Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mithridatism
U
مصونیت از زهر بواسطه خوردن و کم کم افزودن برمقداران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to freshen rope
U
جای طنابی راکه بواسطه خوردن بچیزی ساییده میشودعوض کردن
immunity
U
مصونیت سیاسی مصونیت دیپلماسی عدم تبعیت مامور سیاسی خارجی ازمقررات قانونی کشور مرسل الیه است
increments
U
افزودن چیزی یا افزودن یک عدد
increment
U
افزودن چیزی یا افزودن یک عدد
in d.of
U
بواسطه
in right of his wife
U
بواسطه
on account of
U
بواسطه
for
U
بواسطه
by
U
از بواسطه
frae
U
بواسطه
through
U
بواسطه
they fought with courage
U
از =بواسطه
because of
U
بواسطه
from
U
بواسطه
by of
U
بواسطه
immunity
U
مصونیت
impunity
U
مصونیت
franchise
U
مصونیت
franchises
U
مصونیت
privilege
U
مصونیت
hedging
U
مصونیت
inviolately
U
با مصونیت
sacredness
U
مصونیت
out of
U
در خارج بواسطه
through
U
بواسطه سرتاسر
out-of-
U
در خارج بواسطه
thru
U
بخاطر بواسطه
for the sake of money
U
بواسطه پول
it is because
U
بواسطه انست که
security
U
مصونیت تضمین
diplomatic immunity
U
مصونیت دیپلماتیک
privilege frome arrest
U
مصونیت از توقیف
privilege of paliament
U
مصونیت پارلمانی
privilege of parliament
U
مصونیت پارلمانی
security
U
تامین مصونیت
diplomatic immunity
U
مصونیت سیاسی
immunization
U
مصونیت دادن
noise immunity
U
مصونیت از اختلال
judicial immunity
U
مصونیت قضایی
immunologic
U
مربوط به مصونیت
immunology
U
مبحث مصونیت
infallibility
U
مصونیت از خطا
photobiotic
U
زنده بواسطه نور
ipso jure
U
بواسطه خود قانون
seaworn
U
ساییده بواسطه دریا
ipso facto
U
بواسطه خود عمل
chemotherapy
U
درمان بواسطه موادشیمیایی
immunises
U
مصونیت دار کردن
hedges
U
کسب مصونیت نمودن
hedged
U
کسب مصونیت نمودن
hedge
U
کسب مصونیت نمودن
immunized
U
مصونیت دار کردن
franchise du quartier
U
مصونیت محل اقامت
immunizing
U
مصونیت دار کردن
immunizes
U
مصونیت دار کردن
immunize
U
مصونیت دار کردن
inviolacy
U
نقض نشدگی مصونیت
immunised
U
مصونیت دار کردن
immunising
U
مصونیت دار کردن
immunogenetics
U
مبحث مصونیت نژادی
forlackof shoes
U
بواسطه نداشتن یا نبودن کفش
snow bound
U
بازمانده از زفتن بواسطه برف
ipso facto
U
بواسطه ماهیت خود فعل
emprosthotonos
U
پیشامدگی بدن بواسطه کزاز
inviolably
U
با مصونیت بطور تخلف ناپذیر
to play a good knife and fork
U
ازروی اشتهاخوراک خوردن خوب چیز خوردن
swag
U
تاب خوردن تلوتلو خوردن بنوسان دراوردن
to strain under a load
U
درزحمت بودن بواسطه حمل یک بار
the veaael was neaped
U
کشتی بواسطه فرو کش اب بگل نشست
ness on his part
U
این بیشتر بواسطه کمرویی است
land sick
U
کند رونده بواسطه نزدیکی بخشکی
to blunder away
U
بواسطه سوء اداره تلف کردن
taeniasis
U
بدی مزاج بواسطه کرم کدو
franchisede i'hotel
U
مصونیت محل اقامت نمایندگان خارجی
men of light and leading
U
مردانی که بواسطه قوه رهنمایی صاحب نفوذمیشوند
to grudge to do a thing
U
بواسطه لجاجت ازکردن کاری دریغ کردن
to invalid a soldier home
U
سربازیرا بواسطه ناتوانی ازخدمت رها کردن
benefit of clergy
U
مصونیت روحانیون ازمحاکمه شدن در دادگاههای عرفی
weather bound
U
ممنوع ازحرکت بواسطه بدی هوا منتظرهوای خوب
mondayish
U
بیحال در روز دوشنبه بواسطه بیکاری یکشنبه خسته از کار
set the game
U
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score
U
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
immune
U
مقاوم دربرابرمرض بر اثر تلقیح واکسن دارای مصونیت قانونی وپارلمانی
trips
U
لغزش خوردن سکندری خوردن
tripped
U
لغزش خوردن سکندری خوردن
tumbles
U
غلت خوردن معلق خوردن
trip
U
لغزش خوردن سکندری خوردن
tumbled
U
غلت خوردن معلق خوردن
tumble
U
غلت خوردن معلق خوردن
grog
U
دستهای از مردم که برای خوردن عرق گرد هم نشینند عرق خوردن
adds
U
افزودن
adding
U
افزودن
accelerate
U
افزودن
accelerated
U
افزودن
eke
U
افزودن
accelerates
U
افزودن
dynamize
U
افزودن
accelerating
U
افزودن
Inc
U
افزودن
aggrandize
U
افزودن
add
U
افزودن
appended
U
افزودن
subjoin
U
افزودن
appending
U
افزودن
increase
U
افزودن
increased
U
افزودن
to eke out
U
افزودن
eke out
U
افزودن به
aggrade
U
افزودن
increases
U
افزودن
put on
U
افزودن
potentize
U
افزودن
adject
U
افزودن به
imburse
U
افزودن
appends
U
افزودن
to run rup
U
افزودن
aggrandise
U
افزودن
append
U
افزودن
enhancing
U
افزودن
augments
U
افزودن
augmenting
U
افزودن
append
U
افزودن
subjoin
U
افزودن
enhances
U
افزودن
enhanced
U
افزودن
add
U
افزودن
augment
U
افزودن
enhance
U
افزودن
augmented
U
افزودن
preponderate
U
چربیدن بر افزودن
to pay back
U
برگرداندن افزودن
stocked
U
به موجودی افزودن
amplifies
U
افزودن بالابردن
plus
U
افزودن به مثبت
stock
U
به موجودی افزودن
amplified
U
افزودن بالابردن
amplify
U
افزودن بالابردن
amplifying
U
افزودن بالابردن
to drink wine
U
می خوردن شراب خوردن
to fan the flame
U
برشدت چیزی افزودن
redoubling
U
افزودن دوبرابر کردن
setting
U
افزودن به وقت بازی
redoubles
U
افزودن دوبرابر کردن
volumes
U
کتاب برحجم افزودن
adjoined
U
افزودن متصل شدن
adjoin
U
افزودن متصل شدن
redouble
U
افزودن دوبرابر کردن
apperceive
U
بمعلومات خود افزودن
toincrease any one's salary
U
مواجب کسیرا افزودن
increased
U
افزودن ترقی دادن
resurfaces
U
لایهی جدید افزودن
bundling
U
افزودن نرم افزار
increases
U
افزودن ترقی دادن
bundles
U
افزودن نرم افزار
bundle
U
افزودن نرم افزار
volume
U
کتاب برحجم افزودن
resurface
U
لایهی جدید افزودن
throwin
U
مشارکت کردن افزودن بر
resurfaced
U
لایهی جدید افزودن
settings
U
افزودن به وقت بازی
imp
U
غرس کردن افزودن
accrete
U
بهم افزودن یا چسبانیدن
imps
U
غرس کردن افزودن
adjoins
U
افزودن متصل شدن
toincrease any one's salary
U
برحقوق کسی افزودن
increase
U
افزودن ترقی دادن
redoubled
U
افزودن دوبرابر کردن
subjoin
U
در پایان افزودن اضافه کردن
to intensify one's actions
U
برشدت اقدامات خود افزودن
insets
U
افزودن اضافه کردن گذاشتن
throw in
U
مطلبی بر صحبت کسی افزودن
inset
U
افزودن اضافه کردن گذاشتن
daylight saving time
U
افزودن یک ساعت بر ساعات روز
queue
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queued
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queues
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queueing
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
forward mode
U
افزودن یک عدد یا اندیش و اختلاف به اصل
upgrading
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
doping
U
افزودن ماده شیمیایی خاص به یک قطعه
date
U
افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی
dates
U
افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی
upgrade
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgraded
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrades
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
dates
U
افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
date
U
افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
parallel
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
winder
U
گرم شدن تدریجی بدن و افزودن برسرعت
inserting
U
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
paralleled
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
paralleling
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallelled
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallelling
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallels
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
inserts
U
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
insert
U
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
paroli
U
دوبرابر داو بوسیله افزودن پول برده بدان
anchor line extension kits
U
جعبه وسایل افزودن به طول کابل چتر نجات
increments
U
افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com