Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
claim under a guarantee
U
مطالبه تحت ضمانتنامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
claim guarantee form
U
مطالبه پرداخت ضمانتنامه
Other Matches
claim for indemnification
U
ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
trover
U
دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
surety bond
U
ضمانتنامه
bill of guarantee
U
ضمانتنامه
return of guarantee
U
عودت ضمانتنامه
return of a guarantee
U
عودت ضمانتنامه
issue a guarantee
U
صدور ضمانتنامه
contract guarantee
U
ضمانتنامه قرارداد
bid holder
U
دارنده ضمانتنامه
bid bond
U
ضمانتنامه مناقصه
contract bonds and guarantees
U
ضمانتنامه ها و تضمیننامههای قرارداد
bid guarantee
U
ضمانتنامه شرکت در مناقصه
bid bond
U
ضمانتنامه شرکت در مناقصه
bail credit
U
اعتبار تحت ضمانتنامه
performance bonds
U
ضمانتنامه انجام کار
payment under a guarantee
U
پرداخت تحت ضمانتنامه
earnest money
U
ضمانتنامه شرکت در مناقصه
average bond
U
ضمانتنامه پرداخت خسارت دریائی
bid bond
U
ضمانتنامه شرکت در مناقصه یا مزایده
tender bond
U
ضمانتنامه شرکت در مناقصه یا مزایده
demanded
U
مطالبه
claim
U
مطالبه
demands
U
مطالبه
demand
U
مطالبه
claimed
U
مطالبه
claims
U
مطالبه
claiming
U
مطالبه
claimed
<adj.>
<past-p.>
U
مطالبه شده
demanded
<adj.>
<past-p.>
U
مطالبه شده
demand note
U
مطالبه نامه
undercharge
U
کم مطالبه کردن از
asked
<adj.>
<past-p.>
U
مطالبه شده
to call in
U
مطالبه کردن
claiming
U
مطالبه کردن
omittance is no quit tance
U
مطالبه نکردن
exaction
U
مطالبه بزور
energy demand
U
مطالبه انرژی
demander
U
مطالبه کننده
demandable
U
قابل مطالبه
demand
U
درخواست مطالبه
claims
U
مطالبه کردن
claimed
U
مطالبه کردن
claim
U
مطالبه کردن
demands
U
مطالبه کردن
demands
U
درخواست مطالبه
demanded
U
مطالبه کردن
demanded
U
درخواست مطالبه
demand
U
مطالبه کردن
charge
U
مطالبه بها
charges
U
مطالبه بها
claimable
U
قابل مطالبه
exactable
U
قابل مطالبه
unclaimed
U
مطالبه نشده
claimant
U
مطالبه کننده
to make a demand on somebody
U
مطالبه کردن از کسی
exacts
U
بزور مطالبه کردن
exigible
U
خواستنی مطالبه کردنی
demanded
U
مطالبه تقاضا کردن
unasked
U
مطالبه نشده ناپرسیده
demand
U
مطالبه تقاضا کردن
demands
U
مطالبه تقاضا کردن
exact
U
بزور مطالبه کردن
exacted
U
بزور مطالبه کردن
exacted
U
عین به زور مطالبه کردن
exacts
U
عین به زور مطالبه کردن
buyer's option to duble
U
مقداربیشتری از مبیع مطالبه کند
exact
U
عین به زور مطالبه کردن
time deposits
U
مطالبه نقدی موجل از بانک
pray in aid
U
دعوی مطالبه منافع ناشی ازمحتویات یک سند
seller's option to duble
U
از مقدار مبیع کم یا ثمن بیشتری مطالبه کند
property in action
U
مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
things in action
U
اموالی که بالفعل در تصرف شخصی نیستند ولی نسبت به ان ها حقی دارد ومیتواند از طریق طرح دعوی ان ها را مطالبه کند
use and occupation
U
عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com