یک پیام بیان شده به روشی که اساس اطلاعات بطرق گوناگون یافت میشود
maypole
U
تیری که باگلهای گوناگون اراسته ودر روز یکم ماه مه درمیدان شهربدوران میرقصند
boilerplate
U
قطعهای از متن که بارهاکلمه به کلمه در سندهای گوناگون استفاده میشودورق اهن دیگ بخار
screamer
U
اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
Tendentious articles and remarks .
U
مطالب واظهارات غرض آمیز ( غرض آلود )
exchange of notes
U
نوعی ازموافقتهای سیاسی است که به وسیله مبادله اسنادی بامضمون واحد و حاوی مواردو مطالب مورد توافق طرفین متبادلین انجام میشود
hypercard
U
نوعی محیط برنامه نویسی که تمام شکلهای گوناگون اطلاعات را به صورت پشته هایی از کارت شاخص دارسازمان میدهد هایپرکارت
p system
U
سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
compaq computer corporation
U
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
the incidents of a journey
U
رویدادهای یک مسافرت اتفاقات جزئی و گوناگون یک مسافرت
take in
<idiom>
U
زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
high lights
U
موضوعات مهم مطالب مهم
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
mask design
U
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
elegant
U
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
Of all sorts. Of every description.
U
جور واجور ( جور به جور ؟ گوناگون )
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com