English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 116 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
decentralization U مرکزیت زدایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
error trapping U اشتباه زدایی غلط زدایی
dehydroisomerization U همپارش با هیدروژن زدایی ایزومر شدن با هیدروژن زدایی
centralising U مرکزیت
centralises U مرکزیت
centralizes U مرکزیت
centralised U مرکزیت
centralizing U مرکزیت
centralize U مرکزیت
centrality U مرکزیت
centricity U مرکزیت
decentralization U عدم مرکزیت
centralizes U مرکزیت دادن
decentralization U مرکزیت نیافتن
centralize U مرکزیت دادن
centralizing U مرکزیت دادن
centralising U مرکزیت دادن
eccentricity U خروج از مرکزیت
centralisation U مرکزیت یافتن
eccentricities U خروج از مرکزیت
centralisation U مرکزیت دادن
centralization U مرکزیت یافتن
centralization U مرکزیت دادن
centralised U مرکزیت دادن
centralises U مرکزیت دادن
eccentricity of the load U خروج از مرکزیت بار
de icing U یخ زدایی
dehydration U اب زدایی
deglaciation U یخ زدایی
desegregation U جدایی زدایی
desensitization U حساسیت زدایی
desulfurization U گوگرد زدایی
dehydrohalogenation U هیدروهالوژن زدایی
desulphurizing U گوگرد زدایی
desalting U نمک زدایی
desalinization U نمک زدایی
demagnetization U مغناطیس زدایی
demodulation U تحمیل زدایی
demythologization U اسطوره زدایی
deoxygenation U اکسیژن زدایی
deionization U یون زدایی
desalination U نمک زدایی
depolarization U قطبش زدایی
discoloration U رنگ زدایی
demystify U راز زدایی
demystifying U راز زدایی
stain removed U لکه زدایی
accretion of silt U رسوب زدایی
demystifies U راز زدایی
demystified U راز زدایی
decolonization U مستعمره زدایی
disinhibition U بازداری زدایی
dispergation U لخته زدایی
mechanical de icing U یخ زدایی مکانیکی
peptization U لخته زدایی
troubleshoot U عیب زدایی
trubleshoot U عیب زدایی
unconditioning U شرطی زدایی
decoloration U رنگ زدایی
deamination U امین زدایی
dealkylation U الکیل زدایی
descaling U پوسته زدایی
de escalation U تشنج زدایی
debugging U اشکال زدایی
detente U تشنج زدایی
unlearning U یادگیری زدایی
undoing U عمل زدایی
deforestation U جنگل زدایی
debugs U اشکال زدایی
debugged U اشکال زدایی
debug U اشکال زدایی
genocide U نژاد زدایی
blanching U رنگ زدایی
debug aids U ابزاراشکال زدایی
sterilization U گند زدایی
decolourization U رنگ زدایی
deculturation U فرهنگ زدایی
decolorization U رنگ زدایی
decarboxylation U کربوکسیل زدایی
decarbonylation U کربونیل زدایی
degasify U گاز زدایی
dehumidification U رطوبت زدایی
dehydrogenation U هیدروژن زدایی
de escalate U تشنج زدایی کردن
program debugging U اشکال زدایی برنامه
desegregate U تفکیک زدایی کردن
desegregated U تفکیک زدایی کردن
desegregates U تفکیک زدایی کردن
desegregating U تفکیک زدایی کردن
de-escalating U تشنج زدایی کردن
de-escalates U تشنج زدایی کردن
de-escalated U تشنج زدایی کردن
bleaching U رنگ زدایی الیاف
de-escalate U تشنج زدایی کردن
defusing U تشنج زدایی کردن
defuses U تشنج زدایی کردن
desulfurization unit U واحد گوگرد زدایی
debug aids U ادوات اشکال زدایی
debugging a program U اشکال زدایی یک برنامه
debugging aids U ادوات اشکال زدایی
debugging aids U وسائل اشکال زدایی
deskew U اریب زدایی کردن
demodulation U کشف تحمیل زدایی
demagnetization factor U ضریب مغناطیس زدایی
bleaching powder U گرد رنگ زدایی
acid depolarization U قطبش زدایی اسیدی
hydrodesulfurizing U گوگرد زدایی با هیدروژن
debugs U اشکال زدایی کردن
defused U تشنج زدایی کردن
pyrolytic dehydrogenation U هیدروژن زدایی تفکافتی
systematic desensitization U حساسیت زدایی منظم
defuse U تشنج زدایی کردن
debugged U اشکال زدایی کردن
debug U اشکال زدایی کردن
dehydrocyclization U حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
transversal U اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com