English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tactical operation center U مرکز عملیات تاکتیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
action information center U مرکز اخبار تاکتیکی
tactical concept U تدبیر عملیات تاکتیکی
tactical plan U طرح عملیات تاکتیکی
tactical air operation U عملیات تاکتیکی هوایی
tactical air command center U مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
tactical air control center U مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
air frieghting U بار غیر تاکتیکی هوایی عملیات مشترک زمینی وهوایی
centre of activities U مرکز عملیات
operation center U مرکز عملیات
control center U مرکز کنترل عملیات
direction center U مرکز هدایت عملیات
combat operations U مرکز عملیات رزمی
army personnel center U مرکز عملیات پرسنلی نیروی زمینی
tactical air U نیروی هوایی تاکتیکی هواپیمایی تاکتیکی
tactical formation U یکان تاکتیکی صورت بندی تاکتیکی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
medical assemblage U مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
weather central U مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
centrifugal U با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
provision center U مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
center mark U علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
tactical U تاکتیکی
tactically U تاکتیکی
tactical element U عنصر تاکتیکی
tactical reserve U احتیاط تاکتیکی
tactical formation U ارایش تاکتیکی
tactical intelligence U اطلاعات تاکتیکی
tactical troops U یکانهای تاکتیکی
tactical movement U حرکات تاکتیکی
tactical diameter U قطر تاکتیکی
tactical control U کنترل تاکتیکی
tactical range recorder U رادارصوتی تاکتیکی
officer in tactical command U فرمانده تاکتیکی
tactical command U یکان تاکتیکی
deception U فریب تاکتیکی
deceptions U فریب تاکتیکی
interval U فاصله تاکتیکی
action information center U مرکزاطلاعات تاکتیکی
Canberra U هواپیمای تاکتیکی ب- 75
tactical complication U پیچیدگی تاکتیکی
tactical complication U بغرنجی تاکتیکی
tactical command U فرماندهی تاکتیکی
tactical troops U عدههای تاکتیکی
tactical call sign U معرف رادیویی تاکتیکی
tactical air force U نیروی هوایی تاکتیکی
tactical control U کنترل و هدایت تاکتیکی
tactical air observer U دیدبان تاکتیکی هوایی
basic tactical unit U یکان مبنای تاکتیکی
tactical airlift U ترابری تاکتیکی هوایی
tactical minning U مین گذاری تاکتیکی
terrain corridor U دالان تاکتیکی زمین
tactical range recorder U سونار تاکتیکی ناو
tactical reserve U نیروهای احتیاط تاکتیکی
whole blood center U مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
tactical air commander U فرمانده نیروی هوایی تاکتیکی
tactical airlift U حمل و نقل تاکتیکی هوایی
tactical air navigation U رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
super sabre U نوعی هواپیمای تک موتوره جت سوپرسونیک تاکتیکی
air tropping U ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
troop test U ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
tactical diversions U تصحیحات تاکتیکی مسیرناوگان تصحیح مسیر حرکت ناوگان
voodoo U نوعی هواپیمای سوپرسونیک دو موتوره تاکتیکی معروف به اف 101
vigilantes U نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
vigilante U نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
spoofer U در رهگیری هوایی یعنی دشمن از وسایل فریب الکترونیکی یا تاکتیکی استفاده میکند
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
tacan U نوعی سیستم ناوبری الکترونیکی برای ناوبری هواپیماهای تاکتیکی
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
reference position U محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
operation U 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
tactical element U یکان رزمی یکان تاکتیکی
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
heart U مرکز
center line U خط مرکز
meddles U مرکز
center U مرکز
middle U مرکز
meddled U مرکز
concentric U هم مرکز
meddle U مرکز
centered U مرکز
acentric U بی مرکز
centers U مرکز
centre U مرکز
centre forward U مرکز
centred U مرکز
middles U مرکز
omphalos U مرکز
isocentre U هم مرکز
station U مرکز
stationed U مرکز
stations U مرکز
intermediate exchange U مرکز
hearts U مرکز
point U مرکز راس حد
toll exchange U مرکز تلفن
inversion center U مرکز وارونگی
point U محل مرکز
kuk kiwo U مرکز تکواندو
local center U مرکز محلی
eccentrics U هم مرکز نبودن
eccentricity U خروج از مرکز
eccentricity U دوری از مرکز
eccentricities U خروج از مرکز
eccentricities U دوری از مرکز
theocentric U خدا مرکز
intermediate office U مرکز میانی
signal center U مرکز مخابرات
education center U مرکز اموزش
epicenter U مرکز زلزله
shopping center U مرکز فروش
feeding center U مرکز تغذیه
sensorium U مرکز احساس
fluid centre U مرکز سیال
head quarters U مرکز فرماندهی
switchboards U مرکز تلفن
switchboard U مرکز تلفن
height of centers U ارتفاع مرکز
training center U مرکز اموزش
induction station U مرکز پذیرش
telephore e. U مرکز تلفن
information center U مرکز اطلاعات
documentation center U مرکز اسناد
eccentrics U خارج از مرکز
reserve center U مرکز احتیاط
message center U مرکز پیام
centre of gravity U مرکز ثقل
cf U بازیکن مرکز
mid channel U مرکز کانال
regional center U مرکز منطقهای
nerve center U مرکز عصبی
radio centeral U مرکز بی سیم
health centre U مرکز سلامتی
off center U خارج از مرکز
outskirt U دور از مرکز
pivot point U مرکز چرخش
provision center U مرکز توشه
profit centre U مرکز سود
primary center U مرکز عمده
primary center U مرکز اولیه
mass concrete U مرکز جرم
centre of mass U مرکز ثقل
eccentrics U گریزنده از مرکز
eccentric U هم مرکز نبودن
burst center U مرکز ترکش
eccentric U گریزنده از مرکز
hive U مرکز تجمع
respiratory center U مرکز تنفسی
urban centre of a community U مرکز شهرک
nerve centres U مرکز فرمان
nerve centre U مرکز فرمان
main exchange U مرکز اصلی
wheel center U مرکز چرخ
main office U مرکز اصلی
manual exchange U مرکز دستی
mart U مرکز بازرگانی
cf U مرکز زمین
centres of gravity U مرکز ثقل
eccentric U خارج از مرکز
center of dispersion U مرکز پراکندگی
center punch U مرکز سوراخ
center punch U مرکز منگنه
center sleeve U مرکز مجوف
center web U مرکز چرخ
central city U مرکز شهر
central control panel U مرکز کنترل
central office U مرکز تلفن
central tendency U تمایل به مرکز
centre of crest circle U مرکز خمیدگی
centre of pressure U مرکز فشار
centrifugal U گریزنده از مرکز
centrifugal U فرار از مرکز
centrifugal U مرکز گریز
centrifugal U گریز از مرکز
centripetal U مایل به مرکز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com