Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
out
U
مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
out-
U
مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
outed
U
مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dismissing
U
سوزاندن توپزن و اخراج او
duckings
U
اخراج توپزن بی امتیاز
ducked
U
اخراج توپزن بی امتیاز
dismiss
U
سوزاندن توپزن و اخراج او
dismisses
U
سوزاندن توپزن و اخراج او
duck
U
اخراج توپزن بی امتیاز
ducks
U
اخراج توپزن بی امتیاز
leg before
U
ضربه خوردن به پا پیش ازمیله که باعث سوختن توپزن میشود
yorked
U
توپزن سوخته و اخراج شده کریکت
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
innings
U
نوبت هر توپزن تا اخراج او مدتی که یک تیم توپ می زند
pyric
U
مربوط به سوختن
leg side
U
قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپزن
long hop
U
توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
pitches
U
بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
pitch
U
بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
front line
U
9 بخش اول زمین 81 بخشی گلف
outfield
U
محوطه زمین کریکت دورترین قسمت از توپزن کریکت
nine
U
قسمت اول یادوم زمین 81 بخشی گلف
nines
U
قسمت اول یادوم زمین 81 بخشی گلف
terrestrial
U
زمینی مربوط به زمین
diastrophic
U
مربوط به تحولات زمین
strongside
U
مربوط به جبهه قوی زمین
geoscience
U
علوم مربوط به زمین شناسی
geogonostical
U
مربوط بعلم زمین شناسی
land policy
U
سیاست اقتصادی مربوط به زمین
geogonostic
U
مربوط بعلم زمین شناسی
chinaman
U
زمین خوردن و بلند شدن توپ توپ انداز چپ- دست بطرف توپزن راست دست
geotectonic
U
مربوط به مبحث ساختمان وتشکیلات صخرههای پوسته زمین
semantics
U
1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
rotation coefficients
U
ضرایب مربوط به چرخش زمین که روی گلوله اثر دارد
antipodal
U
مربوط به ساکنین ینگی دنیا واقع در طرف مقابل زمین مستقیما
compatibility
U
پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
out-
U
اخراج کردن اخراج شدن
out
U
اخراج کردن اخراج شدن
outed
U
اخراج کردن اخراج شدن
red card
U
علامت اخراج اخراج بازیگر
undesireable discharge
U
اخراج به علت عدم صلاحیت اخراج به علت فساد اخلاق
dishonorable discharge
U
اخراج از خدمت به علت عدم صلاحیت اخراج از خدمت
off
U
خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
scissoring
U
1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
burn in
U
سوختن
burns
U
سوختن
consumption
U
سوختن
broiled
U
سوختن
broils
U
سوختن
broil
U
سوختن
broiling
U
سوختن
burn
U
سوختن
combustion
U
سوختن
to burn out
U
سوختن
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
to grin and bear it
U
سوختن وساختن
smouldering
U
سوختن ودودکردن
to fret and fume inwardly
U
سوختن وساختن
heat of combustion
U
گرمای سوختن
heat value
U
گرمای سوختن
heating value
U
گرمای سوختن
smoldered
U
سوختن ودودکردن
smoulders
U
سوختن ودودکردن
smoldering
U
سوختن ودودکردن
smolders
U
سوختن ودودکردن
smouldered
U
سوختن ودودکردن
smoulder
U
سوختن ودودکردن
afire
U
در حال سوختن
incinerating
U
بااتش سوختن
incinerate
U
بااتش سوختن
incinerated
U
بااتش سوختن
incinerates
U
بااتش سوختن
singe
U
سوختن بودادن
singes
U
سوختن بودادن
singed
U
سوختن بودادن
blow out
U
سوختن انفجار
smolder
U
سوختن ودودکردن
melted
U
از گرما سوختن
singeing
U
سوختن بودادن
burnout of a crystal rectifier
U
سوختن یکسوکننده دیودی
flare
U
باشعله نامنظم سوختن
singed
U
بطور سطحی سوختن
singes
U
بطور سطحی سوختن
singeing
U
بطور سطحی سوختن
scorch
U
بطور سطحی سوختن
singe
U
بطور سطحی سوختن
flares
U
باشعله نامنظم سوختن
scorches
U
بطور سطحی سوختن
to fret and fume inwardly
U
سوختن ودم نزدن
lighting hours
U
زمان روشنایی یا سوختن
burn
U
سوختن مشتعل شدن
to burn away
U
سوختن و تمام شدن
burns
U
سوختن مشتعل شدن
burns
U
دراتش شهوت سوختن
bakes
U
سوختن خشک کردن
degressive burning
U
سوختن طولانی خرج
flammable
U
قابل سوختن اتشگیر
baked
U
سوختن خشک کردن
progressive burning
U
سوختن تدریجی خرج
bake
U
سوختن خشک کردن
burn
U
دراتش شهوت سوختن
backstop
U
توپزن
batsmen
U
توپزن
batsman
U
توپزن
smouldering
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
smolders
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulder
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldered
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulders
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
smolder
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
to g. with passion
U
دراتش شهوت یاعشق سوختن
smoldered
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldering
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
balk
U
خطای توپزن
controlling
U
توپزن دقیق
controls
U
توپزن دقیق
batteries
U
توپزن و توپگیر
balked
U
خطای توپزن
battery
U
توپزن و توپگیر
banjo hitter
U
توپزن ضعیف
baulking
U
خطای توپزن
baulked
U
خطای توپزن
stonewaller
U
توپزن تدافعی
balks
U
خطای توپزن
control
U
توپزن دقیق
balking
U
خطای توپزن
baulks
U
خطای توپزن
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
to souse a burning house
U
اب پاشیدن روی خانه درحال سوختن
sizzling
U
صدای سوختن کباب روی اتش
sizzle
U
صدای سوختن کباب روی اتش
sizzled
U
صدای سوختن کباب روی اتش
sizzles
U
صدای سوختن کباب روی اتش
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
defense
U
دفاع توپزن از میله ها
counting
U
تعداد امتیاز توپزن
double
U
توپزن 0001امتیازی فصل
counts
U
تعداد امتیاز توپزن
catcher
U
توپگیر پشت سر توپزن
on drive
U
ضربه بسمت توپزن
counted
U
تعداد امتیاز توپزن
ground
U
محل ایستادن توپزن
fine leg
U
محل پشت سر توپزن
stumped
U
سوزاندن توپزن کریکت
take a wicket
U
سوزاندن توپزن کریکت
doubled
U
توپزن 0001امتیازی فصل
stump
U
سوزاندن توپزن کریکت
doubled up
U
توپزن 0001امتیازی فصل
stumping
U
سوزاندن توپزن کریکت
count
U
تعداد امتیاز توپزن
stumps
U
سوزاندن توپزن کریکت
burn up
<idiom>
U
کاملا سوختن (معمولا برای چیزهایی غیرازساختمان)
burn down
<idiom>
U
کاملا سوختن (معمولابرای ساختمان استفاده میشود)
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
night watchman
U
توپزن پایان مسابقه کریکت
complete game
U
یک بازی کامل از طرف توپزن
down
U
میله افتاده واخراج توپزن
ball
U
توپ دور از دسترس توپزن
night-watchman
U
توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchmen
U
توپزن پایان مسابقه کریکت
blooper
U
پرتاب اهسته توپ به توپزن
beanball
U
توپی که هدف ان سر توپزن باشد
leg hit
U
ضربه بسمت محدوده توپزن
handle the ball
U
دست زدن توپزن به توپ
out of one's ground
U
تجاوز توپزن از محل ایستادن
carry one's bat
U
تا پایان بازی ادامه دادن کارتوپزن بدون سوختن
burnout velocity
U
سرعت موشک در خاتمه سوختن خرج و تمام شدن ان
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
silliest
U
بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
half century
U
05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
sillier
U
بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
silly
U
بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
fine
U
ضربه توپزن به پشت منطقه خود
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com