Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unit kilometer
U
مصرف کیلومتری یکان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dominant user
U
یکان مصرف کننده عمده
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
kilometric
U
کیلومتری
w kilometres of the town
U
در2 کیلومتری شهر
It can be seen from a distance of two kilometers .
U
از فاصله دو کیلومتری دیده می شود
zeroed out
U
ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
tenant
U
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
tenants
U
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
force augmentation
U
تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
visit of courtesy
U
بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
average propensity to consume
U
میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
subactivity
U
یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
combat arms
U
یکان رزمی یکان درگیر در رزم
detailing
U
شرح مفصل یکان بقیه یکان
parent
U
یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
detail
U
شرح مفصل یکان بقیه یکان
designation
U
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
designations
U
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
line replacement
U
یکان تعویض کننده یکان جبهه
diminishing utility
U
اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics
U
امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
tactical element
U
یکان رزمی یکان تاکتیکی
unit mill
U
سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
power consumer
U
مصرف انرژی مصرف توان
shadower
U
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
margin propensity to consume
U
تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
command information program
U
برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
casualty staging unit
U
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
aeromedical unit
U
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
division slice
U
یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
staging unit
U
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
guiden
U
پرچم یکان پرچم نماینده یکان
cellular unit
U
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pigou effect
U
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
unit
U
یکان
formation
U
یکان
units
U
یکان
singly
U
یکان یکان
beach organization
U
یکان ساحلی
sergeant
U
سرگروهبان یکان
sergeants
U
سرگروهبان یکان
force basis
U
مبنای یکان
separates
U
یکان مستقل
activity
U
قسمت یکان
mixed
U
یکان مختلط
pertinent
U
یکان لاحق
logistical command
U
یکان لجستیکی
frontalier
U
یکان مرزی
mechanized
U
یکان مکانیزه
designation
U
اسم یکان
motorized
U
یکان موتوری
designations
U
اسم یکان
retraining command
U
یکان بازاموزی
activities
U
قسمت یکان
muster book
U
دفتروقایع یکان
exempted station
U
یکان مخصوص
straggler
U
گم شده از یکان
service force
U
یکان خدمات
joint command
U
یکان مشترک
air command
U
یکان هوایی
shock troops
U
یکان ضربت
advance gruard
U
یکان جلودار
administrative command
U
یکان اداری
divisional unit
U
یکان لشگری
intercommand
U
بین یکان
installation type
U
نوع یکان
single unit
U
یکان منفرد
single unit
U
یکان مستقل
identification code
U
کدشناسایی یکان
fire unit
U
یکان اتش
combatcommand
U
یکان رزمی
straggler
U
دورافتاده از یکان
stragglers
U
گم شده از یکان
stragglers
U
دورافتاده از یکان
base unit
U
یکان مبنا
base unit
U
یکان پایگاهی
separate
U
یکان مستقل
separated
U
یکان مستقل
first seargeant
U
سرگروهبان یکان
service unit
U
یکان خدمات
distinguished unit
U
یکان ممتاز
strangle
U
دورافتادن از یکان
support command
U
یکان پشتیبانی
organic
U
یکان سازمانی
service
U
قسمت یکان
trained
U
بنه یکان
trained
U
عقبه یکان
trains
U
بنه یکان
trains
U
عقبه یکان
organizations
U
یکان قسمت
unit training
U
اموزش یکان
command strength
U
استعداد یکان
organization
U
یکان قسمت
command net
U
شبکه یکان
train
U
عقبه یکان
train
U
بنه یکان
parent
U
یکان اولیه
organization chart
U
نمودارسازمان یکان
unit structure
U
سازمان یکان
unit supply
U
تدارکات یکان
unit train
U
بنه یکان
composite unit
U
یکان مختلط
organizational
U
یکان سازمانی
active
U
یکان کادر
serviced
U
قسمت یکان
presence
U
فرستی در یکان
parent
U
یکان لاحق
organisations
U
یکان قسمت
naval activity
U
یکان دریایی
paratroop
U
یکان چترباز
combined arms
U
یکان مرکب
unit structure
U
استخوانبندی یکان
combat , echelon
U
یکان رزمی
cavalry unit
U
یکان سوارزرهی
troop unit
U
یکان سربازدار
troop unit
U
یکان صنفی
troop basis
U
مبنای یکان
mobility
U
تحرک یکان
motor unit
U
یکان موتوری
march unit
U
یکان راهپیمایی
boundaries
U
حدود یکان
boundary
U
حدود یکان
detached unit
U
یکان مامورشده
composite
U
یکان مرکب
composite
U
یکان مختلط
major command
U
یکان عمده
combined command
U
یکان مرکب
designator code
U
کد تشخیص یکان
tactical command
U
یکان تاکتیکی
search attack unit
U
یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
frontalier
U
جزو یکان مرزی
unit distribution
U
روش توزیع به یکان
compositions
U
ارایش یکان سازمان
composition
U
ارایش یکان سازمان
security council
U
شورای حفافتی یکان
type face
U
نوع ارایش یکان
commodore
U
فرمانده یکان هوایی
force structure
U
استخوان بندی یکان
force designator
U
شماره ترتیب یکان
type face
U
نوع چرخش یکان
force augmentation
U
عناصر تقویتی یکان
supported
U
یکان پشتیبانی شده
unit distribution
U
روش تقسیم به یکان
service force
U
یکان خدماتی دریایی
unit journal
U
دفتر روزنامه یکان
command issuing office
U
دفترتوزیع دستورالعملهای یکان
command budget estimate
U
براورد بودجه یکان
command axis
U
محور حرکت یکان
basic tactical unit
U
یکان مبنای تاکتیکی
combat support arms
U
یکان پشتیبانی رزمی
cavalry unit
U
یکان سوار نظام
using agency
U
یکان استفاده کننده
direct support unit
U
یکان پشتیبانی مستقیم
beach unit
U
یکان تهیه بارانداز
detached unit
U
یکان جدا شده
zone of action
U
منطقه عملیات یکان
command liaison
U
شبکه رابط یکان
distinguished unit citation
U
نشان لیاقت یکان
commodity command
U
یکان امادکالاهای مصرفی
unit strength
U
قدرت رزمی یکان
commodores
U
فرمانده یکان هوایی
unit train
U
بنه اماد یکان
passive element
U
یکان غیر فعال
evader
U
دور افتاده از یکان
staging unit
U
یکان بارگیری کننده
stand bearer
U
پرچم دار یکان
document file
U
پرونده اسناد یکان
communication chief
U
رئیس مخابرات یکان
division engineer
U
یکان مهندسی لشگر
distinguished unit citation
U
نشان یکان برجسته
beachmaster's unit
U
یکان لجستیک ساحلی
dispersion
U
تفرقه گسترش یکان
order of battle
U
سازمان نیروهایا یکان
commands
U
یکان قرارگاه عمده
commanded
U
یکان قرارگاه عمده
mass of maneuver
U
سنگینی حرکات یکان
command
U
یکان قرارگاه عمده
nonoperating strength
U
جمعی غیرفعال در یکان
link
U
ملحق شدن دو یکان
mechanized infantry
U
یکان پیاده مکانیزه
recover
U
جمع اوری یکان
recovering
U
جمع اوری یکان
land tail
U
باقیمانده زمینی یکان
permanent party
U
جمعی دایمی یکان
permanent oppointment
U
اختصاص دایمی به یک یکان
less than release unit
U
یکان درخط ترابری
less than release unit
U
یکان منتظر حمل
forcing
U
یکان قسمت نظامی
intransit
U
یکان در حال حرکت
property book
U
دفتر دارایی یکان
level of effort
U
تلاش رزمی یکان
forces
U
یکان قسمت نظامی
force
U
یکان قسمت نظامی
intercommunication
U
مخابرات داخلی یکان
recovers
U
جمع اوری یکان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com