English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
indexical U مرتب بشکل فهرست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quincun cial U مرتب بشکل خالهای برگ پنج درگنجفه
radialized U دارای میله هایی که پرتووارمنشعب شده باشند مرتب بشکل پرتو
sorts U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorted U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sort U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
vehicle summary U فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
blacklisted U فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklisting U فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklist U فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklists U فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
concordances U فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
concordance U فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
rota U صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
active list U فهرست افراد اماده به خدمت فهرست سربازان
rotas U صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
part list U فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
waiting lists U فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
waiting list U فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
picking list U فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
sorted U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorts U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sort U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
exchange U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
merge sorting algorithm U الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند
exchanges U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanged U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanging U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
glossaries U فهرست معانی فهرست لغات
glossary U فهرست معانی فهرست لغات
sort U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorted U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorts U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
index U فهرست فهرست اعلام
indexed U فهرست فهرست اعلام
indexes U فهرست فهرست اعلام
filing U 1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند
cubes U هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
cube U هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
bubble sort U روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
formats U روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
format U روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
floriform U بشکل گل
hoof U بشکل سم
ungulate U بشکل سم
hoofs U بشکل سم
in the shape of U بشکل
arundinaceous U بشکل نی
pinnately U بشکل پر
in the light of U بشکل
caprine U بشکل بز
cataloguing U فهرست
catalogues U فهرست
b.d catalogue U فهرست بی . دی
inventory U فهرست
slips U فهرست
slipped U فهرست
slip U فهرست
indexes U فهرست
roster U فهرست
checklist U فهرست
kalendar U فهرست
indexless U بی فهرست
phraseology U فهرست
cataloged U فهرست
cataloging U فهرست
index U فهرست
indexed U فهرست
catalogs U فهرست
rosters U فهرست
catalogue U فهرست
catalogued U فهرست
catalog U فهرست
repertory U فهرست
tabling U فهرست
tabled U فهرست
concordance U فهرست
concordances U فهرست
filed U فهرست
tables U فهرست
file U فهرست
rolls U فهرست
list U فهرست
directory U فهرست
table U فهرست
directories U فهرست
roll U فهرست
rolled U فهرست
sickles U بشکل داس
rotiform U بشکل چرخ
ovally U بشکل بیضی
teeing U هر چیزی بشکل T
crosswise U بشکل صلیب
diagrammatically U بشکل هندسی
teed U هر چیزی بشکل T
obcordate U بشکل دل وارونه
wedgy U بشکل گوه
form U بشکل دراوردن
hamate U بشکل قلاب
liquidly U بشکل مایع
sickle U بشکل داس
formed U بشکل دراوردن
broach U بشکل مته
editorially U بشکل سرمقاله
shaper U بشکل در اورنده
distributively U بشکل توزیع
dendroid U بشکل درخت
crossways U بشکل صلیب
hooky U بشکل قلاب
in intaglio U بشکل کنده
tragically U بشکل تراژدی
tubby U بشکل وان
squamation U بشکل فلس
lunate U بشکل هلال
cuculiform U بشکل فاخته
crossways U بشکل ضرب در
lick into shape U بشکل در اوردن
cordate U بشکل قلب
in a narrative style U بشکل روایت
vinal U بشکل شراب
decimally U بشکل اعشار
cylindrically U بشکل استوانه
squarely U بشکل چهارگوش
quadrant gularly U بشکل چهارگوش
triangular U بشکل مثلث
crosswise U بشکل ضرب در
campanulate U بشکل زنگ
ibex U بشکل بزکوهی
tees U هر چیزی بشکل T
cruciform U بشکل صلیب
convexty U بشکل محدب
fashioning U بشکل در اوردن
semicircular U بشکل نیمدایره
nebulous U بشکل ابر
actinomorphic U بشکل شعاعی
actinomorphous U بشکل شعاعی
styliform U بشکل قلم
stpular U بشکل خال
enigmatize U بشکل معمادراوردن
aliform U بشکل بال
stelliform U بشکل ستاره
aqua U محلولی بشکل اب
arboraceous U بشکل درخت
shaped U بشکل درامده
fastigiate U بشکل مخروط
fashioned U بشکل در اوردن
fashion U بشکل در اوردن
tympanic U بشکل طبل
forkedly U بشکل چنگال
three square U بشکل مثلث
fashions U بشکل در اوردن
ungulate U بشکل ناخن
vegetably U بشکل سبزی
fugitively U بشکل فراری
lyrically U بشکل غزل
fiddle headed U بشکل سرویولون
spikelike U بشکل میخ
spheral U بشکل دایره
scincoid U بشکل سقنقر
tee U هر چیزی بشکل T
ridgewise U بشکل خرپشته
ridgeways U بشکل خرپشته
broaching U بشکل مته
racemose U بشکل خوشه
broaches U بشکل مته
broached U بشکل مته
baculiform U بشکل میله
forms U بشکل دراوردن
like U بشکل یاشبیه
liked U بشکل یاشبیه
butterflies U بشکل پروانه
sigmate U بشکل حرف S
aciform U بشکل سوزن
awl shaped U بشکل درفش
sheaflike U بشکل تیردان
butterfly U بشکل پروانه
likes U بشکل یاشبیه
shaped like an apple U بشکل سیب
cross index U فهرست تقابلی
directory U فهرست راهنما
file index U فهرست پرونده
excused list U فهرست معاف ها
tabling U در فهرست نوشتن
elench U ردمنطقی فهرست
tables U در فهرست نوشتن
directories U فهرست راهنما
tabled U در فهرست نوشتن
display menu U فهرست نمایش
data dictionary U فهرست داده ها
table U در فهرست نوشتن
catalogues U فهرست کردن
catalogues U کتاب فهرست
catalogued U فهرست کردن
catalogued U کتاب فهرست
catalogue U فهرست کردن
catalogs U فهرست کردن
catalogs U کتاب فهرست
cataloging U فهرست کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com