English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dependent U مربوط محتاج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He is in abject poverty . محتاج لقمه نان است [به نان شب محتاج است]
needier U محتاج
neediest U محتاج
needy U محتاج
in disrepair U محتاج تعمیر
that is taken for granted U محتاج بدلیل نیست
it goes without saying U محتاج بذکر نیست
hand to mouth U محتاج گنجشک روزی
hand-to-mouth U محتاج گنجشک روزی
exigent U محتاج به اقدام یا کمک فوری
to be reliant on somebody [something] U محتاج بودن به کسی [چیزی]
to rely on somebody [something] U محتاج بودن به کسی [چیزی]
to depend on somebody [something] U محتاج بودن به کسی [چیزی]
to be dependent on somebody [something] U محتاج بودن به کسی [چیزی]
My only problem is money . U تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
adjective colour U زنگی که برای ثابت شدن محتاج به افزایش چیزدیگری است
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
wanted U فاقد بودن محتاج بودن
want U فاقد بودن محتاج بودن
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
cretaceous U مربوط به گچ
pertinent U مربوط
correspondents U مربوط به
pertinenet U مربوط
lineal U مربوط به خط
eight bit system U مربوط به یک
vespertinal U مربوط به شب
apposite U مربوط
irrelevant U نا مربوط
pertaining U مربوط به
related U مربوط
coordinate U مربوط
pertinent U مربوط به
as for U مربوط به
coherent U مربوط
curatorial U مربوط به
condequent U مربوط
germane U مربوط
correspondent U مربوط به
for U مربوط به
proper U مربوط
relevant U مربوط
caprine U مربوط به بز
hydraulic U مربوط به اب
affined U مربوط
commisural U مربوط به درزوپیوندگاه
domiciliary U مربوط به خانه
hydrographic U مربوط به اب نگاری
cerebellar U مربوط به مخچه
computational U مربوط به یک محاسبه
horsy U مربوط به اسب
budgetary U مربوط به بودجه
hawaiian U مربوط به هاوایی
electrically U مربوط به الکتریسیته
chromic U مربوط به کرومیوم
affiliates U مربوط ساختن
churchly U مربوط به کلیسا
affiliating U مربوط ساختن
chromatic U مربوط به رنگها
retired U مربوط به بازنشستگی
hominoid U مربوط به بشر
affiliated U مربوط ساختن
affiliate U مربوط ساختن
archival U مربوط به بایگانی
collegial U مربوط به دانشکده
corresponsive U مربوط بیکدیگر
ecumenical U مربوط به سرتاسرجهان
filiate U مربوط ساختن
fistulous U مربوط به ناسور
four dimensional U مربوط به بعدچهارم
gallinaceous U مربوط بماکیان
garlicky U مربوط به سیر
genethliac U مربوط به طالع
polar U مربوط به قط بها
polar U مربوط به قطب
glyptic U مربوط به حکاکی
Hellenic U مربوط به یونان
womanish U مربوط به زن یا زنان
personal U مربوط به کسی
glossal U مربوط به زبان
contiguous U مربوط بهم
mammary U مربوط به پستان
verbs U مربوط به صدا
expiratory U مربوط به زفیر
coherently U بطور مربوط
haemic U مربوط بخون
prospective U مربوط به اینده
parental U مربوط به والدین
communists U مربوط به کمونیسم
dictoral U مربوط به دکتری
goidelic U مربوط بسلت
faunae U مربوط به جانوران
operatic U مربوط به اپرا
divisional U مربوط به تقسیم
climatic U مربوط به اب وهوا
futuristic U مربوط به اینده
vehicular U مربوط به خودرو
occupational U مربوط به شغل
verb U مربوط به صدا
mammary U مربوط به پستانداران
existential U مربوط به هستی
nasal U مربوط به بینی
agrologic U مربوط بخاکشناسی
psychiatric U مربوط به روانپزشکی
concerns U مربوط بودن به
adulterous U مربوط به زنا
familial U مربوط به خانواده
achaian U مربوط به اخائیه
achaean U مربوط به اخائیه
municipal U مربوط به شهرداری
surgical U مربوط به جراحی
marital U مربوط به زناشویی
amebic U مربوط به امیب
ameban U مربوط به امیب
ameba U مربوط به امیب
amazonian U مربوط به امازونها
aluminous U مربوط به الومینیوم
ceremonials U مربوط به جشن
aguish U مربوط به تب و لرز
matrimonial U مربوط به ازدواج
acetarious U مربوط به سالاد
American U مربوط بامریکا
Americans U مربوط بامریکا
circumstantial U مربوط به موقعیت
fractional U مربوط به بخشهایی
baronial U مربوط به بارون
ovarian U مربوط به تخمدان
fractional U مربوط به بخشها
nautical U مربوط به کشتیرانی
concern U مربوط بودن به
textual U مربوط به متن یا نص
attached U مربوط متعلق
valedictory U مربوط به خداحافظی
military U مربوط به نظام
fossils U مربوط بادوارگذشته
commercial U مربوط به تجارت
fossil U مربوط بادوارگذشته
racing U مربوط بمسابقه
outbound U مربوط به خارج
ameboid U مربوط به امیب
ammino U مربوط به امونیاک
aesthetically U مربوط به علم
technological U مربوط به فناوری
bear on U مربوط بودن
technologically U مربوط به فناوری
basal U مربوط به ته یابنیان
geriatric U مربوط به پیری
centenarian U مربوط به قرن
centenarians U مربوط به قرن
bardic U مربوط به رامشگری
speculative U مربوط به اندیشه
ceremonial U مربوط به جشن
capitular U مربوط بفصل
caloric U مربوط به کالری
calligraphic U مربوط به خطاطی
anal U مربوط به مقعد
c U مربوط به کامپیوتر
brumal U مربوط به زمستان
britannic U مربوط به بریتانیا
acrobatic U مربوط به بندبازی
feminine U مربوط به جنس زن
my U مربوط بمن
meteorological U مربوط به هواسنجی
arbitrative U مربوط بحکمیت
arbitral U مربوط به حکمیت
astrological U مربوط به نجوم
anglian U مربوط به نژاد
anent U در مشارکت با مربوط به
analitical U مربوط به تجزیه
aesthetic U مربوط به علم
arithmeticlal U مربوط به حساب
arteriovenous U مربوط به رگها
nuclear U مربوط به اتمی
atomistic U مربوط به اتم
thematic U مربوط بموضوع
astro U مربوط به نجوم
congressional U مربوط به کنگره
sartorial U مربوط به خیاطی
as to U عطف به مربوط به
aeronautical U مربوط به فضانوردی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com