Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
desired leading
U
مسیر مطلوب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
capture
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
captures
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capturing
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
Other Matches
utopiannism
U
اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
fasted
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lane
U
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes
U
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
grooves
U
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
groove
U
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
switched network backup
U
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
multithread
U
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
landing approach
U
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion
U
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail
U
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
optimum
U
مطلوب
optimum
U
حد مطلوب
desired
U
مطلوب
optimal
U
حد مطلوب
coveted
U
مطلوب
favourites
U
مطلوب
indign
U
نا مطلوب
favourite or vor
U
مطلوب
favorite
U
مطلوب
favorable
U
مطلوب
favorites
U
مطلوب
favourite
U
مطلوب
economic order quantity
U
حد مطلوب سفارش
nicest
U
دلپذیر مطلوب
lief
U
مطلوب مایل
target profit
U
سود مطلوب
safe velocity
U
سرعت مطلوب
merit goods
U
کالاهای مطلوب
optimum population
U
حد مطلوب جمعیت
at a premium
U
بسیار مطلوب
optimum
U
مقدار مطلوب
optimum
U
حالت مطلوب
nicer
U
دلپذیر مطلوب
nice
U
دلپذیر مطلوب
ideal
U
کمال مطلوب
desirable
U
خواستنی مطلوب
optimal solution
U
راه حل مطلوب
optimum output
U
تولید مطلوب
optimum speed
U
سرعت مطلوب
optimum height
U
ارتفاع مطلوب
ideals
U
کمال مطلوب
optimum point
U
نقطه مطلوب
favourable
U
موافق مطلوب
favourably
U
بطور مساعد یا مطلوب
optimization
U
بدست اوردن حد مطلوب
inflationary gap
U
سطح اشتغال مطلوب
optimum allocation of resources
U
تخصیص مطلوب منابع
towardly
U
امید بخش مطلوب
ideal irrigation interval
U
فاصله مطلوب ابیاری
desired rate of development
U
نرخ مطلوب توسعه
eligible
U
واجد شرایط مطلوب
to be in demand
U
خریدارداشتن مطلوب بودن
blandest
U
شیرین و مطلوب نجیب
optimal planning
U
برنامه ریزی مطلوب
optimal
U
مربوط به کمال مطلوب
blander
U
شیرین و مطلوب نجیب
bland
U
شیرین و مطلوب نجیب
It is much sought after.
بسیار مطلوب است.
to wait for a favorable opportunity
U
منتظر یک فرصت مطلوب بودن
To obtain the desired result .
U
نتیجه مطلوب را بدست آوردن
idealistic
U
مطلوب وابسته به ارمان گرایی
ideally
U
مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
desired rate of capital accumulation
U
نرخ تراکم سرمایه مطلوب
desirability
U
درجه تمایل شرایط مطلوب
desired ground zone
U
نقطه ترکش اتمی مطلوب
your action produced the desired effect
U
اقدامتان اثر مطلوب بخشید
summit
U
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
transit route
U
مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
summits
U
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance
U
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
desired leading
U
سمت حرکت مطلوب هواپیما یا ناو
desideratum
U
ارزوی اساسی و ضروری چیز مطلوب
beau ideal
U
زیبای تمام عیار کمال مطلوب
fire lane
U
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
node
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
base of trajectory
U
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
tuners
U
زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
tuner
U
زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
adverse yaw
U
شرایط پروازی که در ان دماغه هواپیما در خلاف جهت مطلوب منحرف میشود
slot machine
U
ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
slot machines
U
ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
nympholept
U
کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
favourble balance of trade
U
تعادل مطلوب تجارتی موازنه مثبت بیشتر بودن صادرات یک کشور ازوارداتش
steady
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg
U
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
forward chaining
U
روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
backward chaining
U
روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
convoy routing
U
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
dragway
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
trunkair route
U
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
dragstrip
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
pitch setting
U
تنظیم گام ملخ یا رتورهلیکوپتر بطوریکه همه تیغه ها گام مطلوب را دارا باشد
convoy route
U
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
pareto optimality
U
حد مطلوب پاراتو وضعیتی که در ان نتوان رفاه یک فرد را افزایش داد مگر به قیمت کاهش دادن رفاه دیگری
ideal index
U
شاخص کمال مطلوب شاخص ایده ال
tone
U
به رنگ مطلوب دراوردن رنگ
tones
U
به رنگ مطلوب دراوردن رنگ
logogriph
U
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
drawings
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawing
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
receding leg
U
شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
kaldor criterion
U
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
desired investment
U
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
courses
U
مسیر
direction
U
مسیر
path
U
مسیر
paths
U
مسیر
orbit
U
مسیر
traversing
U
مسیر
tracked
U
مسیر دو
tracks
U
مسیر
trajectory
U
مسیر
trajectories
U
مسیر
tracks
U
مسیر دو
way
U
مسیر
lane
U
مسیر
traverses
U
مسیر
traversed
U
مسیر
traverse
U
مسیر
track
U
مسیر
track
U
مسیر دو
streets
U
مسیر
street
U
مسیر
lanes
U
مسیر
run
U
مسیر
tracked
U
مسیر
enroute
U
در مسیر
flowline
U
خط مسیر
orbits
U
مسیر
orbited
U
مسیر
runs
U
مسیر
point
U
مسیر
routes
U
مسیر
route
U
مسیر
airt
U
مسیر
busing
U
مسیر
locations
U
جا مسیر
trade
U
مسیر
buses
U
مسیر
location
U
جا مسیر
circuits
U
مسیر
traded
U
مسیر
alignments
U
مسیر
bused
U
مسیر
circuit
U
مسیر
bus
U
مسیر
bussed
U
مسیر
travel
U
مسیر
coursed
U
مسیر
busses
U
مسیر
traveled
U
مسیر
unibus
U
تک مسیر
bussing
U
مسیر
alignment
U
مسیر
course
U
مسیر
travels
U
مسیر
unidirectional bus
U
مسیر یک جهته
bus
U
مسیر عمومی
approach lane
U
مسیر تقرب
unidirectional bus
U
مسیر یک طرفه
artificial route
U
مسیر مصنوعی
vectorial
U
مسیر جهت
air way
U
مسیر هوایی
vee guideways
U
مسیر هدایت "وی "
air route
U
مسیر هوایی
route
U
تعیین خط مسیر
windway
U
مسیر باد
rotating track
U
مسیر/خطدوار
DIVERSION
U
مسیر انحرافی
burning train
U
مسیر اشتعال
cable way
U
مسیر کابل
coastal route
U
مسیر ساحلی
busing
U
مسیر عمومی
bussed
U
مسیر عمومی
circumferences
U
مسیر مدور
circumference
U
مسیر مدور
bussing
U
مسیر عمومی
busses
U
مسیر عمومی
data bus
U
مسیر داده ها
buses
U
مسیر عمومی
trends
U
مسیر حرکت
canalization
U
هدایت در مسیر
chain track
U
مسیر زنجیر
cogging train
U
مسیر اولیه
condensation trail
U
مسیر انجماد
control bus
U
مسیر کنترل
bused
U
مسیر عمومی
cooling water line
U
مسیر اب سرد
covered approach
U
مسیر پوشیده
creep lane
U
مسیر خزش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com