English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (182 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
minor sort U مرتب سازی جزیی جورسازی فرعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tag sort U مرتب سازی برچسب جورسازی برچسب
sorted U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sort U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorts U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorts U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorted U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
exchanged U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanges U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanging U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchange U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
sorts U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sort U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorted U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
by product cock oven plant U محصولات فرعی کک سازی
suboptimization U بهینه سازی فرعی
ordering U مرتب سازی
by product coking practice U محصولات فرعی کوره کک سازی
by product oven U محصولات فرعی کوره کک سازی
major sort U مرتب سازی اصلی
internal sort U مرتب سازی داخلی
ascending sort U مرتب سازی صعودی
external sort U مرتب سازی خارجی
sort field U فیلد مرتب سازی
descending sort U مرتب سازی نزولی
sort field U میدان مرتب سازی
multipass sort U مرتب سازی چند عبوری
filing system U نرم افزار مرتب سازی فایل
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
tinctures U اثر جزیی رنگ جزیی
tincture U اثر جزیی رنگ جزیی
tabulating U پانچ کارت پردازش شده مثل عمل مرتب سازی
sort key کلید جورسازی
block sort U جورسازی کندهای
major sort U جورسازی عمده
array U ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
arrays U ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
sortkey U فیلدی در فایل ذخیره شده برای مرتب سازی فایل
sort field U فیلدی در فایل ذخیره شده برای مرتب سازی فایل
shell sort U الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند
refreshed U بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refresh U بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refreshes U بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refreshes U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
merge sorting algorithm U الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند
subspecies U قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
sophistication U نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
list U 1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
by pass U بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
by pass U گذرگاه فرعی مسیر فرعی
ecotype U بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
filing U 1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
bubble sort U روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
triploid U سه جزیی
meaner U جزیی
Apart of the whole. U جزیی از کل
mean U جزیی
triplex U سه جزیی
trimerous U سه جزیی
meanest U جزیی
triaxial U سه جزیی
tripartite U سه جزیی
trifler U جزیی
trifid U سه جزیی
triplet U سه جزیی
partial U جزیی
tripling U سه جزیی
vain U جزیی
minor U جزیی
triples U سه جزیی
smallest U جزیی
smaller U جزیی
small U جزیی
tripled U سه جزیی
triple U سه جزیی
trivial U جزیی
two-bit U جزیی
two bit U جزیی
single component gases U گازهای تک جزیی
meanest U جزیی ناچیز
one component system U سیستم یک جزیی
practical entropy U انتروپی جزیی
tetramerous U چهار جزیی
tetrastichous U چهار جزیی
tinct U اثریارنگ جزیی
partial ionization U یونش جزیی
partial loss U خسارت جزیی
partial mobilization U بسیج جزیی
partial pressure U فشار جزیی
partial view U نمای جزیی
partial volume U حجم جزیی
partial charge U بار جزیی
part plan U نقشه جزیی
duplicity theory U نظریه دو جزیی
tinctures U طعم جزیی
tincture U طعم جزیی
tinges U رنگ جزیی
tinge U رنگ جزیی
trifles U چیز جزیی
trifle U چیز جزیی
liquation U گداز جزیی
meaner U جزیی ناچیز
component drawing U رسم جزیی
mean U جزیی ناچیز
partial molar properties U خواص جزیی مولی
partial derivative U مشتق جزیی [ریاضی]
work unit U یک قسمت جزیی از کار
law of partial pressure U قانون فشارهای جزیی
partial ionioc character U خصلت جزیی یونی
partial differential equation U معادله دیفرانسیل جزیی
multicomponent system U سیستم چند جزیی
whisked U حرکت سریع و جزیی
whisk U حرکت سریع و جزیی
partial molar volume U حجم جزیی مولی
partial U غرض الود جزیی
whisking U حرکت سریع و جزیی
whisks U حرکت سریع و جزیی
internal discharge U تخلیه جزیی داخلی
avocation U کار جزیی مشغولیت
micrometer scale U طبله اعدادجزیی مقیاس اعداد جزیی
This is only a slight difference. U این فقط یک اختلاف جزیی است
tenantable repair U تعمیراتی که بر عهده مستاجراست تعمیرات جزیی عین مستاجره
gear cluster U مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
format U روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
formats U روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
stbtitle U عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
sublease U اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
half deck U پل فرعی
second class U فرعی
branch line U خط فرعی
subalterns U فرعی
tributary U فرعی
tributaries U فرعی
min U فرعی
by U فرعی
inferior U فرعی
extrinsic U فرعی
inferiors U فرعی
spillover effect U اثر فرعی
subsidiaries U فرعی
subsidiary U فرعی
incident U فرعی
incidents U فرعی
succursal U فرعی
branch lines U خط فرعی
subaltern U فرعی
adjuncts U فرعی
secondary U فرعی
minor U فرعی
derivative U فرعی
derivatives U فرعی
lateral U فرعی
ancillary U فرعی
byeffect U اثر فرعی
fall-out [side effect] U اثر فرعی
petty U فرعی
adjunct U فرعی
sub dam U سد فرعی
by-effect U اثر فرعی
accessorial U فرعی
accessory U فرعی
adverse reaction U اثر فرعی
secondary effect U اثر فرعی
subcontracts U قرارداد فرعی
accessory U لوازم فرعی
alternate position U موضع فرعی
backway U جاده فرعی
auxiliary activity U فعالیت فرعی
accessory U دعوای فرعی
alternative airfield U فرودگاه فرعی
secondary position U موضع فرعی
avocation U کار فرعی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com