Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hen hussy
U
مردیکه زیادبکارهای زنانه وخانگی دخالت میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
back-seat driver
U
مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
back-seat drivers
U
مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
beau
U
مردیکه خیلی بزن توجه دارد
lady killer
U
مردیکه زنها راباسانی شیفته خود می سازد
peignoir
U
قطیفه لباسی زنانه لباس خانگی زنانه
black
U
وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
blacks
U
وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
blackest
U
وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
blacker
U
وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
blacked
U
وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
feminality
U
طبیعت زنانه زیورهایاچیزهای بی بهای زنانه
feminize
U
زنانه کردن زنانه شدن
modiste
U
کلاه فروش زنانه کلاه دوز زنانه
mail server
U
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
intervention
U
دخالت
mediacy
U
دخالت
interference
U
دخالت
interventions
U
دخالت
to chop in
U
دخالت درگفتگوکردن
to have a finger in the pie
U
دخالت کردن
interfere
U
دخالت کردن
admix
U
دخالت کردن
to strike in
U
دخالت کردن
handing
U
دخالت کمک
take part
U
دخالت کردن
intervene
U
دخالت کردن
interferes
U
دخالت کردن
participate
U
دخالت کردن
participated
U
دخالت کردن
intervenes
U
دخالت کردن
participates
U
دخالت کردن
intervened
U
دخالت کردن
meddlesomeness
U
دخالت بیجا
meddle
U
دخالت بیجاکردن
interferential
U
وابسته به دخالت
meddles
U
دخالت بیجاکردن
meddling
U
دخالت بیجا
meddled
U
دخالت بیجاکردن
hand
U
دخالت کمک
interfered
U
دخالت کردن
wink at
<idiom>
U
اجازه دخالت ندادن
take part
U
دخالت یا شرکت کردن
to step in
U
دخالت کردن توامدن
exchange intervention
U
دخالت در بازار ارز
interposition
U
دخالت میانه گیری
dump
U
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
to have a finger in every pie
U
درهمه کاری دخالت کردن
intromit
U
دخالت کردن مزاحم شدن
come between
<idiom>
U
درروابط دونفر دخالت کردن
repeater
U
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
but for income
U
قسمتی از درامد که به علت دخالت عامل بخصوصی عایدشده
She's got a finger in every pie.
U
او
[زن]
توی همه چیز دخالت می کند.
[رفتار ناپسند]
automation
U
استفاده از ماشین هایی که دخالت افراد در آن بسیار کم است
telesthesia
U
احساس چیزی از مسافت دوربدون دخالت حواس پنجگانه
frustration
U
غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
frustrations
U
غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
supervening impossibility of performance
U
غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
summary conviction
U
حکم محکومیت صادره ازدادگاه بخش بدون دخالت هیات منصفه
unmanly
U
زنانه
womanish
U
زنانه
wifely
U
زنانه
womanly
U
زنانه
feminine
U
زنانه
femininely
U
زنانه
gynaecic
U
زنانه
gynecic
U
زنانه
classical economics
U
نظرپیروان ان عدم دخالت دولت در امور اقتصادی است وپیروان ان را اقتصادیون کلاسیک گویند
cestus
U
کمربند زنانه
pillion
U
زین زنانه
cosmetology
U
ارایش زنانه
couturiere
U
زنانه دوز
scanties
U
تنکه زنانه
scanties
U
شورت زنانه
sidesaddle
U
بازین زنانه
sidesaddle
U
زین زنانه
shirtwaist
U
بلوز زنانه
camisole
U
زیرپوش زنانه
seamstresses
U
خیاط زنانه
seamstress
U
خیاط زنانه
hairdo
U
ارایشگر زنانه
hairdos
U
ارایشگر زنانه
side-saddle
U
زین زنانه
side saddle
U
زین زنانه
petticoats
U
زیرپوش زنانه
hen parties
U
مهمانی زنانه
hen party
U
مهمانی زنانه
couture
U
خیاط زنانه
dressmaker
U
خیاط زنانه
petticoat
U
زیرپوش زنانه
mantles
U
شنل زنانه
mantle
U
شنل زنانه
dressmakers
U
خیاط زنانه
bandeau
U
نوارکلاه زنانه
tunc
U
بلوز زنانه
pelisse
U
خرقه زنانه
smocks
U
روپوش زنانه
feminineness
U
حالت زنانه
mantua maker
U
زنانه دوز
distaff side
U
طرف زنانه
cymar
U
زیرپیراهنی زنانه
feminization
U
زنانه شدن
headdresses
U
روسری زنانه
unisex
U
زنانه - مردانه
smock
U
روپوش زنانه
couturier
U
خیاطخانه زنانه
couturiers
U
خیاطخانه زنانه
feminity
U
حالت زنانه
handbag
U
کیف زنانه
dress goods
U
قماشهای زنانه
ladies' room
U
مستراح زنانه
women's apartments
U
قسمت زنانه
womanliness
U
صفات زنانه
dress making
U
زنانه دوزی
womanlike
U
مثل زن زنانه
handbags
U
کیف زنانه
mantua maker
U
خیاط زنانه
head-dresses
U
روسری زنانه
headdress
U
روسری زنانه
Big Brother
U
دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید
pluralism
U
عقیده مبتنی برلزوم دخالت کلی و عملی موسسات و مجامع غیر دولتی در امر اداره مملکت
gynaecology
U
علم امراض زنانه
petticoat
U
زیر پیراهنی زنانه
hen parties
U
مجلس رقص زنانه
eton crop
U
موی کوتاه زنانه
juliet
U
کفش راحتی زنانه
gynaecologist
U
متخصص امراض زنانه
hen party
U
مجلس رقص زنانه
petticoats
U
زیر پیراهنی زنانه
footstall
U
رکاب زین زنانه
simar
U
ردا یاشنل زنانه
wifely
U
دارای نگاه زنانه
corsage
U
نیم تنه زنانه
corsages
U
نیم تنه زنانه
poplin
U
پارچه زنانه پوپلین
jumper
U
استین کوتاه زنانه
riding habits
U
جامه سواری زنانه
jumpers
U
استین کوتاه زنانه
gynarcologist
U
ویژه کاردرناخوشیهای زنانه
sunbonnet
U
کلاه افتابی زنانه
gynaecological
U
وابسته بناخوشیهای زنانه
surcoat
U
ژاکت زنانه قرن 61
gynecology
U
دانش امراض زنانه
habit
U
لباس سواری زنانه
female
U
زنانه جانور ماده
paletot
U
بالاپوش گشادمردانه یا زنانه
postilion
U
نوعی کلاه زنانه
capeline
U
نوعی کلاه زنانه
mantilla
U
یک جور روسری زنانه
gowns
U
جامه بلند زنانه
gown
U
جامه بلند زنانه
robe
U
جامه بلند زنانه
chatelain
U
کمربند زنجیری زنانه
victorine
U
خز گردن بلند زنانه
old womanish or manly
U
پیر زنانه ترسو
robes
U
جامه بلند زنانه
mother hubbard
U
لباس گشاد زنانه
habits
U
لباس سواری زنانه
riding habit
U
جامه سواری زنانه
bustier
U
پیراهن کوتاه زنانه
corsets
U
شکم بند زنانه
lingerie
U
زیر پوش زنانه
postillion
U
نوعی کلاه زنانه
powder rooms
U
مستراح یا توالت زنانه
powder room
U
مستراح یا توالت زنانه
muliebrity
U
وفایف زنانه زنانگی
to make a curtsy
U
سلام زنانه کردن
pedal pushers
U
شلوار کوتاه زنانه
manteau
U
لباس روپوش زنانه
smock
U
روپوش زنانه دوختن
corset
U
شکم بند زنانه
kirtle
U
جامه بلند زنانه
smocks
U
روپوش زنانه دوختن
basque
U
دامن کوتاه زنانه
barrette
U
نوعی سنجاق سر زنانه
concertina fold
U
قسمت دیگر به جهت مخالف تاکاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار بگیرد و به دخالت کاربر نیازی نباشد
maxi
U
پیراهن زنانه دامن بلند
capuchin
U
جامه باشلق دار زنانه
midi
U
پیراهن زنانه با دامن متوسط
mantelet
U
نوعی شنل زنانه کوتاه
picture hat
U
کلاه زنانه لبه پهن
corsetiere
U
فروشنده شکم بند زنانه
feminize
U
دارای خصوصیات زنانه شدن
gynecologist
U
متخصص علم ناخوشیهای زنانه
toque
U
کلاه زنانه کوچک و بی لبه
milliners
U
زنی که کلاه زنانه میدوزد
milliner
U
زنی که کلاه زنانه میدوزد
coiffures
U
مردی که سلمانی زنانه باشد
stockings
U
جوراب زنانه ساقه بلند
coiffure
U
مردی که سلمانی زنانه باشد
stocking
U
جوراب زنانه ساقه بلند
to put up
U
زنانه درست کردن جادادن
voile
U
پارچه نازک لباسی زنانه
page
U
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
paged
U
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
pages
U
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
destructive cursor
U
نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند
edited
U
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
edit
U
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
critical error
U
خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
controllers
U
را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com