English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hypophyseal U مربوط به هیپوفیز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pituitary gland U غده هیپوفیز
hypophysis U غده هیپوفیز
pituitary U غده هیپوفیز
pituitarism U پرکاری هیپوفیز
pituitaries U غده هیپوفیز
infundibulum U ساقه غده هیپوفیز
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
correspondent U مربوط به
coherent U مربوط
pertinent U مربوط
pertinent U مربوط به
curatorial U مربوط به
pertaining U مربوط به
coordinate U مربوط
as for U مربوط به
affined U مربوط
eight bit system U مربوط به یک
condequent U مربوط
correspondents U مربوط به
vespertinal U مربوط به شب
pertinenet U مربوط
irrelevant U نا مربوط
germane U مربوط
relevant U مربوط
lineal U مربوط به خط
apposite U مربوط
caprine U مربوط به بز
for U مربوط به
proper U مربوط
related U مربوط
cretaceous U مربوط به گچ
hydraulic U مربوط به اب
affiliating U مربوط ساختن
corresponsive U مربوط بیکدیگر
caloric U مربوط به کالری
chromatic U مربوط به رنگها
parental U مربوط به والدین
affiliates U مربوط ساختن
prospective U مربوط به اینده
cerebellar U مربوط به مخچه
chromic U مربوط به کرومیوم
capitular U مربوط بفصل
computational U مربوط به یک محاسبه
churchly U مربوط به کلیسا
commisural U مربوط به درزوپیوندگاه
collegial U مربوط به دانشکده
affiliated U مربوط ساختن
affiliate U مربوط ساختن
communist U مربوط به کمونیسم
operatic U مربوط به اپرا
contiguous U مربوط بهم
gallinaceous U مربوط بماکیان
genethliac U مربوط به طالع
personal U مربوط به کسی
ecumenical U مربوط به سرتاسرجهان
verbs U مربوط به صدا
hawaiian U مربوط به هاوایی
verb U مربوط به صدا
occupational U مربوط به شغل
coherently U بطور مربوط
glossal U مربوط به زبان
glyptic U مربوط به حکاکی
goidelic U مربوط بسلت
haemic U مربوط بخون
hominoid U مربوط به بشر
horsy U مربوط به اسب
mammary U مربوط به پستانداران
mammary U مربوط به پستان
climatic U مربوط به اب وهوا
futuristic U مربوط به اینده
vehicular U مربوط به خودرو
garlicky U مربوط به سیر
dictoral U مربوط به دکتری
divisional U مربوط به تقسیم
domiciliary U مربوط به خانه
expiratory U مربوط به زفیر
faunae U مربوط به جانوران
filiate U مربوط ساختن
fistulous U مربوط به ناسور
four dimensional U مربوط به بعدچهارم
polar U مربوط به قط بها
polar U مربوط به قطب
Hellenic U مربوط به یونان
womanish U مربوط به زن یا زنان
hydrographic U مربوط به اب نگاری
retired U مربوط به بازنشستگی
ameban U مربوط به امیب
marital U مربوط به زناشویی
surgical U مربوط به جراحی
adulterous U مربوط به زنا
achaian U مربوط به اخائیه
psychiatric U مربوط به روانپزشکی
achaean U مربوط به اخائیه
acetarious U مربوط به سالاد
familial U مربوط به خانواده
matrimonial U مربوط به ازدواج
ceremonials U مربوط به جشن
ceremonial U مربوط به جشن
ameba U مربوط به امیب
amazonian U مربوط به امازونها
aesthetic U مربوط به علم
aesthetically U مربوط به علم
aluminous U مربوط به الومینیوم
aguish U مربوط به تب و لرز
agrologic U مربوط بخاکشناسی
baronial U مربوط به بارون
fossils U مربوط بادوارگذشته
fossil U مربوط بادوارگذشته
fractional U مربوط به بخشهایی
fractional U مربوط به بخشها
textual U مربوط به متن یا نص
nasal U مربوط به بینی
American U مربوط بامریکا
Americans U مربوط بامریکا
nautical U مربوط به کشتیرانی
circumstantial U مربوط به موقعیت
commercial U مربوط به تجارت
concern U مربوط بودن به
military U مربوط به نظام
municipal U مربوط به شهرداری
racing U مربوط بمسابقه
attached U مربوط متعلق
valedictory U مربوط به خداحافظی
outbound U مربوط به خارج
dependent U مربوط محتاج
concerns U مربوط بودن به
ovarian U مربوط به تخمدان
electrically U مربوط به الکتریسیته
bardic U مربوط به رامشگری
speculative U مربوط به اندیشه
technological U مربوط به فناوری
technologically U مربوط به فناوری
geriatric U مربوط به پیری
centenarian U مربوط به قرن
centenarians U مربوط به قرن
atomistic U مربوط به اتم
basal U مربوط به ته یابنیان
bear on U مربوط بودن
acrobatic U مربوط به بندبازی
budgetary U مربوط به بودجه
calligraphic U مربوط به خطاطی
c U مربوط به کامپیوتر
brumal U مربوط به زمستان
existential U مربوط به هستی
britannic U مربوط به بریتانیا
aeronautical U مربوط به فضانوردی
anal U مربوط به مقعد
astro U مربوط به نجوم
as to U عطف به مربوط به
arbitral U مربوط به حکمیت
meteorological U مربوط به هواسنجی
anglian U مربوط به نژاد
anent U در مشارکت با مربوط به
astrological U مربوط به نجوم
analitical U مربوط به تجزیه
ammino U مربوط به امونیاک
ameboid U مربوط به امیب
sartorial U مربوط به خیاطی
congressional U مربوط به کنگره
arteriovenous U مربوط به رگها
feminine U مربوط به جنس زن
my U مربوط بمن
nuclear U مربوط به اتمی
arithmeticlal U مربوط به حساب
archival U مربوط به بایگانی
thematic U مربوط بموضوع
arbitrative U مربوط بحکمیت
amebic U مربوط به امیب
hydropic U مربوط به استسقاء
woodsy U مربوط به جنگل
villatic U مربوط به دهکده
connect U مربوط کردن
connects U مربوط کردن
versicular U مربوط به ایات
self- U مربوط به خود
post- U مربوط به پست
ghostly U مربوط به روح
vermian U مربوط به کرم
facial U مربوط به صورت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com