English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6088 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
denominator U مشتق کننده
denominators U مشتق کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
anti derivative U ضد مشتق
offshoots U مشتق
paronym U مشتق
paronymous U مشتق
derivative U مشتق
derivatives U مشتق
formant U مشتق
parasyntetic U مشتق
offshoot U مشتق
derivation U مشتق گیری
differentiates U مشتق گرفتن
differentiate U مشتق گرفتن
branches U مشتق شدن
deriving U مشتق کردن
derives U مشتق شده از
differentiation U مشتق گیری
formative U کلمه مشتق
to d. itself U مشتق شدن
derive U مشتق کردن
differentiating U مشتق گرفتن
derive U مشتق شده از
derives U مشتق کردن
branch U مشتق شدن
derivations U مشتق گیری
deriving U مشتق شده از
differential equations U معادلات مشتق
differentiator U مشتق گیر
parasyntetic U مشتق و مرکب
derived field U فیلد مشتق
parial derivative U مشتق جزئی
spiritous U مشتق ازالکل
autologous U مشتق از خود
calcic U مشتق ازاهک
silicic U مشتق از سیلیس
diphyletic U مشتق از دو نیا
second derivative U مشتق دوم
romanesque U مشتق از زبان لاتین
second derivative U مشتق مرتبه دوم
analysis U مشتق وتابع اولیه
adscititious U مشتق از عامل خارجی
Y' U مشتق ایگرگ [ریاضی]
partial derivative U مشتق پاره ای [ریاضی]
Y prime U مشتق ایگرگ [ریاضی]
deverbative U مشتق شده از فعل
patronymic U مشتق از نام پدر
derived demand U تقاضای مشتق شده
partial derivative U مشتق جزیی [ریاضی]
deriving U نتیجه گرفتن مشتق شدن
derives U نتیجه گرفتن مشتق شدن
matronymic U اسم مشتق ازطرف مادر
derive U نتیجه گرفتن مشتق شدن
deverbative U بصورت مشتق استعمال شده
differential equation U معادله متغیر مشتق چیزی
differentiable function U تابع مشتق پذیر [ریاضی]
chains U مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
chain U مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
tartarous U دردی شکل مشتق از درده شراب
embryonic membrane U ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
adrenal U مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
potash U کربنات دو سود مشتق ازخاکستر چوب
phonrtic drill U مشتق تلفظ ازروی صدای حروف
denominative U مشتق ازاسم یاصفت موجب تسمیه
kiosk U مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
kiosks U مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
thallium U عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
acro U پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
acr U پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
acaro U کلمهء پیشوندی است مشتق ازacarus به معنی
aceto U پیشوندی است مشتق ازکلمهء لاتین acetum که به معنی
epithelioma U غده خوش خیم و یا بدخیم مشتق از بافت مخاطی
achromat U کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
achromato U کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
tetra U پیشوندیست مشتق ازکلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
tetr U پیشوندیست مشتق از کلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
checks U مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
check U مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checked U مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
pl/m U زبان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از pl/1 برای استفاده در ریزپردازنده ها
rhythm-and-blues U نام نوعی موسیقی مردمی امریکایی که ریتم تند دارد و از آن مشتق شده
differentiator U وسیلهای که برون گذاشت ان با مشتق سیگنال درون گذاشت متناسب است
hash U تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها
accumulation U [مجموعه ای از ویژگی های معماری مشتق شده از دوره های مختلف تاریخی با ترتیب زمانی مشخص]
hash U سیستم کدگذاری مشتق شده از کد ASCII که شماره کدها برای سه حرف اول افزوده می شوند تا عدد جدیدی برای کد hash بدست اید
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
modula U زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
1Oem
1روشنی خیره کننده صنعت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com