English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
womanish U مربوط به زن یا زنان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
womenfolk U زنان
applaudingly U کف زنان
fair sex U زنان
womankind U زنان
feminine U زنان
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
gaspingly U نفس زنان
evadingly U طفره زنان
gynecology U پزشکی زنان
the female sex U زنان ودختران
wifely U درخور زنان
gynecocracy U حکومت زنان
gynaecocracy U حکومت زنان
feminity U طبقه زنان
greensickness U کم خونی زنان
flutteringly U پروبال زنان
gynocracy U حکومت زنان
women's dres U جامه زنان
plumes U پر کلاه زنان تل
plume U پر کلاه زنان تل
vauntingly U لاف زنان
petticoats rule U تسلط زنان
pantingly U نفس زنان
womankind U گروه زنان
boxers U مشت زنان
menstruation U قاعدگی در زنان
mutch U زنان وکودکان
menses U قاعدگی زنان
womenfolk U جماعت زنان
womanly U در خور زنان
when will women have the vote? U زنان کی حق رای
hirsutism U نابجارویی مو در زنان
gyringly U چرخ زنان
women's army corps U ارتش زنان
reelingly U چرخ زنان
beauties U زنان زیبا
demimonde U زنان هرزه
periods U قاعده زنان
boastingly U لاف زنان
catamenia U قاعدگی زنان
period U قاعده زنان
feminicide U قتل زنان
asymetrical bars U پارالل زنان
uneven parallel bars U پارالل زنان
beauty U زنان زیبا
women's army corps U قسمت زنان ارتش
music stool U کرسی پیانو زنان
lothario U گمراه کننده زنان
columbia round U تیراندازی مخصوص زنان
heats U تحریک جنسی زنان
women labor force U نیروی کار زنان
feminists U طرفدار حقوق زنان
menstruation U قاعدگی زنان طمث
chlorosis U سبزرنگی زنان کم خون
feminist U طرفدار حقوق زنان
phlegmasia alba dolens U ورم سفیدران زنان
to catch napping U چرت زنان گرفتن
feminism U برابری طلبی زنان
female participation rate U نرخ مشارکت زنان
catamenia U عادت ماهیانه زنان
gynecologist U متخصص بیماریهای زنان
premenstrual U قبل از قاعدگی زنان
fluor U قاعدگی زنان سیال
ladykiller U مرد محبوب زنان
heat U تحریک جنسی زنان
demimonde U جهان زنان هرجایی
ladykillers U مرد محبوب زنان
sapphism U همجنس خواهی زنان
housecoats U لباسی که زنان درخانه می پوشند
suffragettes U زن طرفدار حق رای وانتخاب زنان
suffragette U زن طرفدار حق رای وانتخاب زنان
plead for the widow U در حق بیوه زنان دادخواهی کنید
housecoat U لباسی که زنان درخانه می پوشند
steatopygia U بزرگی وفربهی کفل زنان
leucorrhoea U سوزنک مزمن غیرمسری زنان
a comparison of men's salaries with those of women U مقایسه حقوق مردان با زنان
gynaecophysiology U علم ووفایف جهازتناسلی زنان
diva U سردسته زنان خواننده اپرا
evadingly U گریز زنان بابهانه یاحیله
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
greensick U مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
YWCAs U مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
YWCA U مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
women students U زنان دانش اموز محصلین اناث
phlegmasia dolens U ران زنان ژماس سیاهرگهای نفاسی
chatelaine U زنجیرکمربند که زنان کلیدوساعت ومدادومانندانهابدان می اویزند
height of the volleyball net U 34/2متر برای مردان و 42/2 متربرای زنان
hairdos U ارایش موی زنان بفرم مخصوصی
lady paramount U بانوی سرپرست مسابقه تیراندازی زنان
modiste U کسی که کلاه وجامه زنان رامیفروشد
hairdo U ارایش موی زنان بفرم مخصوصی
abbess U رئیسه صومعه زنان تارک دنیا
gallant U متعارف وخوش زبان درپیش زنان
sapphic vice U شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
hysteria U غش یابیهوشی وحمله در زنان هیجان زیاد
whites U سوزنک مزمن غیر مسری زنان
abbesses U رئیسه صومعه زنان تارک دنیا
wimple U روسری زنان قرون وسطی چرخ
accoucheur U پزشک متخصص قابلگی وبیماریهای زنان
ladies' man U مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
sanitary napkin U دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
sanitary napkins U دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
lady's man U مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
ladies' men U مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
hereford round U مسابقه تیراندازی مخصوص زنان در مسافتهای مختلف
triathlon U مسابقه سه گانه بین زنان شامل دو 001 متر
squire of dames U کسی که همراه زنان میرودیابیشتردرگروه انان داخل میشود
bluestocking U منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
purdah U برای پوشیدن زنان ازدیدارمردان بویژه در هند پارچه پردهای
bluestockings U منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
finishing schools U اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
finishing school U اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
ducking stool U کرسی ای که زنان بدکاررابدان بسته ودراب پرت کرده غوطه میدادند
saree U ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است برپارچهای که بدور بدن می پیچند
ruff U یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
venire facias tot matrons U دستور تشکیل هیات منصفهای از زنان برای زنی که مدعی ابستنی است
saris U ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است بر پارچهای که بدور بدن می پیچند
sari U ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است بر پارچهای که بدور بدن می پیچند
ruffe U یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruffs U یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
esturm U مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
estrus U مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
sprint medley U دو سرعت امدادی شامل 002004 و 008 متر برای مردان و 001 002 و 004 متربرای زنان
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
shots U ساچمه وزنه برای مردان 62/7 کیلوگرم وبرای زنان 520/4 کیلوگرم
shot U ساچمه وزنه برای مردان 62/7 کیلوگرم وبرای زنان 520/4 کیلوگرم
western round U مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و84 تیر از 05 متری با کمان
fita round U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز فاصله 03 تا 09 متربرای مردان و 03 تا 07 متربرای زنان با تیر و کمان
estrogen U هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
warlock U جادوگر مرد که فرمانده زنان جادوگر است
night gown U جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
binder U اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
binders U اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
wand shoot U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. U نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
national round U مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و42 تیر از05 متری با تیر وکمان
correspondent U مربوط به
correspondents U مربوط به
pertinent U مربوط به
pertinent U مربوط
coherent U مربوط
caprine U مربوط به بز
related U مربوط
relevant U مربوط
vespertinal U مربوط به شب
germane U مربوط
pertinenet U مربوط
pertaining U مربوط به
apposite U مربوط
lineal U مربوط به خط
for U مربوط به
irrelevant U نا مربوط
affined U مربوط
condequent U مربوط
as for U مربوط به
proper U مربوط
hydraulic U مربوط به اب
cretaceous U مربوط به گچ
curatorial U مربوط به
coordinate U مربوط
eight bit system U مربوط به یک
horsy U مربوط به اسب
connects U مربوط کردن
nutritional U مربوط بهتغذیه
communist U مربوط به کمونیسم
aeronautical U مربوط به فضانوردی
nasal U مربوط به بینی
communists U مربوط به کمونیسم
c U مربوط به کامپیوتر
parental U مربوط به والدین
genethliac U مربوط به طالع
cerebellar U مربوط به مخچه
postal U مربوط به پست
garlicky U مربوط به سیر
ovarian U مربوط به تخمدان
acrobatic U مربوط به بندبازی
four dimensional U مربوط به بعدچهارم
mechanical U مربوط به ماشین ها
nautical U مربوط به کشتیرانی
hominoid U مربوط به بشر
anal U مربوط به مقعد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com