English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
frankpledge U مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
collective guarantee U مسئولیت دسته جمعی مسئولیت تضامنی
coaction U عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
taxpayer U مالیات پرداز
taxpayers U مالیات پرداز
all together U دسته جمعی
social U دسته جمعی
in company U دسته جمعی
in chorus U دسته جمعی
processional U دسته جمعی
ensembles U دسته جمعی
ensemble U دسته جمعی
communal U دسته جمعی
collective U دسته جمعی
en masse U دسته جمعی
salvoes U فریاد دسته جمعی
salvo U فریاد دسته جمعی
picnics U گردش دسته جمعی
picnics U دسته جمعی خوردن
picnic U گردش دسته جمعی
picnic U دسته جمعی خوردن
teamwork U کار دسته جمعی
collective fire U اتش دسته جمعی
picnicked U دسته جمعی خوردن
picnicked U گردش دسته جمعی
gang punch U منگنه دسته جمعی
in mass U بطور دسته جمعی
volley bombing U شلیک دسته جمعی
power play U حمله دسته جمعی
ingrow U بطور دسته جمعی
polls U اخذرای دسته جمعی
polled U اخذرای دسته جمعی
genocide U کشتار دسته جمعی
poll U اخذرای دسته جمعی
procession U حرکت دسته جمعی
collective security U تامین دسته جمعی
processions U حرکت دسته جمعی
formicary U زندگی دسته جمعی موریانه
scot ant lot U جریمه یامالیات دسته جمعی
formicarm U زندگی دسته جمعی موریانه
fluttered U بال زنی دسته جمعی
flutter U بال زنی دسته جمعی
flutters U بال زنی دسته جمعی
callective note U بیانیه یا یادداشت دسته جمعی
parades U تظاهرات عملیات دسته جمعی
paraded U تظاهرات عملیات دسته جمعی
gang U دسته جمعی عمل کردن
parade U تظاهرات عملیات دسته جمعی
gangs U دسته جمعی عمل کردن
parading U تظاهرات عملیات دسته جمعی
fluttering U بال زنی دسته جمعی
posse comitatus U دسته افراد پلیس
anthem U سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند
acapella U اواز دسته جمعی بسبک کلیسایی
collective bargaining U مذاکرات دسته جمعی کارمندان با کارفرما
part song U آواز دسته جمعی بدون ساز
terpsichore U رب النوع رقص واوازهای دسته جمعی
anthems U سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند
collectivism U وسایل تولید دسته جمعی ومشترک
posse U دسته افراد پلیس جماعت
posses U دسته افراد پلیس جماعت
choir U بصورت دسته جمعی سرود خواندن هم سرایان
choirs U بصورت دسته جمعی سرود خواندن هم سرایان
antistrophe U حرکت از چپ براست نمایشگران هنگام اواز دسته جمعی
to go on a picnic U بگردش دسته جمعی رفتن درسوردانگی شرکت کردن
litany U مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
head stock U راهنمای عملیات ورزشی دسته جمعی در مدارس وغیره
litanies U مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
zones U ناحیه دسته بندی
zone U ناحیه دسته بندی
symbion U موجود زندهای که بصورت دسته جمعی یا همزیستی زندگی کند
poussette U رقص دسته جمعی دایره وار رقص چوبی
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
collective bargaining U مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
wool sorting U دسته بندی الیاف [بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
exodus U مهاجرت مهاجرت دسته جمعی
strikes U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strike U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
characterization U مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
botany U گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
levee en masse U عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
incidence of taxation U تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax U مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
custody U مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
remission of taxes U صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise U مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
excise tax U مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
assessment U ممیزی مالیات وضع مالیات
assessments U ممیزی مالیات وضع مالیات
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
nonneutralities of income taxation U خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
mounting U دسته و پشت بند دسته شمشیر
levies U اخذ مالیات مالیات
levies U مالیات بندی مالیات
taxation U مالیات بندی مالیات
levied U اخذ مالیات مالیات
levied U مالیات بندی مالیات
levying U اخذ مالیات مالیات
levying U مالیات بندی مالیات
levy U مالیات بندی مالیات
levy U اخذ مالیات مالیات
chisel marking fine lines U پرداز
hachure U پرداز
postprocessor U پس پرداز
post processor U پس پرداز
nosegay U دسته گل یایک دسته علف
regressive income tax U مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
wordmonger U کلمه پرداز
rimer or rhymer U قافیه پرداز
orator U سخن پرداز
songwriter U ترانه پرداز
theorists U نظریه پرداز
preprocessor U پیش پرداز
data processor U داده پرداز
parallel processor U موازی پرداز
theorist U نظریه پرداز
theoreticians U نظریه پرداز
theoretician U نظریه پرداز
rimer U قافیه پرداز
rhumer U قافیه پرداز
word processor U کلمه پرداز
castles in the air <idiom> U رویا پرداز
word processors U کلمه پرداز
phraseologist U عبارت پرداز
multiprocessor U چند پرداز
versifier U قافیه پرداز
language processor U زبان پرداز
verseman U قافیه پرداز
indemnitor U غرامت پرداز
sloganeer U شعار پرداز
symbolizer U نشان پرداز
verser U قافیه پرداز
musicians U نغمه پرداز
musician U نغمه پرداز
orators U سخن پرداز
indemnifier U تاوان پرداز
burthen U مسئولیت
irresponsible U بی مسئولیت
trust U مسئولیت
onus U مسئولیت
trusts U مسئولیت
trusted U مسئولیت
liability U مسئولیت
responsibly U با مسئولیت
menage U مسئولیت
amenableness U مسئولیت
unresponsive U بی مسئولیت
responsibilities U مسئولیت
liability to disease U مسئولیت
liabilities U مسئولیت
responsibility U مسئولیت
lorgnettes U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
warfare economy U اقتصاد جنگ پرداز
error routine U روال خطا پرداز
logic theorist U نظریه پرداز منطقی
dedicated word processor U کلمه پرداز اختصاصی
stand alone word processor U کلمه پرداز خودکفا
irresponsibly U بدون حس مسئولیت
charges U بار مسئولیت
product liability U مسئولیت محصول
charge U بار مسئولیت
law of tort U مسئولیت مدنی
liability U الزام مسئولیت
sector of responsibility U منطقه مسئولیت
liabilities U الزام مسئولیت
post U مقام مسئولیت
imputability U مسئولیت اخلاقی
implied trust U مسئولیت فرضی
post- U مقام مسئولیت
posted U مقام مسئولیت
posts U مقام مسئولیت
office U مسئولیت احرازمقام
responsible U مسئولیت دار
loads U فشار مسئولیت
load U فشار مسئولیت
cark U بار مسئولیت
in common <idiom> U مسئولیت داشتن
on one's shoulders <idiom> U مسئولیت شخصی
irresponsible U عاری از حس مسئولیت
primary interest U مسئولیت اصلی
offices U مسئولیت احرازمقام
area of responsibility U منطقه مسئولیت
onmy own responsibility U به مسئولیت خودم
constructive trust U مسئولیت قهری
amenability U احساس مسئولیت
peril U بیم زیان مسئولیت
perils U بیم زیان مسئولیت
sponsors U مسئولیت راقبول کردن
without engagement U بدون تقبل مسئولیت
To assume responsibility . U قبول مسئولیت کردن
sponsoring U مسئولیت راقبول کردن
law of tort U قانون مسئولیت مدنی
over worked man U مهره شطرنج پر مسئولیت
law of torts U قانون مسئولیت مدنی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com