English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 113 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
decolonization U مستعمره زدایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
error trapping U اشتباه زدایی غلط زدایی
dehydroisomerization U همپارش با هیدروژن زدایی ایزومر شدن با هیدروژن زدایی
colonialist U مستعمره چی
colonies U مستعمره
colony U مستعمره
habitation U سکنی مستعمره
semicolonial U نیمه مستعمره
colonists U مستعمره نشین
colonist U مستعمره نشین
settlement U مشکن مستعمره
habitations U سکنی مستعمره
settlements U مشکن مستعمره
colonization U مستعمره کردن
colonizes U تشکیل مستعمره دادن
colonised U تشکیل مستعمره دادن
colonises U تشکیل مستعمره دادن
colonising U تشکیل مستعمره دادن
colonize U تشکیل مستعمره دادن
colonized U تشکیل مستعمره دادن
colonizing U تشکیل مستعمره دادن
ionian U وابسته به مستعمره یونانی در کرانه باختر اسیای صغیر
de icing U یخ زدایی
deglaciation U یخ زدایی
dehydration U اب زدایی
demagnetization U مغناطیس زدایی
desulphurizing U گوگرد زدایی
dehydrohalogenation U هیدروهالوژن زدایی
desulfurization U گوگرد زدایی
desensitization U حساسیت زدایی
desegregation U جدایی زدایی
desalting U نمک زدایی
desalination U نمک زدایی
depolarization U قطبش زدایی
deoxygenation U اکسیژن زدایی
demythologization U اسطوره زدایی
demodulation U تحمیل زدایی
deionization U یون زدایی
discoloration U رنگ زدایی
disinhibition U بازداری زدایی
accretion of silt U رسوب زدایی
stain removed U لکه زدایی
demystify U راز زدایی
demystifies U راز زدایی
demystified U راز زدایی
unconditioning U شرطی زدایی
trubleshoot U عیب زدایی
troubleshoot U عیب زدایی
demystifying U راز زدایی
peptization U لخته زدایی
mechanical de icing U یخ زدایی مکانیکی
dispergation U لخته زدایی
blanching U رنگ زدایی
sterilization U گند زدایی
deamination U امین زدایی
dealkylation U الکیل زدایی
de escalation U تشنج زدایی
debugging U اشکال زدایی
unlearning U یادگیری زدایی
descaling U پوسته زدایی
undoing U عمل زدایی
deforestation U جنگل زدایی
debugs U اشکال زدایی
decoloration U رنگ زدایی
debugged U اشکال زدایی
debug U اشکال زدایی
decentralization U مرکزیت زدایی
genocide U نژاد زدایی
debug aids U ابزاراشکال زدایی
detente U تشنج زدایی
decolorization U رنگ زدایی
decarboxylation U کربوکسیل زدایی
decarbonylation U کربونیل زدایی
deculturation U فرهنگ زدایی
degasify U گاز زدایی
dehumidification U رطوبت زدایی
desalinization U نمک زدایی
dehydrogenation U هیدروژن زدایی
decolourization U رنگ زدایی
the british common wealth of nation U انگلستان و ایرلند و ممالک وابسته ازاد و ممالک تحت الحمایه و مستعمره ان راگویند
desegregate U تفکیک زدایی کردن
desegregated U تفکیک زدایی کردن
desegregates U تفکیک زدایی کردن
pyrolytic dehydrogenation U هیدروژن زدایی تفکافتی
de-escalating U تشنج زدایی کردن
de-escalates U تشنج زدایی کردن
de-escalated U تشنج زدایی کردن
de-escalate U تشنج زدایی کردن
de escalate U تشنج زدایی کردن
bleaching U رنگ زدایی الیاف
desegregating U تفکیک زدایی کردن
defusing U تشنج زدایی کردن
defuses U تشنج زدایی کردن
bleaching powder U گرد رنگ زدایی
desulfurization unit U واحد گوگرد زدایی
debug aids U ادوات اشکال زدایی
debugging a program U اشکال زدایی یک برنامه
debugging aids U ادوات اشکال زدایی
debugging aids U وسائل اشکال زدایی
deskew U اریب زدایی کردن
demodulation U کشف تحمیل زدایی
acid depolarization U قطبش زدایی اسیدی
hydrodesulfurizing U گوگرد زدایی با هیدروژن
defused U تشنج زدایی کردن
defuse U تشنج زدایی کردن
debug U اشکال زدایی کردن
debugged U اشکال زدایی کردن
systematic desensitization U حساسیت زدایی منظم
debugs U اشکال زدایی کردن
program debugging U اشکال زدایی برنامه
demagnetization factor U ضریب مغناطیس زدایی
dehydrocyclization U حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
transversal U اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com