Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
automotive
U
مربوط به وسایل نقلیه خودرو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tachograph
U
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
black box
U
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
speedograph
U
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
embark
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarks
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
Other means of transport
U
سایر وسایل نقلیه
traffic
U
رفت و امد وسایل نقلیه
trafficked
U
رفت و امد وسایل نقلیه
amaxophobia
U
هراس ازمسافرت با وسایل نقلیه
trafficking
U
رفت و امد وسایل نقلیه
traffics
U
رفت و امد وسایل نقلیه
automotive
U
تکنولوژی وسایل نقلیه موتوری
motor traffic
U
رفت و امد وسایل نقلیه موتوری
caterpillar bulldozer
U
بولدوزر
[ساخت و ساختمان]
[وسایل نقلیه]
dozer
[colloquial]
[bulldozer]
U
بولدوزر
[ساخت و ساختمان]
[وسایل نقلیه]
tractive force
U
نیروی کشش وسایل نقلیه موتوری
earthmover
[bulldozer]
U
بولدوزر
[ساخت و ساختمان]
[وسایل نقلیه]
fare dodger
U
کسی که بدون بلیط سوار وسایل نقلیه می شود
vehicular
U
مربوط به خودرو
inbound traffic
U
مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
stage
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stages
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
bulk petroleum conversion kit
U
جعبه وسایل تبدیل خودروی عمومی به خودرو حمل موادسوختی
solid-state
U
مربوط به وسایل نیمه هادی
warlike
U
وسایل جنگی مربوط به جنگ
motor vehicle industry
U
صنعت وسایل نقلیه موتوری صنعت اتومبیل
mechanic
U
تعمیرکار وسایل نقلیه تعمیرکار اتومبیل
electromagnetic profile
U
مجموعه اطلاعات مربوط به وسایل الکترومانیتکی والکترونیکی و رادار
vehicle stopping distance
U
مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
piggy back traffic
U
حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
piggyback trafic
U
حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
four by two
U
خودرو چهارچرخی که فقط دوچرخ ان نیرو داشته باشد خودرو چهار در دو
tracked vehicle
U
وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش
transhipment
U
انتقال کالا از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
transhipment
U
انتقال محموله از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
modification kit
U
جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
prevention of stripping
U
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
cpu
U
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
tackles
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
mounting
U
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recover
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
excess property
U
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
channeling
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
maps
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
map
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios
U
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
dispersal lays
U
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
red concept
U
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
pioneer tools
U
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
cryptoancillary equipment
U
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
landing aids
U
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
basic
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
basic issue items
U
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
transporting
U
وسیله نقلیه
steed
U
وسیله نقلیه
transported
U
وسیله نقلیه
transports
U
وسیله نقلیه
transport
U
وسیله نقلیه
vehicles
U
وسیله نقلیه
means of transport
U
وسائط نقلیه
vehicle
U
وسیله نقلیه
conveyances
U
وسیله نقلیه
conveyance
U
وسیله نقلیه
conveying appliance
U
وسیله نقلیه
transport car
U
وسیله نقلیه
steeds
U
وسیله نقلیه
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
conveyance
U
وسیله نقلیه ابلاغ
traction battery
U
باطری وسیله نقلیه
six by six
U
وسیله نقلیه شش چرخه
space vehicle
U
وسیله نقلیه فضایی
conveyances
U
وسیله نقلیه ابلاغ
traction motor
U
موتور وسیله نقلیه
utility car
U
وسیله نقلیه عمومی
utility vehicle
U
وسیله نقلیه عمومی
vehicle chain
U
زنجیر وسیله نقلیه
power plants
U
محرکه وسیله نقلیه
rights of way
U
حق تقدم در عبوروسائط نقلیه
right of way
U
حق تقدم در عبوروسائط نقلیه
power plant
U
محرکه وسیله نقلیه
motor vehicle
U
وسیله نقلیه موتوری
articulated vehicle
U
وسیله نقلیه مفصلی
bare boat charter
U
اجاره دربست وسیله نقلیه
deadweight tonnage
U
حداکثر تناژ وسیله نقلیه
trafficking
U
عبو ومرور وسائط نقلیه
to catch the connection
U
وسیله نقلیه رابط را گرفتن
trafficked
U
عبو ومرور وسائط نقلیه
meetings
U
تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
meeting
U
تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
bale cubic capacity
U
تناژ وسیله نقلیه از نظرحجمی
traffic
U
عبو ومرور وسائط نقلیه
traffics
U
عبو ومرور وسائط نقلیه
utility vehicle
U
وسیله نقلیه عام المنفعه
to alight from a vehicle
U
پیاده شدن از وسیله نقلیه ای
dead storage
U
انبار وسایط نقلیه و تجهیزات
crawl type vehicle
U
وسیله نقلیه نوع خزنده
shuttle
U
وسیله نقلیه با مسیر مشخص
shuttled
U
وسیله نقلیه با مسیر مشخص
shuttles
U
وسیله نقلیه با مسیر مشخص
crawl drive
U
محرک وسیله نقلیه خزنده
motorcar
U
وسیله نقلیه موتوری اتومبیل
traffick
U
عبو ومرور وسائط نقلیه
refrigerator vehicle
U
وسیله نقلیه یخچال دار
pay load
U
فرفیت مفید وسیله نقلیه
slot charter
U
اجاره قسمتی از وسیله نقلیه
amphibian vehicle
U
وسیله نقلیه برای خشکی و اب
high beam
U
نقطه درخشان ونورانی جلووسایل نقلیه
hijack
U
دزدی هواپیماوسایر وسائط نقلیه ومسافران ان
high jack
U
دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
hijacked
U
دزدی هواپیماوسایر وسائط نقلیه ومسافران ان
intermodal transport
U
حمل با چند نوع وسیله نقلیه
hijacks
U
دزدی هواپیماوسایر وسائط نقلیه ومسافران ان
stoplight
U
چراغ علامت توقف وسائط نقلیه
stoplights
U
چراغ علامت توقف وسائط نقلیه
transshipment
U
انتقال به کشتی یا وسیله نقلیه دیگری
traffic signal
U
علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
multi purpose vehicle
U
وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
on board computer
U
کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
intermodal transport
U
حمل با چند نوغ وسیله نقلیه
kit
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kits
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
trailerite
U
ساکن اتاقهای متحرک بوسیله وسائط نقلیه
to set out for England
U
به سوی انگلیس رهسپار شدن
[با وسیله نقلیه]
trasship
U
بکشتی یا وسیله نقلیه دیگری انتقال دادن
road test
U
ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
free on board
U
بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
checkpoint
U
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
checkpoints
U
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
check-points
U
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
self propelled
U
خودرو
self driven
U
خودرو
vehicle
U
خودرو
autos
U
:خودرو
four by four
U
خودرو 4 در 4
auto
U
:خودرو
self propelling
U
خودرو
automobiles
U
خودرو
adventive
U
خودرو
motor vehicle
U
خودرو
vehicles
U
خودرو
automotive
U
خودرو
locomobile
U
خودرو
self grown
U
خودرو
automobile
U
خودرو
dilly
U
وسائط نقلیه مختلف از قبیل ارابه و کامیون و غیره
travois
U
ارابه یا وسیله نقلیه قدیمی سرخ پوستان امریکا
time charter
U
اجاره کردن وسیله نقلیه برای مدت معین
trailer camp
U
محل استقرار ترایلربااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
to ride in the car
U
با خودرو رفتن
bumper bar
U
سپر خودرو
escalators
U
پلکان خودرو
escalator
U
پلکان خودرو
automobiles
U
ماشین خودرو
automobile
U
ماشین خودرو
motor car
U
گردونه خودرو
motor cars
U
گردونه خودرو
to turn
[to turn off]
[to make a turn]
U
پیچیدن
[با خودرو]
weedy
U
هرز خودرو
liftruck
U
خودرو بالابر
caterpillar truck
U
خودرو هزارپا
propeller
U
گاردان خودرو
drive screw
U
پیچ خودرو
locomobile
U
گردونه خودرو
moving stairway
U
پلکان خودرو
moving staircase
U
پلکان خودرو
escalator
U
پلکان خودرو
deep jeep
U
خودرو زیرابی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com