English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 141 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
weather observation U مشاهدات هواشناسی دیدبانی جوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
visualreport U گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
bilateral spotting U دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
aerographer's mate U کمک ثبات هواشناسی متصدی چارت هواشناسی
spot U پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
spots U پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
scanned U دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scan U دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scans U دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
sensing U مشاهدات
all weather air station U ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
informal observations U مشاهدات شخصی
weather observation U مشاهدات جوی
faculty of observation U بینش مشاهدات جوی
cirvis U دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
night vision U دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
flank observation U دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
spot report U گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
spot map U کروکی تصادف یا کروکی مشاهدات بازرس
aerology U هواشناسی
hydro meterology U هواشناسی
climatology U هواشناسی
weathered U هواشناسی
weathers U هواشناسی
aerography U هواشناسی
meteorology U هواشناسی
weather U هواشناسی
observations U دیدبانی
observation U دیدبانی
espial U دیدبانی
weather bureau U اداره هواشناسی
rocket sonde U راکت هواشناسی
rocket sonde U موشک هواشناسی
meteorologic U وابسته به هواشناسی
climatological station U ایستگاه هواشناسی
weather intelligence U اطلاعات هواشناسی
weather map U نقشه هواشناسی
aerographer U هواشناسی کشتی
weather stations U ایستگاه هواشناسی
meteorology U علم هواشناسی
aerographer U ثبات هواشناسی
aerography U علم هواشناسی
weather station U ایستگاه هواشناسی
reported U گزارش دیدبانی
report U گزارش دیدبانی
air observation U دیدبانی هوایی
reports U گزارش دیدبانی
beacon U برج دیدبانی
loop-hole U سوراخ دیدبانی
observing sector U منطقه دیدبانی
visual observation U دیدبانی با چشم
visual observation U دیدبانی بصری
watchtowers U برج دیدبانی
watchtower U برج دیدبانی
beacons U برج دیدبانی
watch tower U برج دیدبانی
loopholes U سوراخ دیدبانی
loophole U سوراخ دیدبانی
observes U دیدبانی کردن
observe U دیدبانی کردن
aerial observation U دیدبانی هوایی
observed U دیدبانی کردن
neglects U دیدبانی نکنید
neglecting U دیدبانی نکنید
radar quardship U دیدبانی بارادار
o o line U خط تقسیم دیدبانی
bilateral observation U دیدبانی دوجانبه
ground observation U دیدبانی زمینی
observing U دیدبانی کردن
flank observation U دیدبانی جناحی
army of observation U عده دیدبانی
astronomic observation U دیدبانی نجومی
direct observation U دیدبانی مستقیم
bilateral observation U دیدبانی مضاعف
o o line U خط دیدبانی سپاه
observation post U پست دیدبانی
observation sector U قطاع دیدبانی
neglected U دیدبانی نکنید
neglect U دیدبانی نکنید
observations U دیدبانی اتش
observing sector U قطاع دیدبانی
observation U دیدبانی اتش
scattered clouds U ابرهای پراکنده [هواشناسی]
heavily overcast U ابری متراکم [هواشناسی]
heavily overcast U ابری پوشیده [ هواشناسی]
to overcast U تیره شدن [هواشناسی]
aerographer U کمک افسر هواشناسی
observed fire U تیر دیدبانی شده
tog method U روش دیدبانی محوری
pilothouse U اطاق دیدبانی کشتی
surveillance U دیدبانی و مراقبت از منطقه
terrain spotting U دیدبانی کردن زمین
snooper scope U دوربین تعقیب و دیدبانی
astronomic station U ایستگاه دیدبانی نجومی
infrared viewer U دوربین دیدبانی شبانه
apex angle U زاویه راسی دیدبانی
ground observation U دیدبانی ازروی زمین
radar beacon U برج دیدبانی رادار
scope U وسیله دیدبانی یا بینایی
optical U مربوط به دیدبانی بصری
weather code U پیام رمز هواشناسی یاهواسنجی
cloudy with sunny intervals <idiom> U پراکنده و تا اندازه ای آفتابی [هواشناسی]
sunny with cloudy intervals <idiom> U پراکنده و تا اندازه ای آفتابی [هواشناسی]
folded optics U وسیله عکاسی یا دیدبانی تاشونده
air spot U تنظیم تیربا دیدبانی هوایی
observed chart U طرح تیر دیدبانی شده
tog method U روش دیدبانی در خط توپ هدف
visibility range U شعاع عمل دیدبانی یا دید
spotting U دیدبانی کردن دید زدن
collective U جمعی پخش یکجای اخبار هواشناسی
snooper U هواپیمایی که در حال تعقیب یا دیدبانی است
air spot U تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
spotting U تنظیم تیر و دیدبانی اتش درتوپخانه دریایی
symbolic form U علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
neglecting U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
spotting line U خط دیدبانی توپخانه دریایی یازمینی خط تنظیم تیر ودیدبانی اتش
neglected U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglect U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglects U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
pibal U دیدبانی بصری بالن هواسنجی برای تعیین سمت باد
intermediate area U منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
seen fire U اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
spotting charge U خرج مشقی برای تصحیحات دیدبانی خرج مخصوص تنظیم تیر
sniper scope U دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
pibal U تعیین جهت وزش باد به طریقه بصری دیدبانی بصری
crested U دیدبانی غیر ممکن غیر قابل دید به وسیله مانع
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
interocular distance U فاصله بین عدسیهای یک وسیله دیدبانی یا بین دوچشم
weather central U مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
area search U کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
reduction coefficient U ضریب کاهش استعداد ضریب دیدبانی
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
observation U دیدبانی کردن مشاهده کردن
observations U دیدبانی کردن مشاهده کردن
screen U دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screening, screenings U دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screened U دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screens U دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
weather forecast U پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecasts U پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com